چرا افتاده ای، ای قهرمان شیر گیر من؟!
غضنفر کش، هژبر انداز، عباس دلیر من
کدامین بی حمیت، دست های تو قلم کرده
کدامین سنگدل، قد دل آرای تو خم کرده؟
علمدار سپاه من، چه شد دست بلند تو
که از تیغ جفا ببرید از هم بند بند تو
برادر جان! تو بودی ناصر و پشت و پناه من
در این پیکار بودی تو علمدار سپاه من
کدامین کافر سنگین دل از پایت درآورده
چرا از تیر چون شهباز، جسمت پر برآورده؟
بیابانی خطرناک و محل دشمن است اینجا
زجا خیز ای برادر جان! چه جای خفتن است اینجا
ز جا خیز و علم بردار و با من هم عنانی کن
به دور خیمه ها اهل حرم را پاسبانی کن
بیا در خیمه گاه و خواهرانت را تسلا کن
تسلای دل خونین اهل بیت طاها کن
ستاده بر در خیمه سکینه اشک می بارد
دو چشمش بر ره است و انتظار مقدمت دارد
خموش افتاده ای جان برادر! در چه احوالی
بود در قتلگه پهلوی اکبر جای تو خالی
ریاض قتلگه هر چند رنگین لاله ها دارد
ولیکن بی گل عباسی تو کی صفا دارد
برو جان برادر نزد بابت ساقی کوثر
که من هم از قفایت می رسم تا ساعت دیگر
رقم زد کلک « ترکی » تا به دفتر شرح این غم را
شرار نظم او آتش به جان زد خلق عالم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ناامیدی و اندوه خود از وضعیت برادرش، عباس، میپردازد که به زمین افتاده است. او عباس را قهرمان و دلاور میداند و از او میخواهد که برخیزد و دوباره به میدان مبارزه برگردد. شاعر به حماسه و رشادتهای عباس اشاره میکند و نگران حال وی و خانوادهاش است. او از عباس میخواهد که به دفاع از اهل بیت بپردازد و از غم و نگرانی خواهرانش کم کند. در نهایت، شاعر به یادآوری مصایب و سختیهای روز عاشورا میپردازد و به این نکته اشاره میکند که بدون وجود عباس، عرصه جنگ بیروح و بیحالت است.
هوش مصنوعی: چرا ای قهرمان بزرگ که همچون شیر در نبردها ظاهر میشوی، زمین افتادهای؟ تو که قهرمانان را میکشی و بازوهای دشمنان را میشکنی، تو دلیر ترین مرد من هستی.
هوش مصنوعی: چه کسی بی احساس، دستهای تو را به این حالت درآورده؟ و چه سنگدلی باعث شده که قامت زیبا و دلکش تو اینچنین خم شود؟
هوش مصنوعی: ای علمدار سپاه من، دست بلند تو کجا رفت که نتوانست از گزند و آزار، بندهای دستت را قطع کند؟
هوش مصنوعی: ای برادر! تو همیشه حامی و پشتیبان من در این جنگ بودهای و رهبری و فرماندهی سپاه من را بر عهده داشتهای.
هوش مصنوعی: کدام کافر ناخواسته و بیاعتنا، از پای تو افتاده است که تو با پرواز و قدرتی مانند تیر و عقاب، به اوج بلند پرواز کردهای؟
هوش مصنوعی: این مکان بیابانی و خطرناک است و پر از دشمنانی است که ممکن است به ما آسیب برسانند. برادر عزیزم، در اینجا جایی برای خوابیدن نیست.
هوش مصنوعی: از جای خود بلند شو، علم را در دست بگیر و با من همراه شو. دور خیمه ها، اهل حرم را محافظت کن.
هوش مصنوعی: بیا در خیمهگاه و خواهران را آرامش بده، تسلیدهنده دلهای غمگین اهل بیت طاها باش.
هوش مصنوعی: سکینه در کنار خیمه ای ایستاده و از چشمانش اشک می ریزد. او چشم به راه توست و منتظر آمدن توست.
هوش مصنوعی: ای برادر! تو که ساکت و خاموش نشستهای، در چه حالتی بودی وقتی که در میدان نبرد، جایی که اکبر قرار داشت، تو نبودید؟
هوش مصنوعی: محل زیبایی و شادی هر چقدر هم که پر از گلهای رنگارنگ باشد، بدون وجود تو که همچون گلی خاص و برجسته هستی، هیچ لطفی ندارد.
هوش مصنوعی: برو برادر، پیش آن کسی که سرچشمه نوشیدنیهای بهشتی است، زیرا من هم به زودی به تو میپیوندم.
هوش مصنوعی: نقشی که «ترکی» به تصویر کشیده، تا به حال غم خود را شرح دهد، با شعرش آتش به جان مردم زده و همه را تحت تأثیر قرار داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.