سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح شه مظفر تمغاج خان
شه مظفر تمغاج خان کامروا
که گردش فلک توسن است رام ورا
ورای او ملکی نیست در بسیط زمین
مطاع و نافذ فرمان به ناروا و روا
شه بزرگ عطا کدخدای خرد و بزرگ
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح نصیرالدین
عاشقی شد رسم و راه و سیرت و آئین مرا
هر که بیند بیند این را با من و با این مرا
رنج فرهاد است بر من عاشقی را گاهگاه
کامرانی خیزد از معشوق چون شیرین مرا
عاشقم بر روی خوب آنکه با دیدار او
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح صاحب عزالدهاقین
ترک من مهر و وفا سیرت و آیین نکند
تا که بر برگ گل از غالیه آذین نکند
اندر آذین وی آیین وفا دست امید
تا که نومید ز آذین بود آیین نکند
بیقین دانم کان ترک ستمکاره من
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح ابوالعلا عمربن محمد بن علا
سخن سرای نگوید ثنا سزای سزا بر
بجز بمجلس والای سید الوزرا بر
ابوالعلا عمربن محمد بن علاکو
زرای و همت عالی کشید سر بعلا بر
اجل صاحب کز جاه و حرمت قدم او
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در مدح بهاء الدین بن سعدالدوله
آمد چنانکه کرد ستاره شمر شمار
شاه ستارگان بحمل شهریار وار
تا بوستان بتابش شاه ستارگان
بر شاخ آسمان گون آرد ستار بار
بستان شود چنانکه ندانیش ز آسمان
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح دهقان علی بن احمد
آن خط تیره گرد بناگوش روشنش
گوئی نوشته اند بخون دل منش
خون دل منست نه خط آن زبسکه گشت
اندر دلم خیال بناگوش روشنش
در دل نهال عنبر و سوسن نشانده ام
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در مدح فخرالدین علی بن احمد
مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک
وز من به قله سر مکش ای قبلهٔ نمک
دانم کز آب گرم دو چشمم به یک زمان
بگدازی از همه شکری یا همه نمک
ای ترک ماهچهره چه باشد اگر شبی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در مدح تمغاج خان
ز آمدن سال نو بفرخی فال
شاه جهانراست فتح و نصرت و اقبال
سال نو آمد بخدمت قدم شاه
لشگر انواع گل مقدمه سال
خسرو سیارگان چرخ بتعجیل
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح شاه مسعود
عید فرخ بسرای ملک مشرق و چین
بار خواه آمد و زانو زد و بوسید زمین
به زمین بوس چو فردوس بیاراست سرای
بست آیین به جمال ملک مشرق و چین
بستن آیین بر روی زمین نادر نیست
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح حمیدالدین
به دست خاطر من داده شد عنان سخن
زمانه داد زبان مرا بیان سخن
بیان کنم صفت حسن آن کمان ابرو
اگر به بازوی طبع آیدم کمان سخن
سخن بلند به وَراست چون به قامت او
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در هجو ملیح
ملیح را ببخارا از این خبر نبود
که در سر پل نی زو ملیحتر نبود
غنیمت است دم آنرا که روی او بیند
که طعن و ضرب و ده و گیر و کر و فر نبود
حلاوتست بلفظ ملیح در شکر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در وصف حال خود گوید
منم آن گشته غایب از تن خویش
بیخبر از ستیز و از من خویش
از رهی اوفتاده سوی رهی
که ندانم شدن به معدن خویش
کودکان داشتم چو حور و پری
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری
لنگ لنگاک من ای بلمه پیوسته برو
مغ مفلوج زده بر به رخت اف تفو
لنگ مغ زاده گر زاصل و چو مازو بی مغز
روی شسته بحشاشات و تراک و مازو
از ره ایمان در کفر مزیدی که چنین
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در هجو شاهری
من آن کسم که چو کردم به هجو گفتن رای
هزار مُنجیک از پیش من کم آرد پای
خجسته خواجه نجیبی خطیری و طیان
قربع و عمعق و حکاک قرد یافهدرای
اگر به عهد منندی و در زمانه من
[...]