گنجور

 
سوزنی سمرقندی

ز آمدن سال نو بفرخی فال

شاه جهانراست فتح و نصرت و اقبال

سال نو آمد بخدمت قدم شاه

لشگر انواع گل مقدمه سال

خسرو سیارگان چرخ بتعجیل

از سر ماهی برون گذشت و زدنبال

در علم آل شاه فتح و ظفر دید

کرد بلند از سر حمل علم آل

زان علم آل نصرت متوالی است

در حشم شاه و در عشرت و در آل

موسم جشن خدایگان جهانست

نوبت بخشیدنست و موسم ابذال

منتظر جشن شاه مطرب و بستان

بلبل دستانسرای و قمری قوال

تاج مرصع نهاده بر سر طاوس

فاخته افکنده طوق مشکین در بال

شاه سلیمان مثال و طیر سخنگوی

از ظفر پادشاه بنده امثال

سلطان طمغاج خان که سلطنت او

برکند از هر هژبر پنجه و چنگال

با علم گاو سار شیر نشانش

شیر فلک روبه است و دمنه محتال

ای ملک بی عدیل عالم عادل

خسرو مسعود نام محمود احفال

بخت تو با نام تو مساعد و با تخت

طالع سعدت قرین همیشه بهر حال

بر فلک پیر سعد اصغر و اکبر

از تو گشایند بر سعادت تو فال

خسرو افراسیاب هیبتی و هست

از تو در اعدای تو هزاهز و زلزال

زلزله لشکر تو روز ملاقات

به ز نبرد آزمای روستم زال

چشم جهان چون تو پادشاه نبیند

بزمی و رزمی عدوی مال و عدو مال

هرکه بفرمان تست تابع و راغب

با نعم و عزتست و رتبه و با مال

وانکه ز درگاه تست طاغی و یاغی

جفت هوانست و یار شدت و اهوال

بسکه درآورد حاسدان ترا چرخ

ایدی و اعناق در سلاسل و اغلال

حنجر آمال دشمنانت ببرید

دهر ز دست قضا بخنجر آجال

ای خلف آخر از خلیفه اول

آنکه سرشته شد از سلاله صلصال

ملک سلاطین گیتی از وی با تو

کرد محول همی محول احوال

بر تو و شهزادگان تست بحق وقف

ملک زمین تا ابد بقسمت آزال

مهدی صاحبقران روی زمینی

امر ترا رام گشته مهدی و دجال

خواهد بودن بملکداری تو شاه

نصرت عیسی و رقص کردن دجال

سوزنیا با مدیح شاه جوانبخت

از دل و جان خو کن و مدیحش بسگال

در سخن دانه چین نما و بسلک آر

دانه و که را فر و بیز بغربال

طبع سخن زای راز حشو نگه دار

باش بابیات خود چو دایه بر اطفال

تا شود از مدح شاه دفتر شعرت

همچو رخ نیکوان بزلف و خط یال

عمر ابد خواه پادشاه جهانرا

در شرف و عز لایزال و لازال

باد بر این اتصال شاه همایون

با رغد عیش و با رفاه در افعال

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode