ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
دوش نبرده ست مرا هیچ خواب
خفتن عشاق نباشد صواب
چشم من ار خواب نیابد رواست
آب گرفته است در او جای خواب
گر شکر آمد لب شیرین یار
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸
عید خوبان را چو روی خویشتن آراسته است
راست پنداری ز رویش عید، عیدی خواسته است
گر جمال عید، عالم را بیاراید رواست
عید را باری جمال روی او آراسته است
خاک راه از بوی زلفش پر نسیمِ عنبر است
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
آورد به ما بلبل عاشق خبر گل
جز بلبل گل دوست که داند خطر گل
هر چند که در گل همه خوبی و خوشی هست
بی مل نه همانا که خوش آید خبر گل
زان قطره شبیگر که بر شاخ گل افتاد
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
بیا که با سر زلف تو کارها دارم
ز جام عشق تو در سر خمارها دارم
بیا که با دو رخ تو که روز را ماند
شکایت و گله روزگارها دارم
بیا که چون تو بیایی، به وقت دیدن تو
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
بلبل رسید نغمه بلبل رها مکن
گلبن شکفت جز همه برگل ثنا مکن
از روی دوست دیده خود را تهی مدار
وز دست خویش دسته گل را جدا مکن
گر عهد کرده ای که نگیری قدح به دست
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
گر به دو رخ فتنه نظاره ای
درد دلم را به دو لب چاره ای
آینه در پیش تو بینم مگر
پیش رخ خویش به نظاره ای
در دل من عارضه عشق توست
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸
گشتم از هجر او نزار چو نی
وعده وصل او ندانم کی
او بت دلبرست و نیست مرا
هیچ کاری به جز پرستش وی
ای بهاری که بی هوای بهار
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۵
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۵
ای روی تو چو خلد و لبانت چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
در طاعت وای تو آمد دلم از آنک
از طاعت است یافتن خلد و سلسبیل
ناهید پیش طلعت تو کی دهد فروغ
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۶
ای زلف تو چون وعده وصلت به درازی
خوبیت حقیقت بود و وعده مجازی
دلداری و دل را زسر عشوه فریبی
جانانی و جان را همه در وعده گدازی
ابروی بطاق تو دو محراب نماز است
[...]