گنجور

 
ادیب صابر

آورد به ما بلبل عاشق خبر گل

جز بلبل گل دوست که داند خطر گل

هر چند که در گل همه خوبی و خوشی هست

بی مل نه همانا که خوش آید خبر گل

زان قطره شبیگر که بر شاخ گل افتاد

چون تاج شهان گشت ز در تاج سر گل

از بس که صبا بر سر گلزار گذر کرد

پر مشک و عقیق است همه رهگذر گل

زیر و زبر گل همه لعل است و زبرجد

دل زیر و زبر گشت ز زیر و زبر گل

گل یک اثر است از قدح مل به لطافت

زیبا نبود بی اثر مل اثر گل