ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳ - غزل در جواب تقریظ حجة الاسلام فرماید
عجبی نیست مر آن آیت ربانی را
گر کند زنده ز نو حکمت لقمانی را
ای بتاریک شب کفر برافروخته باز
پدرت در ره دین شمع مسلمانی را
اگر آن آیت رخشنده هویدا نشدی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
نه عمر رفته دگر باره آید اندر دست
نه تیر چون ز کمان جست آید اندر شست
چو عمر رفته نیاید بدست آن بهتر
که در حوادث آینده خفته باشی و مست
ترا ز خواب چهل ساله ننگ و عار مباد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - ماده تاریخ حاجی آقا محسن عراقی
چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت
از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت
سر آمد حکما محسن بن بوالقاسم
به میهمانی حق سوی خوان سرمد رفت
به سوق روضه رضوان روان پر نورش
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
هر زمان غره شوال ز در بازآید
فال نیکی است که از دور قمر بازآید
عید باز آمد و ماه رمضان رفت ولیک
آمده باز رود رفته ز در بازآید
عادت روزه بر این است که چون شد به سفر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
ای پسر پادشاه کشور ایران
ای ز تو آباد خانه دل ویران
معتقدم بر تو زانکه داده خدایت
فر جوانان قرین دانش پیران
در کف رادت بود عنان حوادث
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
گویند در دهی رفت بزغاله ای ببامی
برطرف بام می کرد چون غافلان خرامی
طباخ آرزویش اندر تنور سینه
در دیگ فکر می پخت هر دم خیال خامی
ناگاه دید در دشت پوینده ماده گرگی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
ای سوده برتر از عرش دیهیم سرفرازی
تا چند همچو طفلان مشغول خاکبازی
سرمایه ای که در عمر اندوختی بزحمت
از یک کرشمه بربود ترکی به ترک تازی
چون کودکان ربودند هوشت بنقل و بادام
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳
خدایگانا من بنده آنکسم که بصدق
فریضه دارم بر خویشتن سجود ترا
تو آن کسی که به تحقیق آفریده خدای
پی نمایش انصاف خود وجود ترا
من آنکسم که بسی با شتاب پیمودم
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۵
آمد نغز و هژیر و فرخ و فیروز
اضحی و عید غدیر و جمعه و نوروز
گشته برابر چهار عید مبارک
آمده از پی چهار طالع فیروز
چار نوید امید و مژده شادی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۱
اگر از جفای محمدعلی شه
بر افتاد بنیاد و بنیان مجلس
شگفتی نباشد که در بوستانها
ز یک باد پژمرده صد شاخ نرگس
حمای سلاطین و شیپور شب را
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۵
خلق گویندم با بار گنه بر در میر
چون دوی هست برون از در دوراندیشی
گفتم ارمیر به جان من مسکین تازد
گر دریغ آرم از او، هست ز نادرویشی
ریگ صحرا را بر جرم من افزونی نیست
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۷
خدایگانا تا کار ملک راست کنی
بپاستادی و دیری ز پای ننشستی
ز بس که رنج کشیدی به روزگار دراز
فسرده شد دل و روشن روان خود خستی
زریر گشتت گلنار و کوژ شد قد سرو
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۲ - متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری
از ادیب الممالک اندر یاد
داستانی لطیف و خوش دارم
گفت در پیشگاه اقدس شاه
خواستار طاعتی فراز آرم
جشن مسعود تاجداری را
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۷ - نیز تاریخ دیگر
چو کوفت کاروان بلاطبل اصلا
شد بر فلک زکاخ شرف بانک الرحیل
زآوای کوس ایتهالنفس ارجعی
افتاد شور و ولوله در عترت خلیل
فرخ رخی ز آل علی مهتری سترگ
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۱ - در تعداد پایتخت دول عالم
ای دبستان فضل را شاگرد
در لب خود حدیث من کن ورد
تا بعون خدای عزوجل
بشمرم بر تو پای تخت دول
مرکز ملک جم بود «تهران »
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » شورشنامه » بخش ۷ - فرستادن قاصد بداین برای احضار میرزا یحیی پسر حسن خان
وز آن سو فرستاد خان اجل
یکی قاصدی تند پا چون اجل
به داین به نزدیک یحیای راد
که ای برمکی رأی فرخ نژاد
برو زود در عرصه خانقاه
[...]