گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

گر عشق نباشد نرسد قطره بدریا

از عشق بد این وحدت شمعون و مسیحا

با عشق درآمیز و ز اغیار بپرهیز

چون فرد شوی عشق شود عین مسما

هرکس که شود عاشق هرچیز همانست

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

سخنی می رود به صدق و صواب

جان عالم تویی، به جان دریاب

جمله ذرات رو بدان سویند

که تویی جمله را ملاذ و مآب

با تو کس را برابری نرسد

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

براه پیر مغان رو، که راه سرمستیست

خلاف پیر مغان ره مرو، که سرپستیست

مگو حکایت حس را و بگذر از محسوس

کسیکه سخره حس مانده است معتزلیست

دلا، تو جام مئی، لیک جام بحر آشام

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

بر کنار طاس گردون زد هلال انگشت دوش

عاشقان را مژده ایام عید آمد بگوش

ماه نو را بر فلک دانی قران بهر چه بود؟

عید شد، یعنی ز جام زر شراب لعل نوش

می فروشی، هر چه هست، از خودفروشی بهترست

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷

 

ما عشق یار را بدو عالم نمیدهیم

جامی ز دست دوست بصد جم نمیدهیم

ما عاشقان روی حبیبیم و عاقبت

دار الجمال را بجهنم نمیدهیم

آن گوشه را که دیر مغانست و ما درو

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵

 

خداوند داننده دستگیر

رؤف و رحیم و قدیم و قدیر

ز انوار قدسش دل قاسمی

مقدس جنابست و عرفان سریر

بفضل خدا فارغ از مال و سال

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸

 

صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکر بدوام

نا تمامان جهان را بکند کار تمام

صورت معرفة الله بود صمت ولیک

در سهر معرفة نفس کند بر تو سلام

جوع باشد سبب معرفت سلطانی

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » ملمعات » ملمعات گیلکی » شمارهٔ ۵

 

مرا که چشم تو از ناوک بلا بوزه

غریب و خسته و مهجور بی‌خطا بوزه

شنیده‌ام که: دوا درد را کند چاره

چه چاره، چون که من خسته را دوا بوزه؟

رقیب را چو سوال از وصال او کردم

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » ملمعات » ملمعات گیلکی » شمارهٔ ۸

 

گفتم: ای جان، ز درم باز آیی

گفت: دلدار که می بازایی

گفتمش: عاشق مسکین توام

گفت: خا دانه وزم بین شایی

گفتمش: خیره مراجی خودی

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۱۶ - حکایت

 

عارفی خوش گفت با مردی بخیل:

ای بدست ناجوانمردی ذلیل

تا بخیلی چون زنان بی زهره ای

دایم از وصل خدا بی بهره ای

وصل او در بذل جانست، ای علیل

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۲۴ - فی معرفت صفات روح قدسی

 

حق بر تحقیق، سلطان ازل

قادر بیچون،قدیم لم یزل

روح انسان را ز لطف لایزال

کرد در انواع اشیا بی همال

داد از اوصاف خود تشریف او

[...]

۶ بیت
قاسم انوار
 

قاسم انوار » مقامات العارفین » بخش ۶ - قسم معاملات

 

پس کنم در معاملات شروع

باتو گویم همه اصول و فروع

اول آن رعایتست بدان

پس ترا در مراقبه است مکان

بعد ازان حسرت آمد و اخلاص

[...]

۶ بیت
قاسم انوار