گنجور

 
قاسم انوار

خداوند داننده دستگیر

رؤف و رحیم و قدیم و قدیر

ز انوار قدسش دل قاسمی

مقدس جنابست و عرفان سریر

بفضل خدا فارغ از مال و سال

که بی مال میرست و بی سال پیر

مشایخ برفتند، از ایشان نماند

سوای کهن قصه ای دلپذیر

مرید سوادی، از آن کرده ای

دلت را بزندان سودا اسیر

بیا پیش ما، قصه نو شنو

که نتوانی از مرده شد مستنیر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عیوقی

چنین خواندم این قصهٔ دلپذیر

ز اخبار تازی و کتب جریر

مشاهدهٔ ۲۰ مورد هم آهنگ دیگر از عیوقی
ناصرخسرو

بنالم به تو ای علیم قدیر

از اهل خراسان صغیر و کبیر

چه کردم که از من رمیده شدند

همه خویش و بیگانه بر خیر خیر؟

مقرم به فرقان و پیغمبرت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه