خداوند داننده دستگیر
رؤف و رحیم و قدیم و قدیر
ز انوار قدسش دل قاسمی
مقدس جنابست و عرفان سریر
بفضل خدا فارغ از مال و سال
که بی مال میرست و بی سال پیر
مشایخ برفتند، از ایشان نماند
سوای کهن قصه ای دلپذیر
مرید سوادی، از آن کرده ای
دلت را بزندان سودا اسیر
بیا پیش ما، قصه نو شنو
که نتوانی از مرده شد مستنیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی صفات خداوند، از جمله علم و رحمت اوست. شاعر اشاره میکند که خداوند از نعمتهای خود، دل قاسمی را مقدس کرده و مشایخ از دنیا رفتهاند، جز خاطرات دلپذیرید. شاعر به مریدی اشاره میکند که با عشق و علم، دل خود را در اسارت سودا قرار داده است. او از مرید میخواهد که به جمع بیاید و داستانهای جدیدی را بشنود، چرا که از مردگان نمیتواند الهام بگیرد.
هوش مصنوعی: خداوند آگاه و مهربان است؛ او همواره کمککننده و بخشنده است و قدرتی کهن و عظیم دارد.
هوش مصنوعی: از نورهای قدسی او، دل قاسمی، مقدس و محترم است و عرفان به مانند یک جایگاه و throne برای اوست.
هوش مصنوعی: به برکت خدا، از مال و سن رهایی یافتهام؛ زیرا که بدون مال هم جوانی وجود دارد و بدون سن هم میتوان پیر بود.
هوش مصنوعی: بزرگان و معلمان گذشته رفتند و از آنها تنها داستانی دلنشین باقی مانده است.
هوش مصنوعی: مریدی که در علم و دانش تواناست، از این رو دل تو را در دام خیال و آرزوی غیر واقعی گرفتار کردهای.
هوش مصنوعی: بیا و داستانی جدید و تازه را با ما بشنو که نمیتوانی از کسانی که جان باختهاند، شاد و سرزنده باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار و تموز و زمستان وتیر
نیاسود هرمز یل شیرگیر
چنین خواندم این قصهٔ دلپذیر
ز اخبار تازی و کتب جریر
بنالم به تو ای علیم قدیر
از اهل خراسان صغیر و کبیر
چه کردم که از من رمیده شدند
همه خویش و بیگانه بر خیر خیر؟
مقرم به فرقان و پیغمبرت
[...]
چرا باز تیره کند ماه و تیر
زمین درنوردد چو نامه دبیر
به روز نبرد آن هژبر دلیر
شتابد چو گرگ و گرازد چو شیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.