سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
یکی روز همراه چون ماه و مهر
برافروخته هر دو چون ماه چهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹ - ملاقات کردن فرامرز و بانوگشسب
همانا که تا هست گردون سپهر
به من مهر از این گونه ننمود چهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳ - اندر شکار رفتن فرامرز با بانو گشسب
بدین گونه بودند تا قرص مهر
فرو شد در این کارگاه سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷ - لاف زدن تمرتاش پیش افراسیاب برای گرفتن بانو گشسب و دلخوش نمودن گرسیوز افراسیاب او را
سراپرده اش هست کوی سپهر
فرامرز و بانو دو چون ماه و مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸ - زنهار خواستن سه پلوان از بانو گشسب
بلی نیست در دل چو از عشق بهر
که آماده در جام عشقست زهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۴ - داستان ایران وایرانیان گوید که با هم مکدر داشتند اوشان را
زخود یادگاری گذارم به دهر
کزان هوشمندان بگیرند بهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۲۹ - اقرار کردن رستم با پهلوانان ایران وقبول کردن پهلوانان
دگر روز خورشید عالم ز چهر
منور نمود او زمین و سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۵ - این چند سخن در باب شکایت روزگار هنگام پیری خود گوید
ببخش و بیارام و بگشای مهر
که ناگه زبالای چهرت سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
کسی را که داند سزاوار زهر
ز شهدش نبخشد همی هیچ بهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
زبیگانه شربت چنان که ز زهر
نخستین ز جامش بفرمای بهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
زکید ارچه خورشید تابد به مهر
چنان دان که دشمن ترین از سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
بگفت این و بوسید چشمش به مهر
فرامرز بگریست پرآب چهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۶ - وداع کردن فرامرز از نزد کاوس و تأسف خوردن رستم و پند دادن رستم،فرامرز را
امیدم چنانست که زنده به مهر
رساند تو با من خدای سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۷ - رفتن فرامرز به هندوستان در شهر نوشاد و پذیره شدن نوشاد وآمدن در شهر به عقب او
نگاریده این نقش های سپهر
چو هرمزد و بهرام و کیوان و مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۱ - باز آمدن بیژن از گرگ گویا و شرح گفتن از برای فرامرز نامدار
ببوسید چشم گرامی به مهر
که بی تو مبیناد چشم سپهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
وز آن پس نگه کن که گردان سپهر
زبالای سر بر که گردد به مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۸ - جنگ فرامرز با گلنگوی (و) گرفتار شدن به دست فرامرز در صف جنگ
فرستش هم اکنون سوی ماه چهر
که با او نشیند زمانی به مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۱ - جنگ گردن کید و همه هندیان با فرامرز و ایرانیان و گریختن کید و لشکراو
شه از نیزه چو نیستان و سپهر
نهان شد به گرد اندرون ماه و مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۷ - سخن گفتن فرامرز با رای هندی و پاسخ یافتن
ز کار تو اندیشه ننمود چهر
نبینم تو را برتن خویش مهر
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۰ - طلب کردن فرامرز،همایون را
که چون گشت بر سرش خواهد سپهر
چگونه نماید ورا بخت چهر