امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲
ای بزرگی که با نسیم وفات
بوی شببوی درنمیگنجد
بر در جاهت ارچه چرخ شدست
توی در توی درنمیگنجد
پس و را بندهٔ بلای دل است
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳
دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل
از منطقشان جام اشارات گسارد
ترکیب خطی گشته وزان خط شده حیران
ادراک که اندیشه بدو ملک سپارد
خطی که هنرمند بدو چون نظر افکند
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸
چو در سخا و سخن قوت حیات نهاد
خدای عزوجل هر دم از دم و حکمش
خواص معجز عیسی و خضر کرد پدید
نتایج سر کلک از عنایت قلمش
مرا بخاسته ز آثار همت عالی
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۶
دلم ز روح سحرگه سوال کرد به لفظی
چنانکه آب خجل گشت از او به گاه روانی
که چیست در همه عالم به طبع موجب صحت
که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی
جواب داد دلم را که ای بر اسب تفکر
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱
زلف اندر تاب چینی دیگرست
کفرت اندر زلف دینی دیگرست
از زمرد خاتم لعل ترا
تا خط آوردی نگینی دیگرست
کو دلی دیگر که دست عشوه ات
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
شبت ز بهر چه بر روز سایبان انداخت
که روز من به شب تیره در گمان انداخت
که داد جز رخ و زلفت نشان روز و شبی
که آن براین شکن و این گره بر آن انداخت
دو زلف پر گرهت گر نگه کنی دو شبند
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
با عشق دلی که آشنا نیست
جامست ولی جهان نما نیست
دل آیینه ی خدا نمائیست
گر آنگه بغیر مبتلا نیست
رو، ز آینه رنگ غیر بزدای
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰
از نسیم زلفش ای باد سحر
گر خبر داری چرائی بی خبر
چند پیمائی هوا بر کوی او
گر گذر داری ز گردون بر گذر
سایه زلفش سواد چشم تست
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
دوش جام وصل جانان خوردهام
بادهها از ساغر جان خوردهام
جای آن است ار نگنجم در جهان
زآن که جام از دست جانان خوردهام
جان همینازد ز لفظ عذب من
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱
هر کاو ندید روضهٔ فردوس بر زمین
گو بر نگاه خسرو صاحب قران ببین
هم نزهت بهشت بعفو خدایگان
با صحن دلشگای روان پرورش قرین
هم رفعت سپهر، بتائید شهریار
[...]