گنجور

 
امامی هروی

دلم ز روح سحرگه سوال کرد به لفظی

چنانکه آب خجل گشت از او به گاه روانی

که چیست در همه عالم به طبع موجب صحت

که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی

جواب داد دلم را که ای بر اسب تفکر

ز هر دو کون گذشته به گاه تیر عنانی

یکی می است که مرا را به نقد باز رهاند

به اتفاق طبایع ز اندوه دو جهانی

یکی پناه صدور است و افتخار اکابر

شهاب دولت و ملت، سپهر مهر معانی

ایا رسیده به جایی که هرچه در نظر آید

به فکر پیر خرد را به قدر برتر از آنی

مرا به یک دو صراحی، شراب لعل بر آنم

که از سوال و جواب خرد توام برهانی