گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

من کیستم ای نگار چالاک

تا جامه کنم ز عشق تو چاک

کی زهره بود مرا که باشم

زیر قدم سگ ترا خاک

صد دل داری تو چون دل من

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

ای بلبل وصل تو طربناک

وی غمزت زهر و خنده تریاک

ای جان دو صدهزار عاشق

آویخته از دوال فتراک

افلاک توانگر از ستاره

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹

 

کردی تو پریر آب وصل از رخ پاک

تا دی شدم از آتش هجر تو هلاک

امروز شدی ز باد سردم بی‌باک

فردا کنم از دست تو بر تارک خاک

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۰

 

ای آصف این زمانه از خاطر پاک

همچون ز سلیمان ز تو شد دیو هلاک

ای همچو فرشته اندری عالم خاک

آثار تو و شخص تو دور از ادراک

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۱

 

زین پیش به شبهای سیاه شبه‌ناک

خورشید همی نمودی از عارض پاک

امروز به عارضت همی گوید خاک

ای روز زمانه «انعم الله مساک»

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۸ - مدح سید کائنات و خاتم المرسلین

 

دولتش پنج نوبه زد بر خاک

چار بالش نهاد بر افلاک

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۸ - خطوتان وقد وصل

 

تا ز آلودگی نگردی پاک

نگذری از بسیط خطهٔ خاک

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون

 

همگان خفته‌اند در دل خاک

آن یکی خرم آلا دگر غمناک

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۹ - فصل فی الرزق

 

روح نوریست زان ولایت پاک

که تعلق گرفت با این خاک

سنایی
 
 
۱
۲
۳