گنجور

 
وفایی شوشتری

تیر از کمان گذشت و شه دین ز اصغرش

اصغر ز آب از آنکه گذشت آب از سرش

تیر از گلوی اصغر و بازوی شاه دین

بگذشت و جا نبود، به جز جان حیدرش

زآن هم گذشت و بر جگر مصطفی رسید

تا خود، دگر کجا بود آن جای دیگرش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode