به سر زلف تو گر جز تو مرا یاری هست
یا به جز زلف توام رشتهٔ زنّاری هست
تاجر عشقم و بارم همه کالای وفاست
نه گمانم که در این شهر خریداری هست
مشک تاتار، دو صدبار به یک جو نخرم
برکفم از شکن زلف تو تا، تاری هست
به جز آئینهی رویت که ز خط یافت صفا
تیره هر آینه کو را خط زنگاری هست
همه دانند که من مات و گرفتار توام
خود در آئینه نظر کن گرت اِنکاری هست
شور لعل لب پرشور تو اندر دل من
آن چنانست که در سینه نمکزاری هست
نه خیال خُتنم هست و نه سودای خطا
تا مرا، با سر زلف تو سروکاری هست
به سر زلف تو سوگند که گر، بی رخ تو
دو جهان را، به نظر قیمت و مقداری هست
بیوفایی به «وفایی» مکن اینسان که وفا
نه متاعیست که در هر سر بازاری هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
[...]
گر چه هر دم ز غمت بر دلم آزاری هست
باشم اغیار اگر جز تو مرا یاری هست
نشود دور ز تیغ تو که هرگز نکند
بلبل اندیشه که اندر پی گل خاری هست
گر خطت هست مزور سزد ایدوست از آنک
[...]
همچو من وصل ترا هیچ سزاواری هست
یا چو من هجر ترا هیچ گرفتاری هست
دیده دهر بدور تو ندیده است بخواب
که چو چشمت بجهان فتنه بیداری هست
ای تماشای رخت داروی بیماری عشق
[...]
مشنو ای دوست که بعد از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز ذکر توام کاری هست
مشنو ای جبه که جز پیرهنم یاری هست
یا بجز پیچش دستار مرا کاری هست
گر بگوئی که بحمل و تتقم کاری نیست
[...]
تو جفاکن که از اینسوی وفاداری هست
طاقت و صبر مرا حوصلهٔ خواری هست
با دلم هر چه توان کرد بکن تا بکشد
کز من و جان منش نیز مددکاری هست
میخرم مایه هر شکوه به سد شکر ز تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.