ساغر و می مدام در کارند
همدم عاشقان میخوارند
می پرستان مدام می نوشند
زاهدان زان خبر نمی دارند
خاکساران کوی میخانه
فارغ از نور و ایمن از نارند
سر زلف بتم پریشان شد
جان و دل در هوای زُنارند
منع رندان مکن که سرمستند
پند آنها بده که هشیارند
عاشقان سالها به سر کردند
تا دمی جام می به دست آرند
جان سید فدای رندان باد
که دل هیچکس نیازارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هوشیاران ز خواب بیدارند
گرچه مستان خفته بسیارند
با خران گر به آبخور نشوند
با دل پر خرد سزاوارند
هستشان آگهی که نه ز گزاف
[...]
در جهان هر چه هست در کارند
آنکه مجبور و آنکه مختارند
بالغانی که بُلغهای کارند
سر به جذر اصم فرو نارند
بخدا کآنکه اهل این کارند
از تو و سیرت تو بیزارند
«پدر و مادری که ناز آرند
انبیا عقل و روح را دارند»
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.