گنجور

 
۸۱

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار

 

... گشادی کف و بانگ برداشتی

همان گه شدی هر دو کفش پرآب

بشستی بدو روی و تن در شتاب ...

اسدی توسی
 
۸۲

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر

 

... برون آمدی باز مصقول پوش

کفش چون کف میفشاران شده

چکان خون از او همچو باران شده ...

اسدی توسی
 
۸۳

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون

 

... زمین نیست نسپرده اسپت به گام

ز خون کف شیران به کفشیر تست

دل و رزم و کین جفت شمشیر تست ...

اسدی توسی
 
۸۴

ابوعلی عثمانی » برگردان رسالهٔ قشیریه » باب ۴ تا ۵۲ » باب چهل و پنجم - در صُحْبَت

 

... ولکن عین السخط تبدی المساویا

ابراهیم شیبانی گفت ما صحبت نکردیمی با کسی که وی گفتی نعلین من کفش من

ابواحمد قلانسی گوید و وی از جمله استادان جنید بود با گروهی صحبت کردم ببصره مرا گرامی همی داشتند یکبار گفتم ازار من کجا است از چشم ایشان بیفتادم ...

ابوعلی عثمانی
 
۸۵

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

... دهد زان صورت فرخ نشانی

کفش با جام باده شاخ شادیست

و لیکن شاخ شادی باغ دادیست ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۸۶

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

... به هامون بر برانم دجله خون

بیارم ویس را بی کفش و چادر

پیاده چون سگان در پیش لشکر ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۸۷

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

... یکایک ویس را درمان و تیمار

فگند از پای کفش آن کوه سیمین

بدو بر رفت چون پرنده شاهین ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۸۸

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

... قبایش دید جایی اوفتاده

چو جایی کفش زرینش نهاده

کرا هرگز گمان بودی که آن ماه ...

... بود بی سود با تو پند چون در

چو دیگ سفله و چون کفش گازر

اگر من بر زبان پند تو رانم ...

فخرالدین اسعد گرگانی
 
۸۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح ابوالمظفر سرخاب

 

... بمگر که سوختن آتش ز تیغ او آموخت

چنانکه رادی آموخت از دو کفش آب

چنانکه خاک بحلمش نسب کند بدرنک ...

قطران تبریزی
 
۹۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر

 

... جعفر که زر جعفری از وی ذلیل گشت

امید خلق هست برزق از کفش مگر

کفش برزق خلق ز یزدان کفیل گشت

از بس بکف زر و گهر داد خلق را ...

قطران تبریزی
 
۹۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سید الوزراء عمیدالملک ابونصر

 

... درست گویی آواز زیر و بانگ دوتاست

همیشه سایل خواهنده را نواز کفش

همیشه سایل پرسنده را دلش بنواست ...

قطران تبریزی
 
۹۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح میر ابونصر مملان

 

... نه انجمست دلش نور و چون بتابد چون

نه قلزمست کفش مال چند بخشد چند

چنان ستوده بود در جهان بفضل و خرد ...

قطران تبریزی
 
۹۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح ابوالیسر

 

... چنو رحیم رحیمی ندید و رادی راد

بجود گرد برآورد کفش از دینار

بزخم دود برآورد تیغش از پولاد ...

قطران تبریزی
 
۹۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... در بزم طرب خسروان ایران

بر یاد کفش پر کنند ساغر

ار فتح بر او بر هزار نامه ...

قطران تبریزی
 
۹۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح ابودلف

 

... بیک جودش اندر دو صد گنج قیصر

بود خشک پیش کفش هفت دریا

بود تنگ پیش دلش هفت کشور ...

... جهان از ستم کرد خالی و لیکن

کفش بر درم هست دایم ستمگر

برش خوار دینار و دانش گرامی ...

قطران تبریزی
 
۹۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح ابوالمعمر

 

... بفر او بماه دی شود خاک سیاه اخضر

فلک با همتش هامون و دریا با کفش فرغر

ز یک جودش ملا گردد عقاب چر خر اژاغر ...

قطران تبریزی
 
۹۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح ابونصر محمد (مملان)

 

... بنوشته بشمشیرش گویی خط آجال

آمال موالی است همی در کفش اندر

گویی بکفش ثبت بود دفتر آمال

آن را که براند ز درش یابد ادبار ...

قطران تبریزی
 
۹۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - در زلزلهٔ تبریز و مدح ابونصر مملان

 

... بحکم شاه ستوده دل و ستوده خصال

چراغ شاهان مملان که پیش تیغ و کفش

یکیست شیر و شگال و یکیست سیم و سفال ...

... بگاه مردی مردان ازو برند مثال

بروز بزم بود کفش آفتاب نما

بروز رزم بود تیغش آسمان تمثال ...

قطران تبریزی
 
۹۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... وانکه مدحش گفت نتواند چه گویا و چه لال

او همه جود است و نستایند کفش را بجود

زآنکه نستایند هندو را و زنگی را بخال ...

قطران تبریزی
 
۱۰۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح ابوالخلیل جعفر

 

... هست ویران شده از دو کف او بیت المال

دوست و دشمنرا از تیغ و کفش راحت و رنج

که بدان دشمن مالست و بدین دشمن مال ...

قطران تبریزی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۵۶
sunny dark_mode