گنجور

 
۱

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۶

 

... شنیدن نیرزید گفتارتان

نه قیصر بخواهم نه فغفور چین

نه از تاجداران ایران زمین ...

فردوسی
 
۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱

 

... ز هر نامداری و هر مهتری

ز هند و ز خاقان و فغفور چین

ز روم و ز هر کشوری همچنین ...

فردوسی
 
۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۷

 

... نجوید همی جنگ تو فور هند

نه فغفور چینی نه سالار سند

سپه را چرا کرد باید تباه ...

فردوسی
 
۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۹

 

... وزان رومیان پنج دانا ببرد

چو آگاهی آمد به فغفور ازین

که آمد فرستاده ای سوی چین ...

... نشست اندر ایوان زمانی دراز

بپرسید فغفور و بنواختش

یکی نامور جایگه ساختش ...

... به چربی عقاب اندر آرد ز میغ

چو بشنید فغفور چین این سخن

یکی دیگر اندیشه افگند بن ...

... سپهر اندر آورد شب را به زیر

سکندر به نزدیک فغفور شد

از اندیشه بد دلش دور شد ...

... میان از پی بازگشتن ببست

سرافراز فغفور بگشاد گنج

ز بخشش نیامد به دلش ایچ رنج ...

... سکندر بدو گفت پوزش مکن

مران پیش فغفور زین در سخن

ببود آن شب و بامداد پگاه ...

... که با تو روان مسیحست جفت

برو پیش فغفور چینی بگوی

که نزدیک ما یافتی آب روی ...

... فرستاده برگشت و آمد چو باد

به فغفور پیغام قیصر بداد

فردوسی
 
۵

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۲

 

... پرستندگی را فزاینده اند

به مشکوی من دخت فغفور چین

مرا خواند اندر جهان آفرین ...

فردوسی
 
۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۸

 

چو زین آگهی شد به فغفور چین

که با فر مردی ز ایران زمین ...

فردوسی
 
۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان

 

... سلیح وبزرگی نمودن به شاه

سه دیگر سخن آنک فغفور چین

مراخواند اندر جهان آفرین ...

... و دیگر که گفتی ز گنج و سپاه

ز نیروی فغفور و تخت و کلاه

کسی کز بزرگی زند داستان ...

... به مادر که دارد ز خاتون نژاد

نبیره جهاندار فغفور چین

ز پشت سپهدار خاقان چین ...

فردوسی
 
۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۵

 

... بریشان به افسون بگیریم راه

ز فغفور چینی بخواهم سپاه

ازان کاخترش به آسمان تیره بود ...

فردوسی
 
۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶

 

... بران دوستی نیز بیشی کنیم

که با دخت فغفور خویشی کنیم

بیاری بیاید سپاهی گران ...

فردوسی
 
۱۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۰

 

... ز ترکان کنون بر چه رایست شاه

سپهدار خانست و فغفور چین

سپاهش همی برنتابد زمین ...

فردوسی
 
۱۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱

 

... شهنشاه را کارزار آمدی

ز خان و ز فغفور یار آمدی

ازین تخمه بی کس بسی یافتند ...

فردوسی
 
۱۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳

 

... به پیرایه و رنگ وافسون نبود

که خاتون چینی ز فغفور بود

به گوهر زکردار بد دور بود ...

فردوسی
 
۱۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵

 

... بدان گه که شب تیره تر گشت شاه

به فغفور فرمود تا بی سپاه

ز پیش پدر تا در پهلوان ...

... به رزم اندرون نامبردار کیست

که فغفور چشم ودل ساوه شاه

ورا دید خواهد همی بی سپاه ...

... درفشی درفشان به سر بر بپای

چو فغفور چینی بدیدش بتاخت

سمند جهان را بخوی در نشاخت ...

... بگرز و سنان و بشمشیر و تیر

چو بشنید فغفور برگشت زود

به پیش پدر شد بگفت آنچه بود ...

... چو بشنید شد روی مهتر سیاه

بدو گفت فغفور کین لابه چیست

بران مایه لشکر بباید گریست ...

فردوسی
 
۱۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶

 

... سر ساوه شاهست و کهتر پسر

که فغفور خواندیش وی را پدر

زده بر سرنیزه ها بر درست ...

فردوسی
 
۱۵

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲

 

... فرستادگان خواست از انجمن

به نزدیک فغفور و شاه ختن

فرستاد نامه به هر کشوری ...

فردوسی
 
۱۶

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱

 

... نویسنده نامه را پیش خواست

یکی نامه نزدیک فغفور چین

نبشتند با صد هزار آفرین ...

... کنون شد از او روزگارم درشت

چو فغفور چین گر بیاید رواست

که بر مهر او بر روانم گواست ...

... به چین اندر آمد به هنگام خواب

سرافراز فغفور بنواختش

یکی خرم ایوان بپرداختش ...

فردوسی
 
۱۷

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۶

 

... از افراسیاب و از آن انجمن

که فغفور چین با وی انباز گشت

همه روی کشور پرآواز گشت ...

فردوسی
 
۱۸

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

... ز ترکان وز شاه ایران زمین

بپیچید فغفور و خاقان به درد

ز تخت مهی هر کسی یاد کرد ...

... پراندیشه دل سوی درمان شدند

همی گفت فغفور کافراسیاب

از این پس نبیند بزرگی به خواب ...

... یکی مرد بد نیک دل نیک خواه

فرستاد فغفور نزدیک شاه

طرایف به چین اندرون آنچه بود ...

... فرستاده برگشت و آمد چو باد

به فغفور یکسر پیامش بداد

چو بشنید فغفور هنگام خواب

فرستاد کس نزد افراسیاب ...

فردوسی
 
۱۹

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰

 

... فرستاد کس نزد خاقان چین

به فغفور و سالار مکران زمین

که گر داد گیرید و فرمان کنید ...

... به هر جا که بد نامور مهتری

غمی گشت فغفور و خاقان چین

بزرگان هر کشوری همچنین ...

... جهاندار با نامدار انجمن

برفتند فغفور و خاقان چین

بر شاه با پوزش و آفرین ...

... ز بر زعفران و درم ریختند

چو با شاه فغفور گستاخ شد

به پیش اندر آمد سوی کاخ شد ...

... ز دینار چینی ز بهر نثار

بیاورد فغفور چین صد هزار

همی بود بر پیش او بر به پای ...

... ابا نامداران ایران سپاه

پرستنده فغفور هر بامداد

همی نو به نو شاه را هدیه داد ...

فردوسی
 
 
sunny dark_mode