... ندیدی مگر بانوی خانقاه

بجادو برد عابدان را ز راه

همه کار او جادو ریمن است ...

... شتابان سوی کارزار آمدند

چو در خانقاه آمد از راه دور

بسان منوچهر در جنگ تور ...

... محمد اباخان اکبر رسید

محمد بیک ازراه دیگر رسید

سرافرازشان کرد یحیی به مال ...

... بریزی و جوشی چو پیلان مست

بیایی در این کشور از راه مهر

بپوشی ز جان گرانمایه چهر ...

... زخونم کسی دست ناشسته باز

ولیکن از آنجا که مردان راه

ز دشمن بدارند جانرا نگاه ...

... بران گرگ از گله دزد از رمه

ببر راه دشمن ازین بوم و مرز

ز توپش مترس از نهیبش ملرز ...

... فروزنده کاخ لهراسبی

یکی سوی راه نیاکان گرای

به کردار و گفتار پاکان گرای ...

... نه آن کو ترا هیچ نشناسدا

به قاف اندرون مر ترا راه نیست

در آنجا کسی بنده شاه نیست ...

... برانم دد از دشت و زاغ از چمن

به هر کار پرسم ز داننده راه

سر بخردان را رسانم به ماه ...

... دوم نامه در روشنی همچو ماه

که یابنده از آن در شب تیره راه

اواره نگارانم از باژ و ساو ...

... بخورشید از آن برفروزم کلاه

همه برخی گرد راه تو باد

ره آورد چتر و سپاه تو باد ...

... ستم کرد بر جان استاد نیو

سیه کار دستورش از راه برد

روانش ز مینو به دوزخ سپرد ...

... شهنشه روانست و نویین تنش

خرد رخت و فرهنگ پیراهنش

هنر آستین پوش دامان وی ...

... گر عمودی زشمس شد سوی کف

خط شمس است و راه مجد و شرف

افقی زیر تیر خط قرآن ...

... ناسود درون حق پرستش

در راه وفا و حق پرستی

پرداخت بکارها دو دستی

... به کهسار در همچو غژمان پلنگ

حکیمانه جوید چو راه سخن

روان حکیمان در آید بتن ...

یک روز تو را به راه دیدم

هر روز مراست دیده بر راه

... اگر شهرخ بود صد فیل او زیر فرس بادا

به راه عشق بندد ساربان شوق من محمل

قماش ناله دل ناقه او را جرس بادا ...

دارم هوای عشق تو عمریست بر سرا

بهر خدا ز راه وفا هیچ نگذرا

در ملک عشق مسند شاهی گزیده ام ...

... مکن جز آه بلبل شعله شمع دلیل خود

که غیر از ناله کی گیرد درین راه کس عنانش را

شود در باغ آخر طوق قمری پایبند غم ...

... صورت او را ببیند هرکه مانند خلیل

بشکند در راه سطوت زمره اصنام را

برنیاید قطره ای خون بی رضای لیلی اش ...

... کرده استاد ازل از نام تخمیر تو را

جان کند بهزاد از راه تحیر تا ابد

هرکجا بیند اگر او نقش تصویر تو را ...

... کی بلند و پست عالم منع روشندل کند

نیست در راه صفا شیب و فراز آیینه را

از سجود جبهه روشن ساز قلب خویشتن ...