گنجور

 
۱۸۶۴۱

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۶- سوره انعام » ۱۳- آیات ۱۴۹ تا ۱۵۶

 

قل فللٰه الحجة البٰالغة فلو شٰاء لهدٰاکم أجمعین ۱۴۹ قل هلم شهدٰاءکم الذین یشهدون أن اللٰه حرم هٰذٰا فإن شهدوا فلاٰ تشهد معهم و لاٰ تتبع أهوٰاء الذین کذبوا بآیٰاتنٰا و الذین لاٰ یؤمنون بالآخرة و هم بربهم یعدلون ۱۵۰ قل تعٰالوا أتل مٰا حرم ربکم علیکم ألاٰ تشرکوا به شییا و بالوٰالدین إحسٰانا و لاٰ تقتلوا أولاٰدکم من إملاٰق نحن نرزقکم و إیٰاهم و لاٰ تقربوا الفوٰاحش مٰا ظهر منهٰا و مٰا بطن و لاٰ تقتلوا النفس التی حرم اللٰه إلاٰ بالحق ذٰلکم وصٰاکم به لعلکم تعقلون ۱۵۱ و لاٰ تقربوا مٰال الیتیم إلاٰ بالتی هی أحسن حتٰی یبلغ أشده و أوفوا الکیل و المیزٰان بالقسط لاٰ نکلف نفسا إلاٰ وسعهٰا و إذٰا قلتم فاعدلوا و لو کٰان ذٰا قربیٰ و بعهد اللٰه أوفوا ذٰلکم وصٰاکم به لعلکم تذکرون ۱۵۲ و أن هٰذٰا صرٰاطی مستقیما فاتبعوه و لاٰ تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذٰلکم وصٰاکم به لعلکم تتقون ۱۵۳ ثم آتینٰا موسی الکتٰاب تمٰاما علی الذی أحسن و تفصیلا لکل شی ء و هدی و رحمة لعلهم بلقٰاء ربهم یؤمنون ۱۵۴ و هٰذٰا کتٰاب أنزلنٰاه مبٰارک فاتبعوه و اتقوا لعلکم ترحمون ۱۵۵ أن تقولوا إنمٰا أنزل الکتٰاب علیٰ طٰایفتین من قبلنٰا و إن کنٰا عن درٰاستهم لغٰافلین ۱۵۶

بگو پس مر خدا راست حجت بالغ یعنی دلیل تمام پس اگر خواسته بود خدا هر آینه هدایت کرده بود شما را همه ۱۴۹ بگو بیاورید گواهانتان را آنان که گواهی می دهند که خدا حرام کرده این را پس اگر شهادت دادند پس گواهی مده بایشان و پیروی مکن خواهشهای آنان را که تکذیب کردند آیتهای ما را و آنها که نمی گروند بآخرت و ایشان بپروردگارشان برابر می کند بتان را ۱۵۰ بگو بیایید بخوانم آنچه حرام کرد پروردگارتان بر شما که شریک مسازید باو چیزی را و بوالدین خوبی کردن و مکشید فرزندانتان را از ترس ما روزی می دهیم شما را و ایشان را و پیرامون مگردید کارهای بد را آنچه ظاهر باشد از آن و آنچه باطن باشد و مکشید نفسی را که حرام گردانید خدا مگر بحق آن وصیت کرد شما را بآن باشد که شما دریابید بعقل ۱۵۱ و پیرامون مگردید مال یتیم را مگر بآنچه آن بهتر است تا برسد بقوتش و تمام دهید پیمانه و ترازو را بعدالت تکلیف نمی کنیم نفسی را مگر بقدر طاقتش و چون بگویند پس عدالت کنید و اگر چه باشد صاحب قرابت و بعهد خدا وفا کنید این است که وصیت کرد شما را باشد که شما پند گیرید ۱۵۲ و آنکه این راهی است راست پس پیروی کنید آن را و پیروی مکنید راهها را پس جدا کردند شما را از راهش اینست که وصیت کرد شما را بآن باشد که شما بپرهیزید ۱۵۳ پس دادیم موسی را کتاب برای تمامی بر کسی که خوبی کرد و برای تفصیل مر همه چیز را و برای هدایت و رحمت باشد که ایشان بلقاء پروردگارشان ایمان آرند ۱۵۴ و این قرآن کتابیست که فرو فرستادیم مبارک پس پیروی کنید آن را و بپرهیزید باشد که شما رحم کرده شوید ۱۵۵ که مبادا گویید فرو فرستاده نشد کتاب مگر بر دو طایفه پیش از ما و بدرستی که هستیم از خواندنشان هر آینه بیخبران ۱۵۶

گو خدا بالغ بود پس حجتش ...

... حجتش روشن تر است از آفتاب

پس شما را خواست گر بر راه راست

جمله را بنمود راه از هر چه خواست

بد منافی لیک با تکلیف جبر ...

... یعنی از توحید و اخلاق سلیم

هست راه من که باشد مستقیم

پس کنید آن را به طاعت پیروی ...

... می نگردید از ر ه حق منحرف

جانب آن راههای مختلف

کآن شما را افکند در تفرقه ...

... شد چو توأم با پیمبر قاهر است

راه یابد بر صراط مستقیم

جزء و کل را بیند از عین سلیم ...

... از عطاء دادیم موسی را کتاب

راه بنمودیم او را بر صواب

هم کرامت ها و نعمت ها تمام ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۲

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۶- سوره انعام » ۱۴- آیات ۱۵۷ تا ۱۶۰

 

... برتریم از خلق در ذهن و ذکا

راه میرفتیم هم بهتر یقین

زآن کسان کاهل کتابند و امین ...

... رهنمایی آمد و هم رحمتی

تا نماند راه عذر و علتی

رهنما و رحمت حق در نزول ...

... هر کسی کانداخت در دین تفرقه

گشت راهش منحرف بر ذندقه

هر که دین را کرد بر دنیا بدل ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۳

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۶- سوره انعام » ۱۵- جذبه

 

... نیست جایش در کتاب و در سجل

من بسی این راه را پیموده ام

تو چه دانی در چه حالی بوده ام ...

... عشق مستی کرد و رسوایی گرفت

راه فرق از جمع یکتایی گرفت

جلوه گر شد عشق و عالم خلق شد ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۴

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۶- سوره انعام » ۱۶- آیات ۱۶۱ تا ۱۶۵

 

قل إننی هدٰانی ربی إلیٰ صرٰاط مستقیم دینا قیما ملة إبرٰاهیم حنیفا و مٰا کٰان من المشرکین ۱۶۱ قل إن صلاٰتی و نسکی و محیٰای و ممٰاتی للٰه رب العٰالمین ۱۶۲ لاٰ شریک له و بذٰلک أمرت و أنا أول المسلمین ۱۶۳ قل أ غیر اللٰه أبغی ربا و هو رب کل شی ء و لاٰ تکسب کل نفس إلاٰ علیهٰا و لاٰ تزر وٰازرة وزر أخریٰ ثم إلیٰ ربکم مرجعکم فینبیکم بمٰا کنتم فیه تختلفون ۱۶۴ و هو الذی جعلکم خلاٰیف الأرض و رفع بعضکم فوق بعض درجٰات لیبلوکم فی مٰا آتٰاکم إن ربک سریع العقٰاب و إنه لغفور رحیم ۱۶۵

بگو بدرستی که من هدایت کرد مرا پروردگارم براه راست دینی درست کیش ابراهیم حقگرای و نبود از شرک آورندگان ۱۶۱ بگو بدرستی که نماز من و عباداتم و زندگیم و مردنم مر خدای راست که پروردگار جهانیانست ۱۶۲ نیست شریکی مر او را و بآن فرمود شده ام و من اول منقادانم ۱۶۳ بگو آیا جز خدا را بجویم پروردگار و اوست پروردگار همه چیز و کسب نمی کند هر نفسی مگر بر او و بر نمی دارد بردارنده بار گناه دیگری را پس بسوی پروردگار شماست بازگشت شما پس خبر دهد شما را بآنچه بودید که در آن اختلاف می کردید ۱۶۴ و اوست که گردانید شما را خلیفها در زمین و برتری داد بعضی شما را بالای بعضی بمراتب تا بیازماید شما را در آنچه دادتان بدرستی که پروردگار تو زود عقوبت است و بدرستی که او هر آینه آمرزنده مهربانست ۱۶۵

گو به من پرورد گارم کو خداست

رهنمایی کرده سوی راه راست

آن چنان راهی که بس پاینده است

دین ابراهیم بر حق زنده است

مر حنیف اعنی که از دینها تمام ...

... این بر آن می گفت که کل عرب

آل ابراهیم بودند از نسب

می شمردندش بسی پاک و جلیل ...

... پس به نظم آرم کلام االله را

تا به آخر چون نماید راه را

بر زبان و عقل فیروزی دهد ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۵

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱- آیات ۱ تا ۱۳

 

... او عرض نسبت به او من جوهرم

گفت حق چون راه طاعت شد درست

پس فرود آ ز اوج رفعت سوی پست ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۲- آیات ۱۴ تا ۲۶

 

قٰال أنظرنی إلیٰ یوم یبعثون ۱۴ قٰال إنک من المنظرین ۱۵ قٰال فبمٰا أغویتنی لأقعدن لهم صرٰاطک المستقیم ۱۶ ثم لآتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن أیمٰانهم و عن شمٰایلهم و لاٰ تجد أکثرهم شٰاکرین ۱۷ قٰال اخرج منهٰا مذؤما مدحورا لمن تبعک منهم لأملأن جهنم منکم أجمعین ۱۸ و یٰا آدم اسکن أنت و زوجک الجنة فکلاٰ من حیث شیتمٰا و لاٰ تقربٰا هٰذه الشجرة فتکونٰا من الظٰالمین ۱۹ فوسوس لهما الشیطٰان لیبدی لهمٰا مٰا ووری عنهمٰا من سوآتهمٰا و قٰال مٰا نهٰاکمٰا ربکمٰا عن هٰذه الشجرة إلاٰ أن تکونٰا ملکین أو تکونٰا من الخٰالدین ۲۰ و قٰاسمهمٰا إنی لکمٰا لمن النٰاصحین ۲۱ فدلاٰهمٰا بغرور فلمٰا ذٰاقا الشجرة بدت لهمٰا سوآتهمٰا و طفقٰا یخصفٰان علیهمٰا من ورق الجنة و نٰادٰاهمٰا ربهمٰا أ لم أنهکمٰا عن تلکما الشجرة و أقل لکمٰا إن الشیطٰان لکمٰا عدو مبین ۲۲ قٰالاٰ ربنٰا ظلمنٰا أنفسنٰا و إن لم تغفر لنٰا و ترحمنٰا لنکونن من الخٰاسرین ۲۳ قٰال اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الأرض مستقر و متٰاع إلیٰ حین ۲۴ قٰال فیهٰا تحیون و فیهٰا تموتون و منهٰا تخرجون ۲۵ یٰا بنی آدم قد أنزلنٰا علیکم لبٰاسا یوٰاری سوآتکم و ریشا و لبٰاس التقویٰ ذٰلک خیر ذٰلک من آیٰات اللٰه لعلهم یذکرون ۲۶

گفت مهلت ده مرا تا روزی که برانگیخته ۱۴ گفت بدرستی که تو از مهلت دادگانی ۱۵ گفت پس بسبب اضلال کردن تو مرا هر آینه می نشینم البته از برای ایشان براه تو که راست است ۱۶ پس هر آینه می آیم ایشان را از میان دستهاشان و از پشت سرشان و از راستشان و از چپهاشان و نخواهی یافت بیشترین ایشان را شکرکنندگان ۱۷ گفت بیرون رو از آن نکوهیده رانده شده هر آینه آنکه پیروند تو را از ایشان هر آینه پر سازم البته دوزخ را از شما همه ۱۸ و ای آدم ساکن شو تو و جفت در بهشت پس بخورید از هر جا که خواسته باشید و نزدیک مشوید این درخت را پس خواهید شد از ستمکاران ۱۹ پس وسوسه کرد مر ایشان را شیطان تا ظاهر گرداند مر ایشان را آنچه پوشیده بود از ایشان از عورتهاشان و گفت نهی نکرد شما را پروردگارتان از این درخت مگر آنکه بشوید دو فرشته یا بشوید از جاودانیان ۲۰ و سوگند خورد از برای ایشان که من مر شما را هر آینه از نیک خواهانم ۲۱ پس فرود آورد ایشان را بفریب پس چون چشیدند از آن درخت ظاهر گشت مر ایشان را عورتهاشان و در ایستادند که می چسبانیدند بر اندو از برگ بهشت و ندا کرد ایشان را پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم مر شما را بدرستی که شیطان مر شما را دشمنی است آشکار ۲۲ گفتند پروردگار ما ستم کردیم بر نفسهامان و اگر نیامرزی تو ما را و نبخشی ما را هر آینه باشیم البته از زیانکاران ۲۳ گفت فرو شوید بعضی تان مر بعضی را دشمن و مر شما راست در زمین جای قراری و مایه تعیشی تا وقتی ۲۴ گفت در آن زندگانی می کنید و در آن می میرید و از آن بیرون آورده می شوید ۲۵ ای فرزندان آدم بحقیقت فرو فرستادیم بر شما پوششی که بپوشد عورتهای شما را و اساس تجملی و لباس پرهیزکاری آن بهتر است آن از آیتهای خداست باشد که ایشان پند گیرند ۲۶

گفت مهلت ده مرا تا یبعثون ...

... بهر ایشان بر هر آنچه نارواست

راهشان یعنی زنم از راه دین

همچو دزدان که درآیند از کمین ...

... غیر از این عالم بود یا عالمی

دیو دان کز پیش راهت زد همی

وآنکه آید از قفا یعنی نهان ...

... خواه باشد از ستم خواه از یتیم

وآنکه می آید برون از راه راست

در عملهای نکو عجب و ریاست ...

... اضعفند البته فرزندان او

میتوان از راهشان بردن تمام

همچنان که بردم از ره آن همام ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۷

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۳- آیات ۲۷ تا ۳۷

 

... أنهم مهتدون ۳۰ یٰا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا و اشربوا و لاٰ تسرفوا إنه لاٰ یحب المسرفین ۳۱ قل من حرم زینة اللٰه التی أخرج لعبٰاده و الطیبٰات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیٰاة الدنیٰا خٰالصة یوم القیٰامة کذٰلک نفصل الآیٰات لقوم یعلمون ۳۲ قل إنمٰا حرم ربی الفوٰاحش مٰا ظهر منهٰا و مٰا بطن و الإثم و البغی بغیر الحق و أن تشرکوا باللٰه مٰا لم ینزل به سلطٰانا و أن تقولوا علی اللٰه مٰا لاٰ تعلمون ۳۳ و لکل أمة أجل فإذٰا جٰاء أجلهم لاٰ یستأخرون سٰاعة و لاٰ یستقدمون ۳۴ یٰا بنی آدم إمٰا یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیٰاتی فمن اتقیٰ و أصلح فلاٰ خوف علیهم و لاٰ هم یحزنون ۳۵ و الذین کذبوا بآیٰاتنٰا و استکبروا عنهٰا أولٰیک أصحٰاب النٰار هم فیهٰا خٰالدون ۳۶ فمن أظلم ممن افتریٰ علی اللٰه کذبا أو کذب بآیٰاته أولٰیک ینٰالهم نصیبهم من الکتٰاب حتٰی إذٰا جٰاءتهم رسلنٰا یتوفونهم قٰالوا أین مٰا کنتم تدعون من دون اللٰه قٰالوا ضلوا عنٰا و شهدوا علیٰ أنفسهم أنهم کٰانوا کٰافرین ۳۷

ای فرزندان آدم نباید که بفریبد شما را شیطان هم چنان که بیرون کرد والدین شما را از بهشت بر می کشد از آنها رختشان را تا بنماید ایشان را عورتهاشان را بدرستی که او می بیند شما را او و لشکرش از جایی که نمی بینید ایشان را بدرستی که ما گردانیدیم شیاطین را یاوران از برای آنها که نمی گروند ۲۷ و چون کنند کار بدی را گویند یافته ایم ما بر آن پدران خود را و خدا امر کرده ما را بآن بگو بدرستی که خدا امر نمی کند ببدی آیا می گویید بر خدا آنچه نمی دانید ۲۸ بگو امر کرد پروردگار من بعدل و راست دارید رویهاتان را نزد هر مسجدی و بخوانید او را خالص کنندگان از برایش دین را هم چنان که نخست آفرید شما را عود خواهید کرد ۲۹ گروهی را هدایت کرد گروهی را چنان کرد بر ایشان گمراهی را بدرستی که ایشان گرفتند دیوان رجیم را دوستان از غیر خدا و می پندارند که ایشانند هدایت یافتگان ۳۰ ای پسران آدم بردارید زینتتان را نزد هر مسجدی و بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید بدرستی که او دوست ندارد مسرفان را ۳۱ بگو که حرام گردانیده زینت خدا را که بیرون آورد برای بندگانش و پاکیزه ها از روزی بگو آن از برای آنهاست که گرویدند در زندگانی دنیا خالص روز قیامت همچنین تفصیل می دهیم آیتها را از برای گروهی که می دانند ۳۲ بگو جز این نیست که حرام کرد پروردگارم زشتیها را آنچه ظاهر باشد از آن و آنچه باطن باشد و بدی را و ستم ناحق را و آنکه شرک آورید بخدا ما دام که فرو نفرستاده باشد بر آن حجتی را و آنکه گویید بر خدا آنچه را نمی دانید ۳۳ و از برای هر امتی وقتی است پس چون بیاید وقتشان باز پس نمی مانند ساعتی و نمی توانند پیشی گرفت ۳۴ ای پسران آدم چون بیایند شما را رسولان از شما خواهند خواند بر شما آیتهای مرا پس آنکه پرهیزکاری کرد و شایسته شد پس نباشد بیمی بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند ۳۵ و آنان که تکذیب کردند آیتهای مرا و سرکشی کردند از آنها آن گروه اهل آتشند ایشان در آن جاودانیانند ۳۶ پس کیست ستمکارتر تر از آنکه افترا کرد بر خدا دروغ را یا تکذیب کرد آیتهای او را آن گروه می رسد ایشان را بهره ایشان از آنچه نوشته شد برای ایشان تا وقتی که آید ایشان را فرستادگان ما جان ستانند ایشان را گویند کجایند آنچه بودید می خواندید شما از غیر خدا گویند گم شدند از ما و گواهی می دهند بر خودهاشان که ایشان بودند کافران ۳۷

ای بنی آدم ز شیطان عنود ...

... هم به نفس خود شوند ایشان گواه

که به حق بودند کافر نی به راه

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۸

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۴- آیات ۳۸ تا ۴۶

 

قٰال ادخلوا فی أمم قد خلت من قبلکم من الجن و الإنس فی النٰار کلمٰا دخلت أمة لعنت أختهٰا حتٰی إذا ادٰارکوا فیهٰا جمیعا قٰالت أخرٰاهم لأولاٰهم ربنٰا هٰؤلاٰء أضلونٰا فآتهم عذٰابا ضعفا من النٰار قٰال لکل ضعف و لٰکن لاٰ تعلمون ۳۸ و قٰالت أولاٰهم لأخرٰاهم فمٰا کٰان لکم علینٰا من فضل فذوقوا العذٰاب بمٰا کنتم تکسبون ۳۹ إن الذین کذبوا بآیٰاتنٰا و استکبروا عنهٰا لاٰ تفتح لهم أبوٰاب السمٰاء و لاٰ یدخلون الجنة حتٰی یلج الجمل فی سم الخیٰاط و کذٰلک نجزی المجرمین ۴۰ لهم من جهنم مهٰاد و من فوقهم غوٰاش و کذٰلک نجزی الظٰالمین ۴۱ و الذین آمنوا و عملوا الصٰالحٰات لاٰ نکلف نفسا إلاٰ وسعهٰا أولٰیک أصحٰاب الجنة هم فیهٰا خٰالدون ۴۲ و نزعنٰا مٰا فی صدورهم من غل تجری من تحتهم الأنهٰار و قٰالوا الحمد للٰه الذی هدٰانٰا لهٰذٰا و مٰا کنٰا لنهتدی لو لاٰ أن هدٰانا اللٰه لقد جٰاءت رسل ربنٰا بالحق و نودوا أن تلکم الجنة أورثتموهٰا بمٰا کنتم تعملون ۴۳ و نٰادیٰ أصحٰاب الجنة أصحٰاب النٰار أن قد وجدنٰا مٰا وعدنٰا ربنٰا حقا فهل وجدتم مٰا وعد ربکم حقا قٰالوا نعم فأذن مؤذن بینهم أن لعنة اللٰه علی الظٰالمین ۴۴ الذین یصدون عن سبیل اللٰه و یبغونهٰا عوجا و هم بالآخرة کٰافرون ۴۵ و بینهمٰا حجٰاب و علی الأعرٰاف رجٰال یعرفون کلا بسیمٰاهم و نٰادوا أصحٰاب الجنة أن سلاٰم علیکم لم یدخلوهٰا و هم یطمعون ۴۶

گوید خدا داخل شوید در امتانی که بحقیقت گذشتند پیش از شما از پریان و آدمیان در آتش هرگاه داخل شوند امتی لعنت می کند هم کیش خود را تا وقتی که ملحق شوند بیکدیگر در آن همه گویند آخرشان از برای اولشان پروردگار ما اینها گمراه گردند ما را پس بده ایشان را عذابی مضاعف از آتش گوید از برای هر یک دو چندانست و لیکن نمی دانید ۳۸ و گویند اولشان مر آخرشان را پس نیست شما را بر ما هیچ فضلی پس بچشید عذاب را بسبب آنچه بودید که کسب می کردید ۳۹ بدرستی که آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و سرکشی کردند از آن گشوده نشود از برای ایشان درهای آسمان و داخل نمی شوند بهشت را تا وقتی که درآید شتر نر در سوراخ سوزن و همچنین سزا دهیم گناهکاران را ۴۰ مر ایشان راست از دوزخ بستری و از بالاشان پوششها و همچنین سزا می دهیم ظالمان را ۴۱ و آنانی که گرویدند و کردند کارهای شایسته تکلیف نمی فرماییم نفسی را مگر باندازه طاقتش آن گروه اهل بهشتند ایشان در آن جاودانیانند ۴۲ و بیرون کشیدیم آنچه بود در سینه هاشان از کینه می رود از زیر ایشان نهرها و گویند ستایش مر خدایی را که هدایت کرد ما را باین و نبودیم که هدایت یابیم اگر نه آن بود که هدایت کرده بود ما را خدا بتحقیق آمدند فرستادگان پروردگار ما بحق و ندا کرده شدند که اینست آن بهشتی که بمیراث داده شدید آن را بسبب آنچه بودید که می کردید ۴۳ و ندا کردند اهل بهشت اهل دوزخ را که بحقیقت یافتیم آنچه وعده کرد ما را پروردگار ما حق پس آیا یافتید شما آنچه وعده کرد پروردگارتان حق گفتند آری پس ندا کند نداکننده میانشان که لعنت خدا بر ستمکاران ۴۴ آنان که باز می دارند از راه خدا و می خواهند آن را کژ و ایشان بآخرت کافرانند ۴۵ و میان آن دو تا حجابیست و بر اعراف مردانی اند که می شناسند همه را بعلامتشان و ندا کردند اهل بهشت که سلام بر شما داخل نشده بودند آن را و ایشان طمع می داشتند ۴۶

گوید او داخل شوید اندر امم ...

... ناله ها از دل برآری دردناک

کای خدا شد بسته راه از چار سو

خود تو اینها گفته بودی مو به مو

کرده بودی زین تمام آگاهمان

دیو سرکش برد لیک از راهمان

حق تو را گوید که رفت از چاره کار ...

... هم به ظل نور عقل ره نما

عقلی آن کو راه و چه داند کم است

مینماید روز اما مظلم است ...

... در صفت پیر و مرشد

پیری آن کو راه دان باشد به نص

در هدایت خاص از حق بل اخص ...

... روز نو خواهد ز حق رزق نوی

آگه است از راه و منزل با شهود

وز مقام فرق تا جمع وجود ...

... بر کتاب حق عمل کن هر چه هست

تا نماید حق تو را راه صواب

زآنکه شد همدست پیغمبر کتاب ...

... گرچه در تکلیف این بس مشکل است

لیک حق جو راه او بر منزل است

حق طلب را ره نماید سنگ و چوب ...

... جز که با مردی ز مخصوصان شاه

همنشین گردی که پرسی رسم و راه

یا در آن فکری که چون گویی جواب ...

... کی به فکر جامه باشد یا کلاه

تا چه جای آنکه دزدش بسته راه

من بسی این راه را طی کرده ام

ارمغانها زآن دیار آورده ام ...

... چون به دوزخ جای بر آیین کنند

بر رفیق راهزن نفرین کنند

کز شما بر ما چنین خواری رسید ...

... تف چو لعنت بند شد بر ریش او

تف نیابد راه سوی مهر و ماه

اوفتد بر ریش او بی اشتباه ...

... نزد تحقیق ارض اخلاق خبیث

راه ندهندش خلایق بی گمان

می برانندش ز باب آسمان ...

... شد محال اعنی که با اخلاق زشت

راه یابند اهل کفر اندر بهشت

هم دهیم اینسان جزای بد نهاد ...

... شد بر ا ین توفیق ما را رهنمون

ما نبودیم اینکه خود یابیم راه

گر نه ما را رهنما گشتی اله ...

... لعنت حق باد بهر ظالمان

خار کاندر راه حق می کاشتند

باز مردم را ز ره میداشتند ...

... بر سرای آخرت کافر بدند

راه مردم را ز طاعت می زدند

گشته وارد اندر اخبار از رضا ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۴۹

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۵- آیات ۴۷ تا ۵۶

 

و إذٰا صرفت أبصٰارهم تلقٰاء أصحٰاب النٰار قٰالوا ربنٰا لاٰ تجعلنٰا مع القوم الظٰالمین ۴۷ و نٰادیٰ أصحٰاب الأعرٰاف رجٰالا یعرفونهم بسیمٰاهم قٰالوا مٰا أغنیٰ عنکم جمعکم و مٰا کنتم تستکبرون ۴۸ أ هٰؤلاٰء الذین أقسمتم لاٰ ینٰالهم اللٰه برحمة ادخلوا الجنة لاٰ خوف علیکم و لاٰ أنتم تحزنون ۴۹ و نٰادیٰ أصحٰاب النٰار أصحٰاب الجنة أن أفیضوا علینٰا من المٰاء أو ممٰا رزقکم اللٰه قٰالوا إن اللٰه حرمهمٰا علی الکٰافرین ۵۰ الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیٰاة الدنیٰا فالیوم ننسٰاهم کمٰا نسوا لقٰاء یومهم هٰذٰا و مٰا کٰانوا بآیٰاتنٰا یجحدون ۵۱ و لقد جینٰاهم بکتٰاب فصلنٰاه علیٰ علم هدی و رحمة لقوم یؤمنون ۵۲ هل ینظرون إلاٰ تأویله یوم یأتی تأویله یقول الذین نسوه من قبل قد جٰاءت رسل ربنٰا بالحق فهل لنٰا من شفعٰاء فیشفعوا لنٰا أو نرد فنعمل غیر الذی کنٰا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم مٰا کٰانوا یفترون ۵۳ إن ربکم اللٰه الذی خلق السمٰاوٰات و الأرض فی ستة أیٰام ثم استویٰ علی العرش یغشی اللیل النهٰار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرٰات بأمره ألاٰ له الخلق و الأمر تبٰارک اللٰه رب العٰالمین ۵۴ ادعوا ربکم تضرعا و خفیة إنه لاٰ یحب المعتدین ۵۵ و لاٰ تفسدوا فی الأرض بعد إصلاٰحهٰا و ادعوه خوفا و طمعا إن رحمت اللٰه قریب من المحسنین ۵۶

و چون گردانیده شود چشمهاشان بجانب اهل آتش گویند پروردگار ما مگردان ما را با گروه ستمکاران ۴۷ و ندا کردند اصحاب اعراف مردانی را که می شناختند ایشان را بعلامتشان گویند کفایت نکرد از شما جمع کردن مال و رجالتان و نه آنچه بودید که سرکشی می کردید ۴۸ آیا اینها کسانیند که سوگند می خوردید که ترساندشان خدا برحمتی داخل شوید بهشت را نیست ترسی بر شما و نه شما اندوهناک شوید ۴۹ و ندا خواهند کرد اهل آتش اهل بهشت را که بریزید بر ما از آب یا از آنچه روزی کرد شما را خدا گویند بدرستی که خدا حرام گردانید اندو را بر ناگروندگان ۵۰ آنانی که گرفتند دینشان را بهزل و بازیچه و فریقتشان زندگانی دنیا پس امروز فراموش می سازیمشان چنان که فراموش کردند ملاقات روزشان این روز را و بودنشان که بآیتهای ما انکار می ورزیدند ۵۱ و بتحقیق دادیم ایشان را کتابی که تفصیل دادیم آن را بر علم هدایت و رحمت از برای گروهی که می کردند ۵۲ آیا انتظار می برند مگر تأویلش را روزی که بیاید تأویلش خواهند گفت آنان که فراموش کردند آن را از پیش بتحقیق آمدند رسولان پروردگار ما بحق پس آیا باشد مر ما را از شفیعان پس شفاعت کنند از برای ما یا برگردانیده شویم بدنیا پس کنیم جز آنچه بودیم می کردیم بحقیقت زیان کردند بنفسهاشان و گم شد از ایشان آنچه بودند که افترا می کردند ۵۳ بدرستی که پروردگار شما خداییست که آفرید آسمانها و زمین را در شش روز پس مستولی شد بر عرش می پوشاند پرده شب روز را که می جوید آن را شتاب کنان و آفتاب را و ماه را و ستارگان را تسخیر شدها بامر او آگاه باشید مر او راست آفرینش و فرمان بزرگست خدا پروردگار جهانیان ۵۴ بخوانید پروردگارتان را از راه خشوع و پنهانی بدرستی که او دوست ندارد حدگذرندگان را ۵۵ افساد مکنید در زمین بعد از اصلاحش و بخوانید او را از ره بیم و امید بدرستی که رحمت خدا به نیکوکاران ۵۶

روی ایشان را بگردانند چون ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۰

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۱- آیات ۸۵ تا ۱۰۲

 

و إلیٰ مدین أخٰاهم شعیبا قٰال یٰا قوم اعبدوا اللٰه مٰا لکم من إلٰه غیره قد جٰاءتکم بینة من ربکم فأوفوا الکیل و المیزٰان و لاٰ تبخسوا النٰاس أشیٰاءهم و لاٰ تفسدوا فی الأرض بعد إصلاٰحهٰا ذٰلکم خیر لکم إن کنتم مؤمنین ۸۵ و لاٰ تقعدوا بکل صرٰاط توعدون و تصدون عن سبیل اللٰه من آمن به و تبغونهٰا عوجا و اذکروا إذ کنتم قلیلا فکثرکم و انظروا کیف کٰان عٰاقبة المفسدین ۸۶ و إن کٰان طٰایفة منکم آمنوا بالذی أرسلت به و طٰایفة لم یؤمنوا فاصبروا حتٰی یحکم اللٰه بیننٰا و هو خیر الحٰاکمین ۸۷ قٰال الملأ الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یٰا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنٰا أو لتعودن فی ملتنٰا قٰال أ و لو کنٰا کٰارهین ۸۸ قد افترینٰا علی اللٰه کذبا إن عدنٰا فی ملتکم بعد إذ نجٰانا اللٰه منهٰا و مٰا یکون لنٰا أن نعود فیهٰا إلاٰ أن یشٰاء اللٰه ربنٰا وسع ربنٰا کل شی ء علما علی اللٰه توکلنٰا ربنا افتح بیننٰا و بین قومنٰا بالحق و أنت خیر الفٰاتحین ۸۹ و قٰال الملأ الذین کفروا من قومه لین اتبعتم شعیبا إنکم إذا لخٰاسرون ۹۰ فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فی دٰارهم جٰاثمین ۹۱ الذین کذبوا شعیبا کأن لم یغنوا فیها الذین کذبوا شعیبا کٰانوا هم الخٰاسرین ۹۲ فتولٰی عنهم و قٰال یٰا قوم لقد أبلغتکم رسٰالاٰت ربی و نصحت لکم فکیف آسیٰ علیٰ قوم کٰافرین ۹۳ و مٰا أرسلنٰا فی قریة من نبی إلاٰ أخذنٰا أهلهٰا بالبأسٰاء و الضرٰاء لعلهم یضرعون ۹۴ ثم بدلنٰا مکٰان السییة الحسنة حتٰی عفوا و قٰالوا قد مس آبٰاءنا الضرٰاء و السرٰاء فأخذنٰاهم بغتة و هم لاٰ یشعرون ۹۵ و لو أن أهل القریٰ آمنوا و اتقوا لفتحنٰا علیهم برکٰات من السمٰاء و الأرض و لٰکن کذبوا فأخذنٰاهم بمٰا کٰانوا یکسبون ۹۶ أ فأمن أهل القریٰ أن یأتیهم بأسنٰا بیٰاتا و هم نٰایمون ۹۷ أ و أمن أهل القریٰ أن یأتیهم بأسنٰا ضحی و هم یلعبون ۹۸ أ فأمنوا مکر اللٰه فلاٰ یأمن مکر اللٰه إلا القوم الخٰاسرون ۹۹ أ و لم یهد للذین یرثون الأرض من بعد أهلهٰا أن لو نشٰاء أصبنٰاهم بذنوبهم و نطبع علیٰ قلوبهم فهم لاٰ یسمعون ۱۰۰ تلک القریٰ نقص علیک من أنبٰایهٰا و لقد جٰاءتهم رسلهم بالبینٰات فمٰا کٰانوا لیؤمنوا بمٰا کذبوا من قبل کذٰلک یطبع اللٰه علیٰ قلوب الکٰافرین ۱۰۱ و مٰا وجدنٰا لأکثرهم من عهد و إن وجدنٰا أکثرهم لفٰاسقین ۱۰۲

و فرستادیم به مدین برادرانشان را شعیب گفت ای قوم من بپرستید خدا را نیست مر شما را هیچ خدایی جز او بتحقیق آمد شما را بینه از پروردگارتان پس تمام کنید پیمانه و ترازو را و کم مکنید از مردم چیزهای ایشان را و فساد مکنید در زمین بعد از اصلاحش آن بهتر است مر شما را اگر هستید گروندگان ۸۵ و منشینید بهر راهی که بیم دهید و باز دارید از راه خدا کسی را که گروید بآن و خواهید او را کژ و یاد کنید هنگامی را که بودید اندک پس بسیار کرد شما را و بنگرید چگونه بود انجام فسادکنندگان ۸۶ و اگر باشد طایفه از شما گرویده باشد بآنچه فرستاده شدم بآن و طایفه نگردیده باشند پس صبر کنید تا حکم کند خدا میان ما و اوست بهترین حکم کنندگان ۸۷ گفتند آن جمعی که سرکشی کردند از قومش هر آینه بیرون کنیم ترا البته ای شعیب و آنان که گرویدند با تو از قریه ما یا آنکه باز می گردید بکیش ما گفت آیا اگر چه باشیم کراهت دارندگان ۸۸ بتحقیق بسته باشیم بر خدا دروغ را اگر باز گردیم در کیش شما پس از آنکه رهانید ما را خدا از آن و نسزد ما را که باز گردیم در آن مگر آنکه بخواهد خدا پروردگار ما همه چیز را از روی علم بر خدا توکل کردیم ما پروردگار ما حکم کن میانه ما و میانه قوم ما بحق و تویی بهترین حکم کنندگان ۸۹ و گفتند آن جمعی که کافر بودند از قومش اگر پیروی کردید شعیب را بدرستی که شما آن گاه هر آینه زیانکارانید ۹۰ پس گرفتشان زلزله مهیب پس گشتند در سر ایشان فرو مردگان ۹۱ آنان که تکذیب کردند شعیب را گوییا نبودند در آن آنان که تکذیب کردند شعیب را بودند ایشان زیانکاران ۹۲ پس رو گردانید از ایشان و گفت ای قوم من بحقیقت رسانیدم شما را پیغامهای پروردگارم و پند دادم شما را پس چگونه اندوه خودم بر گروه کافران ۹۳ و نفرستادیم در قریه هیچ پیغمبری مگر که گرفتیم اهل آن را بسختی و رنجوری باشد که ایشان تضرع کنند ۹۴ پس تبدیل کردیم بجای بدی خوبی را تا بسیار شدند و گفتند بحقیقت مس کردید پدران ما را نجوری و راحت پس گرفتیم ایشان را ناگاه و ایشان نمی دانستند ۹۵ و اگر آنکه اهل قریه ها گرویده بودند و پرهیز کرده بودند هر آینه گشاده بودیم بر ایشان برکتها از آسمان و زمین و لیکن تکذیب کردند پس گرفتیم ایشان را بآنچه بودند کسب می کردند ۹۶ آیا پس ایمن شدند اهل آن قریه ها که آید ایشان را عذاب ما شب هنگام و آنها باشند خفتگان ۹۷ آیا ایمن شدند اهل آن قریه ها که آید ایشان را عذاب ما چاشتگاه و ایشان بازی می کنند ۹۸ آیا پس ایمن شدند از مکر خدا پس ایمن نمی شوند از مکر خدا مگر گروه زیانکاران ۹۹ آیا راه ننمود مر آنها را به میراث می بردند زمین را از اهلش که اگر می خواستیم می گرفتیمشان بگناهانشان و مهر می زدیم بر دلهاشان پس ایشان نمی شنیدند ۱۰۰ این قریه ها است می خوانیم بر تو از خبرهاشان بتحقیق آمد ایشان را رسولانشان بمعجزات پس نبودند که بگروند بآنچه تکذیب کرده بودند از پیش همچنین مهر می زند خدا بر دلهای کافران ۱۰۱ و نیافتیم برای بیشترین ایشان هیچ عهدی و اگر چه یافتیم بیشتر ایشان را هر آینه نافرمانان ۱۰۲

در بیان ذکر قوم شعیب علیه السلام ...

... بر خدا و روز دیگر موقنید

هم نه بنشینید چون دزدان به راه

تا کنید اکراه مردم را به گاه

راه مردم را نبندید از عبور

مالشان ره نیست گیرید ار به زور ...

... می نشستند آن جماعت در طریق

تا که حق راه گیرند از فریق

یا که مردم را به عیب و سرزنش ...

... یا شدند ایمن که آید چاشتگاه

بأس ما و ایشان به لعب اندر به راه

حاصل آنکه بعد تکذیب رسل ...

... جز گروه خاسران و اهل خطا

راه میننمود آیا از یقین

بر کسی که گشت میراثش زمین ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۱

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۲- آیات ۱۰۳ تا ۱۱۸

 

... خواستند از وی گشایشها و سود

آمد او در خوابشان بنمود راه

تا چه باشد اصل آن بی اشتباه ...

... از پی استیزه با پیغمبران

چون به شهر اندر شدند از راه مصر

یافتند اکرامها از شاه مصر ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۲

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۳- آیات ۱۱۹ تا ۱۴۲

 

فغلبوا هنٰالک و انقلبوا صٰاغرین ۱۱۹ و ألقی السحرة سٰاجدین ۱۲۰ قٰالوا آمنٰا برب العٰالمین ۱۲۱ رب موسیٰ و هٰارون ۱۲۲ قٰال فرعون آمنتم به قبل أن آذن لکم إن هٰذٰا لمکر مکرتموه فی المدینة لتخرجوا منهٰا أهلهٰا فسوف تعلمون ۱۲۳ لأقطعن أیدیکم و أرجلکم من خلاٰف ثم لأصلبنکم أجمعین ۱۲۴ قٰالوا إنٰا إلیٰ ربنٰا منقلبون ۱۲۵ و مٰا تنقم منٰا إلاٰ أن آمنٰا بآیٰات ربنٰا لمٰا جٰاءتنٰا ربنٰا أفرغ علینٰا صبرا و توفنٰا مسلمین ۱۲۶ و قٰال الملأ من قوم فرعون أ تذر موسیٰ و قومه لیفسدوا فی الأرض و یذرک و آلهتک قٰال سنقتل أبنٰاءهم و نستحیی نسٰاءهم و إنٰا فوقهم قٰاهرون ۱۲۷ قٰال موسیٰ لقومه استعینوا باللٰه و اصبروا إن الأرض للٰه یورثهٰا من یشٰاء من عبٰاده و العٰاقبة للمتقین ۱۲۸ قٰالوا أوذینٰا من قبل أن تأتینٰا و من بعد مٰا جیتنٰا قٰال عسیٰ ربکم أن یهلک عدوکم و یستخلفکم فی الأرض فینظر کیف تعملون ۱۲۹ و لقد أخذنٰا آل فرعون بالسنین و نقص من الثمرٰات لعلهم یذکرون ۱۳۰ فإذٰا جٰاءتهم الحسنة قٰالوا لنٰا هٰذه و إن تصبهم سییة یطیروا بموسیٰ و من معه ألاٰ إنمٰا طٰایرهم عند اللٰه و لٰکن أکثرهم لاٰ یعلمون ۱۳۱ و قٰالوا مهمٰا تأتنٰا به من آیة لتسحرنٰا بهٰا فمٰا نحن لک بمؤمنین ۱۳۲ فأرسلنٰا علیهم الطوفٰان و الجرٰاد و القمل و الضفٰادع و الدم آیٰات مفصلاٰت فاستکبروا و کٰانوا قوما مجرمین ۱۳۳ و لمٰا وقع علیهم الرجز قٰالوا یٰا موسی ادع لنٰا ربک بمٰا عهد عندک لین کشفت عنا الرجز لنؤمنن لک و لنرسلن معک بنی إسرٰاییل ۱۳۴ فلمٰا کشفنٰا عنهم الرجز إلیٰ أجل هم بٰالغوه إذٰا هم ینکثون ۱۳۵ فانتقمنٰا منهم فأغرقنٰاهم فی الیم بأنهم کذبوا بآیٰاتنٰا و کٰانوا عنهٰا غٰافلین ۱۳۶ و أورثنا القوم الذین کٰانوا یستضعفون مشٰارق الأرض و مغٰاربها التی بٰارکنٰا فیهٰا و تمت کلمت ربک الحسنیٰ علیٰ بنی إسرٰاییل بمٰا صبروا و دمرنٰا مٰا کٰان یصنع فرعون و قومه و مٰا کٰانوا یعرشون ۱۳۷ و جٰاوزنٰا ببنی إسرٰاییل البحر فأتوا علیٰ قوم یعکفون علیٰ أصنٰام لهم قٰالوا یٰا موسی اجعل لنٰا إلٰها کمٰا لهم آلهة قٰال إنکم قوم تجهلون ۱۳۸ إن هٰؤلاٰء متبر مٰا هم فیه و بٰاطل مٰا کٰانوا یعملون ۱۳۹ قٰال أ غیر اللٰه أبغیکم إلٰها و هو فضلکم علی العٰالمین ۱۴۰ و إذ أنجینٰاکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذٰاب یقتلون أبنٰاءکم و یستحیون نسٰاءکم و فی ذٰلکم بلاٰء من ربکم عظیم ۱۴۱ و وٰاعدنٰا موسیٰ ثلاٰثین لیلة و أتممنٰاهٰا بعشر فتم میقٰات ربه أربعین لیلة و قٰال موسیٰ لأخیه هٰارون اخلفنی فی قومی و أصلح و لاٰ تتبع سبیل المفسدین ۱۴۲

پس مغلوب شدند آنجا و برگشتند خوارشدگان ۱۱۹ و افکنده شدند ساحران سجده کنندگان ۱۲۰ گفتند گرویدیم به پروردگار جهانیان ۱۲۱ پروردگار موسی و هارون ۱۲۲ گفت فرعون آیا ایمان آوردید باو پیش از آنکه دستوری دهم شما را به درستی که این حیله بود که حیله کردید آن را در شهر تا بیرون کنید از آن اهلش را پس زود باشد که بدانید ۱۲۳ هر آنچه خواهم برید دستهاتان و پاهاتان را از خلاف یکدیگر پس هر آینه بر دار خواهم کرد شما را همه ۱۲۴ گفتند ما بپروردگارمان بازگشت کنندگانیم ۱۲۵ و بد نمی داری از ما مگر آنکه گرویدم بآیتهای پروردگارمان چون آمد ما را پروردگار ما بریز بر ما شکیبایی و بمیران ما را مسلمانان ۱۲۶ و گفتند آن جمع از قوم فرعون آیا وا می گذاری موسی و قومش را تا فساد کنند در زمین و واگذارد تو را گفت بزودی می کشیم پسران ایشان را و باقی می گذاریم زنانشان را و بدرستی که ما فوق ایشانیم غالبان ۱۲۷ گفت موسی مرقومش را یاری جویید بخدا و صبر کنید به درستی که زمین مر خدا راست بمیراث می دهد آن را بهر که می خواهد از بندگان خود و انجام کار از برای پرهیزکارانست ۱۲۸ گفتند رنجانیده شدیم پیش از آنکه بیایی ما را و از بعد آنکه آمدی ما را گفت شاید پروردگار شما که هلاک کند دشمن شما را و جانشین کند شما را در زمین پس خواهید دید که چگونه می کنید ۱۲۹ و بتحقیق گرفتیم ما آل فرعون را بقحط سالها و کمی از میوه ها باشد که ایشان پند گیرند ۱۳۰ پس چون آمد ایشان را خوبی گفتند مر ما راست این و اگر می رسید ایشان را بدی شوم می گرفتند بموسی و کسی که بود با او آگاه باشید جز این نیست که منشأ شرشان نزد خداست و لیکن بیشترشان نمی دانند ۱۳۱ و گفتند هرگاه بیاوری ما را بآن از آیتی تا سحر کنی ما را بآن پس نخواهیم بود مر تو را گروندگان ۱۳۲ پس فرستادیم بر ایشان طوفان و ملخ و کنه و وزغها و خون آیتهای مفصل پس سرکشی کردند و بودند گروهی گناهکاران ۱۳۳ و چون واقع شد بر ایشان آن عذاب گفتند ای موسی بخان برای ما پروردگارت را بآنچه عهد کرده نزد تو اگر دفع کنی از ما عذاب را هر آینه بگرویم مر تو را و هر آینه فرستیم با تو بنی اسراییل را ۱۳۴ پس چون دفع کردیم از ایشان عذاب را تا مدتی که ایشان رسیده اند آن گاه آنها پیمان می شکنند ۱۳۵ پس انتقام کشیدیم از ایشان پس غرق کردیمشان در دریا بآنکه ایشان تکذیب کردند بآیتهای ما و بودند از آنها بیخبران ۱۳۶ و میراث دادیم گروهی را آنان که بودند که ضعیف شمرده شده بودند در مشرقهای زمین و مغربهایش که برکت پدید آوردیم در آن و تمام شد کلمۀ پروردگارت که خوبست بر بنی اسراییل بآنچه صبر کردند ایشان و خراب کردیم آنچه بودند که می ساختند فرعون و قومش و آنچه را که بودند برمی افراشتند ۱۳۷ و درگذرانیدیم بنی اسراییل را از دریا پس گذشتند بر جمعی که پاس پرستش می داشتند بر بتهایی که مر ایشان را بود گفتند ای موسی بگردان از برای ما الهی هم چنان که مر ایشان راست الهان گفت به درستی که شما گروهی نادانانید ۱۳۸ به درستی که آنها تباه گردانیده شده آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند که می کنند ۱۳۹ گفت آیا غیر خدا بجویم برای شما الهی و او افزونی داد شما را بر جهانیان ۱۴۰ هنگامی که رهانیدیم شما را از آل فرعون که عذاب می کردند شما را بدترین عذاب می کشتند پسران شما را و زنده می گذاشتند زنان شما را و در آن بلایی بود از پروردگارتان بزرگ ۱۴۱ و وعده دادیم موسی را سی شب و تمام گردانیدیم آن را بده پس تمام شد وقت مقرر پروردگارش چهل شب و گفت موسی مر برادر خود هارون را که جانشین شو مرا در قومم و اصلاح کن و پیروی مکن راه فسادکنندگان را ۱۴۲

گشت غالب امر حق اندر محل ...

... امر ایشان بر صلاح آر ای امین

پیروی ناور به راه مفسدان

کآن تو را بر عقل و دین دارد زیان

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۳

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۴- آیات ۱۴۳ تا ۱۴۷

 

و لمٰا جٰاء موسیٰ لمیقٰاتنٰا و کلمه ربه قٰال رب أرنی أنظر إلیک قٰال لن ترٰانی و لٰکن انظر إلی الجبل فإن استقر مکٰانه فسوف ترٰانی فلمٰا تجلٰی ربه للجبل جعله دکا و خر موسیٰ صعقا فلمٰا أفٰاق قٰال سبحٰانک تبت إلیک و أنا أول المؤمنین ۱۴۳ قٰال یٰا موسیٰ إنی اصطفیتک علی النٰاس برسٰالاٰتی و بکلاٰمی فخذ مٰا آتیتک و کن من الشٰاکرین ۱۴۴ و کتبنٰا له فی الألوٰاح من کل شی ء موعظة و تفصیلا لکل شی ء فخذهٰا بقوة و أمر قومک یأخذوا بأحسنهٰا سأریکم دٰار الفٰاسقین ۱۴۵ سأصرف عن آیٰاتی الذین یتکبرون فی الأرض بغیر الحق و إن یروا کل آیة لاٰ یؤمنوا بهٰا و إن یروا سبیل الرشد لاٰ یتخذوه سبیلا و إن یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذٰلک بأنهم کذبوا بآیٰاتنٰا و کٰانوا عنهٰا غٰافلین ۱۴۶ و الذین کذبوا بآیٰاتنٰا و لقٰاء الآخرة حبطت أعمٰالهم هل یجزون إلاٰ مٰا کٰانوا یعملون ۱۴۷

و چون آمد موسی بوقت مقرر ما و سخن کرد با او پروردگارش گفت ای پروردگار من بنما مرا که بنگرم بسوی تو گفت هرگز نخواهی دید مرا و لیکن بنگر بکوه پس اگر قرار کرد در جایش پس زود باشد که به بینی مرا پس چون تجلی کرد پروردگارش مر کوه را گردانید آن را ریزه ریزه و در افتاد موسی بیهوش شد پس چون بهوش آمد گفت دانم پاک بودنت را بازگشتم بسوی تو و من اول گروندگانم ۱۴۳ گفت ای موسی به درستی که برگزیدم تو را بر مردمان برسالتهایم و کلامم پس بگیر آنچه دادم تو را و باش از شکرگزاران ۱۴۴ و نوشتیم برای او در لوحهای توریت از هر چیزی پندی و بیانی از برای همه چیز پس بگیر آن را بجد و جهد و امر کن قومت را که اخذ کنند به نیکوترش زود باشد بنمایانم شما را سرای فاسقان ۱۴۵ بزودی می گردانم از آیتهای خود آنان را که کبر می ورزند در زمین بناحق و اگر ببینند هر آیتی را نمی گروند بآن و اگر بینند راه حقی را نمی گیرند آن را راه و اگر بینند طریق باطلی را می گیرندش راه آن باینست که ایشان تکذیب کردند آیتهای ما را و بودند از آنها بیخبران ۱۴۶ و آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و رسیدن جزای آخرت را نابود شد کردارشان آیا جزا داده می شوند بجز آنچه بودند که می کردند ۱۴۷

وآنکه در میقات با هفتاد تن ...

... چون کنی این عیش تو گردد حسن

خون کس ناحق مریز از هیچ راه

کآن تو را باشد حرام و هم گناه ...

... نگروند ایشان بر آنها از عناد

ور ببینند آن گره راه رشاد

مینگیرند آن ره ار بینند لیک

راه گمراهی بر آن پویند نیک

این بر آن باشد که تکذیب از خطا ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۴

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۵- آیات ۱۴۸ تا ۱۵۴

 

و اتخذ قوم موسیٰ من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوٰار أ لم یروا أنه لاٰ یکلمهم و لاٰ یهدیهم سبیلا اتخذوه و کٰانوا ظٰالمین ۱۴۸ و لمٰا سقط فی أیدیهم و رأوا أنهم قد ضلوا قٰالوا لین لم یرحمنٰا ربنٰا و یغفر لنٰا لنکونن من الخٰاسرین ۱۴۹ و لمٰا رجع موسیٰ إلیٰ قومه غضبٰان أسفا قٰال بیسمٰا خلفتمونی من بعدی أ عجلتم أمر ربکم و ألقی الألوٰاح و أخذ برأس أخیه یجره إلیه قٰال ابن أم إن القوم استضعفونی و کٰادوا یقتلوننی فلاٰ تشمت بی الأعدٰاء و لاٰ تجعلنی مع القوم الظٰالمین ۱۵۰ قٰال رب اغفر لی و لأخی و أدخلنٰا فی رحمتک و أنت أرحم الرٰاحمین ۱۵۱ إن الذین اتخذوا العجل سینٰالهم غضب من ربهم و ذلة فی الحیٰاة الدنیٰا و کذٰلک نجزی المفترین ۱۵۲ و الذین عملوا السییٰات ثم تٰابوا من بعدهٰا و آمنوا إن ربک من بعدهٰا لغفور رحیم ۱۵۳ و لمٰا سکت عن موسی الغضب أخذ الألوٰاح و فی نسختهٰا هدی و رحمة للذین هم لربهم یرهبون ۱۵۴

و گرفتند قوم موسی از بعدش از زیورهاشان گوساله تنی را که بود مر او را آوازی مانند گاو آیا نمی دیدند که او نه سخن می کند ایشان را و نه می نماید ایشان را راهی گرفتند آن را می بودند ستمکاران ۱۴۸ و چون افکنده شد در دستهاشان و دیدند که ایشان بحقیقت گمراه شدند گفتند هر آینه اگر رحمت نکند ما را پروردگار ما و نیامرزد ما را هر آینه باشیم البته از زیانکاران ۱۴۹ و چون بازگشت موسی بسوی قومش خشمگین اندوهناک گفت بدا از جانشینی که گردید مرا از بعد من آیا پیشی گرفتید امر پروردگارتان را و افکند الواح را و گرفت سر برادرش را که می کشیدش بخود گفت هارون ای پسر مادرم به درستی که قوم ضعیف شمردند مر او نزدیک بود که بکشند مرا پس شاد مگردان بمن دشمنان را و مگردان مرا با گروه ستمکاران ۱۵۰ گفت پروردگار من بیامرز مرا و برادر مرا و داخل گردان ما را در رحمت خود و تویی رحمت کنندۀ رحمت کنندگان ۱۵۱ به درستی که آنان که گرفتند گوساله را باشد که رسد ایشان را خشمی از پروردگارشان و خواری در زندگانی دنیا و همچنین جزا دهیم افتراکنندگان را ۱۵۲ و آنان که کردند کارهای بد را پس توبه کردند از بعدش و گرویدند به درستی که پروردگار تو از بعدش هر آینه آمرزندۀ مهربانست ۱۵۳ و چون ساکت شد از موسی خشم گرفت لوحها را و در نوشتۀ آنها بود هدایت و رحمت از برای آنان که ایشان مر پروردگارشان را می ترسیدند ۱۵۴

در بیان فتنۀ سامری ...

... که نیاید گاو زرین در سخن

راه ننماید کسی را بر سنن

بر خدایی برگرفتند آن ز جهل ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۵

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۷- آیات ۱۵۸ تا ۱۷۱

 

قل یٰا أیها النٰاس إنی رسول اللٰه إلیکم جمیعا الذی له ملک السمٰاوٰات و الأرض لاٰ إلٰه إلاٰ هو یحیی و یمیت فآمنوا باللٰه و رسوله النبی الأمی الذی یؤمن باللٰه و کلمٰاته و اتبعوه لعلکم تهتدون ۱۵۸ و من قوم موسیٰ أمة یهدون بالحق و به یعدلون ۱۵۹ و قطعنٰاهم اثنتی عشرة أسبٰاطا أمما و أوحینٰا إلیٰ موسیٰ إذ استسقٰاه قومه أن اضرب بعصٰاک الحجر فانبجست منه اثنتٰا عشرة عینا قد علم کل أنٰاس مشربهم و ظللنٰا علیهم الغمٰام و أنزلنٰا علیهم المن و السلویٰ کلوا من طیبٰات مٰا رزقنٰاکم و مٰا ظلمونٰا و لٰکن کٰانوا أنفسهم یظلمون ۱۶۰ و إذ قیل لهم اسکنوا هٰذه القریة و کلوا منهٰا حیث شیتم و قولوا حطة و ادخلوا البٰاب سجدا نغفر لکم خطییٰاتکم سنزید المحسنین ۱۶۱ فبدل الذین ظلموا منهم قولا غیر الذی قیل لهم فأرسلنٰا علیهم رجزا من السمٰاء بمٰا کٰانوا یظلمون ۱۶۲ و سیلهم عن القریة التی کٰانت حٰاضرة البحر إذ یعدون فی السبت إذ تأتیهم حیتٰانهم یوم سبتهم شرعا و یوم لاٰ یسبتون لاٰ تأتیهم کذٰلک نبلوهم بمٰا کٰانوا یفسقون ۱۶۳ و إذ قٰالت أمة منهم لم تعظون قوما اللٰه مهلکهم أو معذبهم عذٰابا شدیدا قٰالوا معذرة إلیٰ ربکم و لعلهم یتقون ۱۶۴ فلمٰا نسوا مٰا ذکروا به أنجینا الذین ینهون عن السوء و أخذنا الذین ظلموا بعذٰاب بییس بمٰا کٰانوا یفسقون ۱۶۵ فلمٰا عتوا عن مٰا نهوا عنه قلنٰا لهم کونوا قردة خٰاسیین ۱۶۶ و إذ تأذن ربک لیبعثن علیهم إلیٰ یوم القیٰامة من یسومهم سوء العذٰاب إن ربک لسریع العقٰاب و إنه لغفور رحیم ۱۶۷ و قطعنٰاهم فی الأرض أمما منهم الصٰالحون و منهم دون ذٰلک و بلونٰاهم بالحسنٰات و السییٰات لعلهم یرجعون ۱۶۸ فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتٰاب یأخذون عرض هٰذا الأدنیٰ و یقولون سیغفر لنٰا و إن یأتهم عرض مثله یأخذوه أ لم یؤخذ علیهم میثٰاق الکتٰاب أن لاٰ یقولوا علی اللٰه إلا الحق و درسوا مٰا فیه و الدٰار الآخرة خیر للذین یتقون أ فلاٰ تعقلون ۱۶۹ و الذین یمسکون بالکتٰاب و أقٰاموا الصلاٰة إنٰا لاٰ نضیع أجر المصلحین ۱۷۰ و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظلة و ظنوا أنه وٰاقع بهم خذوا مٰا آتینٰاکم بقوة و اذکروا مٰا فیه لعلکم تتقون ۱۷۱

بگو ای مردمان بدرستی که من رسول خدایم بسوی شما همه آن خدایی که مر او راست پادشاهی آسمانها و زمین نیست خدایی مگر او زنده می کند و می میراند پس بگروید بخدا و رسولش آن نبی منسوب بام القری که می گرود بخدا و کلماتش و پیروی کنید او را باشد که شما راه را بیابید ۱۵۸ و از قوم موسی امتی باشند که هدایت می کنند بحق و بآن عدالت می کنند ۱۵۹ و جدا جدا کردیم ایشان را دوازده سبط امتان و وحی کردیم بموسی چون آب خواستند ازو قومش که بزن بعصایت آن سنگ را پس روان شد از آن دوازده چشمه بحقیقت دانستند مردم آبخورشان را و سایبان کردیم بر ایشان ابر را و فرو فرستادیم بر ایشان من و سلوی را بخورید از پاکیزه های آنچه روزی کردیم شما را و ستم نکردند بر ما و لیکن بودند که به خودشان ستم می کردند ۱۶۰ و هنگامی که گفته شد مر ایشان را ساکن شوید این قریه را و بخورید از آن هر جا که بخواهید و بگویید فرو نه از ما بار گناهان را و داخل شوید در راه سجده کنان می آمرزیم برای شما گناهان شما را زود باشد که افزاییم اجر نیکوکاران را ۱۶۱ پس بدل کردند آنان که ستم کردند از ایشان گفتاری غیر آنچه گفته مر ایشان را پس فرو فرستادیم بر ایشان عذابی از آسمان بسبب بودنشان که ستم کردند ۱۶۲ و بپرس ایشان را از قریه که بود نزدیک دریا هنگامی که تعدی می کردند در شنبه چون می آمدند ماهیانشان روز شنبه ایشان ظاهر بر روی آب و روزی که شنبه نمی داشتند نمی آمدند ایشان را همچنین می آزمودیمشان بآنچه بودند که نافرمانی می کردند ۱۶۳ و هنگامی که گفتند جمعی از ایشان که چرا پند نمی دهید گروهی را که خدا هلاک کننده ایشانست یا عذاب کنندۀ ایشانست عذاب سخت گفتند عذر خواستنی بسوی پروردگار شما و باشد که ایشان بپرهیزند ۱۶۴ پس چون فراموش کردند آنچه پند داده شدند بآن رهانیدیم آنان را که نهی می کردند از بدی و گرفتیم آنان را که ستم کردند بعذاب سخت بسبب بودنشان که فسق می کردند ۱۶۵ پس چون سرباز زدند از آنچه نهی شدند از آن گفتیم مر آنان را که بشوید بوزینگان راندگان ۱۶۶ و چون اعلام کرد پروردگارت که هر آینه برانگیخته می شود بر ایشان تا روز قیامت کسی که عذاب کند ایشان را بد عذابی به درستی که پروردگار تو هر آینه زود عقوبتست و به درستی که او هر آینه آمرزنده مهربانست ۱۶۷ و جدا جدا کردیم ایشان را در زمین امتان بعضیشان باشند شایستگان و بعضی ایشان غیر آن و آزمودیم ایشان را براحتها و رنجها باشد که ایشان بازگردند ۱۶۸ پس ماندند از بعد ایشان خلفهایی که بمیراث گرفتند کتاب را می گیرند متاع این ادنی را و می گویند بزودی میامرزند ما را و اگر آید ایشان را متاعی مانند آن می گیرند آن را آیا گرفته نشد بر ایشان پیمان کتاب که نگویند بر خدا مگر حق و خوانده اند آنچه در آنست و سرای آخرت بهتر است از برای آنان که می پرهیزند آیا پس در نمی یابند ۱۶۹ و آنان که تمسک می جویند به کتاب و بر پا داشتند نماز را به درستی که ما ضایع نسازیم مزد مصلحان را ۱۷۰ و هنگامی که بلند کردیم کوه را بر زبر ایشان که گویا آن سایبانی بود و گمان بردند که آن فرود آینده بآنها بگیرند آنچه دادیم شما را بقوت و یاد کنید آنچه در آنست باشد که شما پرهیز کنید ۱۷۱

گو به خلق ای مردمان هستم رسول ...

... جمله بر یهدون بالحق آیتی

راه بنمایند بالحق متفق

واندر آن باشند با ایشان محق ...

... یعنی از ما وضع کن یا رب گناه

چون درآیید از در قریه ز راه

از تواضع خاضع و ساجد شوید ...

... آن کسان تغییری اندر هیچ حال

راه می ننمودشان اندر کمال

بر مسیح و بر محمدص بیگمان ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۸- آیات ۱۷۲ تا ۱۸۰

 

و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علیٰ أنفسهم أ لست بربکم قٰالوا بلیٰ شهدنٰا أن تقولوا یوم القیٰامة إنٰا کنٰا عن هٰذٰا غٰافلین ۱۷۲ أو تقولوا إنمٰا أشرک آبٰاؤنٰا من قبل و کنٰا ذریة من بعدهم أ فتهلکنٰا بمٰا فعل المبطلون ۱۷۳ و کذٰلک نفصل الآیٰات و لعلهم یرجعون ۱۷۴ و اتل علیهم نبأ الذی آتینٰاه آیٰاتنٰا فانسلخ منهٰا فأتبعه الشیطٰان فکٰان من الغٰاوین ۱۷۵ و لو شینٰا لرفعنٰاه بهٰا و لٰکنه أخلد إلی الأرض و اتبع هوٰاه فمثله کمثل الکلب إن تحمل علیه یلهث أو تترکه یلهث ذٰلک مثل القوم الذین کذبوا بآیٰاتنٰا فاقصص القصص لعلهم یتفکرون ۱۷۶ سٰاء مثلا القوم الذین کذبوا بآیٰاتنٰا و أنفسهم کٰانوا یظلمون ۱۷۷ من یهد اللٰه فهو المهتدی و من یضلل فأولٰیک هم الخٰاسرون ۱۷۸ و لقد ذرأنٰا لجهنم کثیرا من الجن و الإنس لهم قلوب لاٰ یفقهون بهٰا و لهم أعین لاٰ یبصرون بهٰا و لهم آذٰان لاٰ یسمعون بهٰا أولٰیک کالأنعٰام بل هم أضل أولٰیک هم الغٰافلون ۱۷۹ و للٰه الأسمٰاء الحسنیٰ فادعوه بهٰا و ذروا الذین یلحدون فی أسمٰایه سیجزون مٰا کٰانوا یعملون ۱۸۰

و هنگامی که گرفت پروردگار تو از بنی آدم از پشتهای ایشان فرزندانشان و گواه گرفت ایشان را بر خودشان آیا نیستم من پروردگار شما گفتند آری گواه شدیم مبادا بگویید روز قیامت به درستی که بودیم ما از این بیخبران ۱۷۲ یا بگویید جز این نیست شرک آوردند پدران ما از پیش و بودیم فرزندان از بعد ایشان آیا پس هلاک می سازی ما را بآنچه کردند تباه کاران ۱۷۳ و هم چنین تفصیل می دهیم آیتها را و باشد که ایشان بازگشت کنند ۱۷۴ و بخوان بر ایشان خبر آنکه دادیم او را آیتهامان پس بیرون آمد از آنها پس از پی رفت او را شیطان پس شد از گمراهان ۱۷۵ و اگر می خواستیم هر آینه برتری می دادیم او را به آنها و لیکن او اقامت کرد بزمین و پیروی کرد خواهش خود را پس مثل او مثل سگست اگر حمله می کنی بر او زبان از دهن بیرون می آورد و یا وا می گذاریدش زبان از دهن بیرون می آورد آن مثل گروهی است که آنان تکذیب کردند آیتهای ما را پس بخوان قصه ها را باشد که ایشان اندیشه کنند ۱۷۶ بدند در مثل آن گروهی که تکذیب می کردند بآیتهای ما و بر خودشان بودند که ستم می کردند ۱۷۷ کسی را که راه نماید خدا پس اوست راه یافته و کسی را که اضلال کند پس آن گروه ایشانند زیانکاران ۱۷۸ و بحقیقت آفریدیم از برای دوزخ بسیاری را از جن و آدمیان که مر ایشان راست دلهایی که نمی یابند بان و مر ایشان راست چشمهایی که نمی بینند بانها و مر ایشان راست گوشهایی که نمی شنوند بانها آنها چون چهارپایان اند بلکه ایشان گمراه ترند آن گروه ایشانند بیخبران ۱۷۹ و مر خدا راست نامهای نیکو پس بخوانیدش بانها و واگذارید آنها را که میل بباطل می نمایند در نامهای او بزودی جزا داده می شوند آنچه را بودند که می کردند ۱۸۰

یاد کن بگرفت چون پروردگار ...

... یا که عام این حکم باشد بی خلاف

بر هر آن کز راه دین جست انحراف

شد ز علم و عمد دور از دین و کیش ...

... وین نگشت او را سبب بر انتباه

لحظه ای از کف نداد آن رسم و راه

این نشان نکبت و بدبختی است

هم دلیل خیرگی و سختی است

همچنین آید تو را هر دم به راه

آیتی از حق که یابی انتباه ...

... نی که بر نفس دگر کردند ظلم

حق نماید هر که را بر خویش راه

یافته است او راه پس بی اشتباه

وآنکه را بر خود نماید واگذار ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۷

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۱۹- آیات ۱۸۱ تا ۱۹۴

 

و ممن خلقنٰا أمة یهدون بالحق و به یعدلون ۱۸۱ و الذین کذبوا بآیٰاتنٰا سنستدرجهم من حیث لاٰ یعلمون ۱۸۲ و أملی لهم إن کیدی متین ۱۸۳ أ و لم یتفکروا مٰا بصٰاحبهم من جنة إن هو إلاٰ نذیر مبین ۱۸۴ أ و لم ینظروا فی ملکوت السمٰاوٰات و الأرض و مٰا خلق اللٰه من شی ء و أن عسیٰ أن یکون قد اقترب أجلهم فبأی حدیث بعده یؤمنون ۱۸۵ من یضلل اللٰه فلاٰ هٰادی له و یذرهم فی طغیٰانهم یعمهون ۱۸۶ یسیلونک عن السٰاعة أیٰان مرسٰاهٰا قل إنمٰا علمهٰا عند ربی لاٰ یجلیهٰا لوقتهٰا إلاٰ هو ثقلت فی السمٰاوٰات و الأرض لاٰ تأتیکم إلاٰ بغتة یسیلونک کأنک حفی عنهٰا قل إنمٰا علمهٰا عند اللٰه و لٰکن أکثر النٰاس لاٰ یعلمون ۱۸۷ قل لاٰ أملک لنفسی نفعا و لاٰ ضرا إلاٰ مٰا شٰاء اللٰه و لو کنت أعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و مٰا مسنی السوء إن أنا إلاٰ نذیر و بشیر لقوم یؤمنون ۱۸۸ هو الذی خلقکم من نفس وٰاحدة و جعل منهٰا زوجهٰا لیسکن إلیهٰا فلمٰا تغشٰاهٰا حملت حملا خفیفا فمرت به فلمٰا أثقلت دعوا اللٰه ربهمٰا لین آتیتنٰا صٰالحا لنکونن من الشٰاکرین ۱۸۹ فلمٰا آتٰاهمٰا صٰالحا جعلاٰ له شرکٰاء فیمٰا آتٰاهمٰا فتعٰالی اللٰه عمٰا یشرکون ۱۹۰ أ یشرکون مٰا لاٰ یخلق شییا و هم یخلقون ۱۹۱ و لاٰ یستطیعون لهم نصرا و لاٰ أنفسهم ینصرون ۱۹۲ و إن تدعوهم إلی الهدیٰ لاٰ یتبعوکم سوٰاء علیکم أ دعوتموهم أم أنتم صٰامتون ۱۹۳ إن الذین تدعون من دون اللٰه عبٰاد أمثٰالکم فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صٰادقین ۱۹۴

و از آنان که آفریدیم بر جماعتی باشند که هدایت یابند بحق و بان عدالت می کنند ۱۸۱ و آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را بزودی در نوردیم مرتبه بمرتبه ایشان را از آنجا که ندانند ۱۸۲ و مهلت می دهم مر ایشان را به درستی که گرفتن من سخت است ۱۸۳ آیا اندیشه نمی کنند که نیست صاحبشان را جنونی نیست او مگر بیم کنندۀ آشکار ۱۸۴ آیا نمی نگرند در عجایب آسمانها و زمین و آنچه را آفریده است خدا از چیزی و در آنکه شاید که باشد بحقیقت نزدیک شده باشد اجلشان پس بکدام سخن پس از آن ایمان خواهند آورد ۱۸۵ کسی را که اضلال کرد خدا پس نیست هدایت کننده مر او را و وا می گذارد ایشان را در زیادی رویشان که حیران می باشند ۱۸۶ می پرسند تو را از قیامت که کی خواهد بود وقوعش بگو جز این نیست دانش آن نزد پروردگارم ظاهر نمی کند آن را در وقتش مگر او گران آمد در آسمانها و زمین نمی آید شما را مگر ناگاه می پرسند از تو که گویا تو دانایی از راه بسیار پرستیدن از آن بگو نیست علم آن مگر نزد خدا و لیکن بیشتر مردمان نمی دانند ۱۸۷ بگو مالک نیستم از برای خود سودی و نه زیانی را مگر آنچه را خواسته باشد خدا و اگر بودم که می دانستم غیب را هر آینه بسیار کرده بودم از خیر و مس نکرده بود مرا بدی نیستم من مگر بیم کننده و مژده دهنده برای قومی که می گروند ۱۸۸ اوست که آفرید شما را از نفس واحد و گردانید از آن جفتش را تا آرام گیرد باو پس چون در برگرفت آن را برداشت باری سبک پس مستمر بود بآن پس چون گرانبار شد خواندند خدا پروردگارشان را که اگر دهی ما را شایسته هر آینه خواهیم بود از شکرگزاران ۱۸۹ پس چون داد ایشان را شایسته گردانیدند مر او را انبازان در آنچه داد ایشان را پس برتر است خدا از آنچه شریک می دانند ۱۹۰ آیا شریک می گردانند آنچه را که نمی توانند آفرید چیزی را و ایشان آفریده می شوند ۱۹۱ و نمی توانند مر ایشان را یاری کردنی و نه خودهاشان را یاری می توانند کرد ۱۹۲ و اگر بخوانی شما ایشان را بسوی هدایت پیروی نمی کنند شما را یکسانست بر شما خواه بخوانید ایشان را یا شما خاموشان باشید ۱۹۳ به درستی که آنان که می خوانید از غیر خدا بندگانیند مانند شما پس بخوانید ایشان را پس باید اجابت کنند شما را اگر هستید راستگویان ۱۹۴

هم از آنها آفریدیم امتی ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۸

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۷- سوره اعراف » ۲۰- آیات ۱۹۵ تا ۲۰۶

 

أ لهم أرجل یمشون بهٰا أم لهم أید یبطشون بهٰا أم لهم أعین یبصرون بهٰا أم لهم آذٰان یسمعون بهٰا قل ادعوا شرکٰاءکم ثم کیدون فلاٰ تنظرون ۱۹۵ إن ولیی اللٰه الذی نزل الکتٰاب و هو یتولی الصٰالحین ۱۹۶ و الذین تدعون من دونه لاٰ یستطیعون نصرکم و لاٰ أنفسهم ینصرون ۱۹۷ و إن تدعوهم إلی الهدیٰ لاٰ یسمعوا و ترٰاهم ینظرون إلیک و هم لاٰ یبصرون ۱۹۸ خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجٰاهلین ۱۹۹ و إمٰا ینزغنک من الشیطٰان نزغ فاستعذ باللٰه إنه سمیع علیم ۲۰۰ إن الذین اتقوا إذٰا مسهم طٰایف من الشیطٰان تذکروا فإذٰا هم مبصرون ۲۰۱ و إخوٰانهم یمدونهم فی الغی ثم لاٰ یقصرون ۲۰۲ و إذٰا لم تأتهم بآیة قٰالوا لو لاٰ اجتبیتهٰا قل إنمٰا أتبع مٰا یوحیٰ إلی من ربی هٰذٰا بصٰایر من ربکم و هدی و رحمة لقوم یؤمنون ۲۰۳ و إذٰا قری القرآن فاستمعوا له و أنصتوا لعلکم ترحمون ۲۰۴ و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الآصٰال و لاٰ تکن من الغٰافلین ۲۰۵ إن الذین عند ربک لاٰ یستکبرون عن عبٰادته و یسبحونه و له یسجدون ۲۰۶

آیا ایشان را پایهاییست راه می روند بآن یا مر ایشان راست دستهایی که بگیرند بآنها یا مر ایشان را چشم هاییست که به بینند بآنها یا مر ایشان را گوشهایی بشنوند بآنها بگو بخوانید انبازانتان را پس مکر کنید با من پس مهلت ندهید مرا ۱۹۵ به درستی که یاور من خداییست که فرو فرستاد کتاب را و اوست که یاری می کند شایستگان را ۱۹۶ و آنان که می خوانند از غیر او نمی توانند یاری کردن شما را و نه خودشان را یاری توانند کرد ۱۹۷ و اگر نجویند آنها را بسوی هدایت نمی شنوند و می بینی ایشان را که می نگرند بسوی تو و ایشان نمی بینند ۱۹۸ بگیر عفو را و امر کن بشایسته و روی بگردان از نادانی ۱۹۹ و اگر از جای در آرد تو را از شیطان وسوسۀ پس پناه گیر بخدا به درستی که او شنوای داناست ۲۰۰ به درستی که آنان که پرهیزکار شدند چون مس کند آنها را وسوسۀ از دیو رجیم پند گیرند پس آن گاه ایشان بینایانند ۲۰۱ و برادرانشان می کشانند ایشان را در گمراهی پس کوتاهی نمی کنند ۲۰۲ و چون نیاری بایشان بآیتی گویند چرا اختیار نکردی آن را بگو پیروی نمی کنم مگر آنچه وحی می شود بمن از پروردگارم این دلیلهای بینش بخش است از پروردگار شما و هدایت و رحمت از برای گروهی که می گروند ۲۰۳ و چون خوانده شود قرآن پس گوش باز دارید آن را و خاموش باشید شاید که شما را رحمت کنند ۲۰۴و یاد کن پروردگارت را در نفست از روی زاری و نهانی و غیر بلندی از گفتار ببامداد و شبانگاه و مباش از بیخبران ۲۰۵ بدرستی که آنان که نزد پروردگار تواند سر نمی کشند از پرستش او و تسبیح می کنند او را و مر او را سجده می کنند ۲۰۶

پایشان آیا به رفتن هیچ هست ...

... آیه ای از نزد خود در گفتگو

چون فراهم ناوری از افترا

زآن سخنها که به هم بافی فرا ...

... هست حجت های باهر این کتاب

که به آن مریی شود راه صواب

بر شما آمد فرود از ربتان ...

... همچنین باشید در سمعش خموش

رحم کرده مر شوید از راه گوش

یاد کن پروردگارت را به دل ...

... یا به وجه دیگر آن مه را به شاه

نسبتی باشد که دانند اهل راه

اول مه صدقه گیران هر طرف ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۵۹

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۸- سوره انفال » ۲- آیات ۱۱ تا ۲۱

 

... بر ملایک وحی کرد از هر کنار

آنکه باشم با شما همراه من

اندر امداد و اعانت بی سخن ...

... آن چنان کز غایت پیوستگی

از میانشان نیست راه رستگی

پس بر ایشان پشت نارید از گریز ...

صفی علیشاه
 
۱۸۶۶۰

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۸- سوره انفال » ۴- آیات ۲۶ تا ۴۰

 

و اذکروا إذ أنتم قلیل مستضعفون فی الأرض تخٰافون أن یتخطفکم النٰاس فآوٰاکم و أیدکم بنصره و رزقکم من الطیبٰات لعلکم تشکرون ۲۶ یٰا أیها الذین آمنوا لاٰ تخونوا اللٰه و الرسول و تخونوا أمٰانٰاتکم و أنتم تعلمون ۲۷ و اعلموا أنمٰا أموٰالکم و أولاٰدکم فتنة و أن اللٰه عنده أجر عظیم ۲۸ یٰا أیها الذین آمنوا إن تتقوا اللٰه یجعل لکم فرقٰانا و یکفر عنکم سییٰاتکم و یغفر لکم و اللٰه ذو الفضل العظیم ۲۹ و إذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک أو یقتلوک أو یخرجوک و یمکرون و یمکر اللٰه و اللٰه خیر المٰاکرین ۳۰ و إذٰا تتلیٰ علیهم آیٰاتنٰا قٰالوا قد سمعنٰا لو نشٰاء لقلنٰا مثل هٰذٰا إن هٰذٰا إلاٰ أسٰاطیر الأولین ۳۱ و إذ قٰالوا اللٰهم إن کٰان هٰذٰا هو الحق من عندک فأمطر علینٰا حجٰارة من السمٰاء أو ایتنٰا بعذٰاب ألیم ۳۲ و مٰا کٰان اللٰه لیعذبهم و أنت فیهم و مٰا کٰان اللٰه معذبهم و هم یستغفرون ۳۳ و مٰا لهم ألاٰ یعذبهم اللٰه و هم یصدون عن المسجد الحرٰام و مٰا کٰانوا أولیٰاءه إن أولیٰاؤه إلا المتقون و لٰکن أکثرهم لاٰ یعلمون ۳۴ و مٰا کٰان صلاٰتهم عند البیت إلاٰ مکٰاء و تصدیة فذوقوا العذٰاب بمٰا کنتم تکفرون ۳۵ إن الذین کفروا ینفقون أموٰالهم لیصدوا عن سبیل اللٰه فسینفقونهٰا ثم تکون علیهم حسرة ثم یغلبون و الذین کفروا إلیٰ جهنم یحشرون ۳۶ لیمیز اللٰه الخبیث من الطیب و یجعل الخبیث بعضه علیٰ بعض فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم أولٰیک هم الخٰاسرون ۳۷ قل للذین کفروا إن ینتهوا یغفر لهم مٰا قد سلف و إن یعودوا فقد مضت سنت الأولین ۳۸ و قٰاتلوهم حتٰی لاٰ تکون فتنة و یکون الدین کله للٰه فإن انتهوا فإن اللٰه بمٰا یعملون بصیر ۳۹ و إن تولوا فاعلموا أن اللٰه مولاٰکم نعم المولیٰ و نعم النصیر ۴۰

و یاد کنید هنگامی که شما بودید کم ناتوان شمردگان در زمین می ترسیدید که بربایند شما را مردمان پس جای داد او شما را و تقویت کرد شما را بنصرتش و روزی داد شما را از پاکیزه ها باشد که شما شکر کنید ۲۶ ای آن کسانی که گرویدید خیانت مکنید با خدا و رسول و خیانت مکنید امانتهایتان را و شما می دانید ۲۷ و بدانید جز این نیست مالهاتان و اولادانتان بلاست و بدرستی که خدا نزدش اجری بزرگست ۲۸ ای آن کسانی که گرویدید اگر بپرهیزید از خدا می گرداند برای شما تمیزی و در می گذراند از شما گناهان شما را و می آمرزد شما را و خدا صاحب فضلی است بزرگ ۲۹ و هنگامی که مکر می کردند بتو آنان که کافر شدند که حبس کنند تو را یا بکشندت یا بیرون کنندت و مکر می کردند و مکر می کرد خدا و خدا بهترین مکرکنندگانست ۳۰ و چون خوانده شود بر ایشان آیتهای ما گویند بحقیقت شنیدیم اگر می خواستیم هر آینه می گفتیم مانند این را نیست این مگر افسانه های پیشینیان ۳۱ و هنگامی که گفتند بار خدایا اگر باشد این که آن حق است از نزد تو پس بباران بر ما سنگها از آسمان یا بیاور بما عذابی دردناک ۳۲ و نباشد خدا که عذاب کند ایشان را و تو در ایشانی و نباشد خدا عذاب کنندۀ ایشان و ایشان استغفار می کنند ۳۳ و چیست ایشان را که عذاب نکند ایشان را خدا و ایشان باز می دارند از مسجد الحرام و نباشند دوستانش نیستند دوستانش مگر پرهیزکاران و لیکن بیشترشان نمی دانند ۳۴ و نباشد نمازشان نزد آن خانه مگر صفیری و دست زدنی پس بچشید عذاب را بسبب آنچه بودید که کافر می شدید ۳۵ بدرستی که آنان که کافر شدند انفاق می کنند مالهای خود را تا باز دارند از راه خدا پس بزودی صرف می کنند آنها را پس خواهد بود بر ایشان حسرتی پس غالب می شوید و آنان که کافر شدند بدوزخ محشور می شوند ۳۶ تا جدا سازد خدا ناپاک را از پاک و بگرداند ناپاک را بعضیش بر بعضی پس بر سر هم جمع کند آنها را همه پس بگرداند آن را در دوزخ آن گروه ایشانند زیانکاران ۳۷ بگو مر آنان را که کافر شدند اگر باز می ایستید می آمرزد مر ایشان را آنچه بتحقیق گذشت و اگر برگردند پس بحقیقت گذشت طریقۀ پیشینیان ۳۸ و کارزار کنیدشان تا نباشد فتنه و باشد دین همۀ آن از برای خدا پس اگر بازایستید پس بدرستی که خدا بآنچه می کنند بیناست ۳۹ و اگر اعراض کنید پس بدانید که بدرستی که خدا مولای شماست خوب مولایی است و خوب ناصریست ۴۰

و یاد کنید هنگامی که شما بودید کم ناتوان شمردگان در زمین می ترسیدید که بربایند شما را مردمان پس جای داد او شما را و تقویت کرد شما را بنصرتش و روزی داد شما را از پاکیزه ها باشد که شما شکر کنید ۲۶ ای آن کسانی که گرویدید خیانت مکنید با خدا و رسول و خیانت مکنید امانتهایتان را و شما می دانید ۲۷ و بدانید جز این نیست مالهاتان و اولادانتان بلاست و بدرستی که خدا نزدش اجری بزرگست ۲۸ ای آن کسانی که گرویدید اگر بپرهیزید از خدا می گرداند برای شما تمیزی و در می گذراند از شما گناهان شما را و می آمرزد شما را و خدا صاحب فضلی است بزرگ ۲۹ و هنگامی که مکر می کردند بتو آنان که کافر شدند که حبس کنند تو را یا بکشندت یا بیرون کنندت و مکر می کردند و مکر می کرد خدا و خدا بهترین مکرکنندگانست ۳۰ و چون خوانده شود بر ایشان آیتهای ما گویند بحقیقت شنیدیم اگر می خواستیم هر آینه می گفتیم مانند این را نیست این مگر افسانه های پیشینیان ۳۱ و هنگامی که گفتند بار خدایا اگر باشد این که آن حق است از نزد تو پس بباران بر ما سنگها از آسمان یا بیاور بما عذابی دردناک ۳۲ و نباشد خدا که عذاب کند ایشان را و تو در ایشانی و نباشد خدا عذاب کنندۀ ایشان و ایشان استغفار می کنند ۳۳ و چیست ایشان را که عذاب نکند ایشان را خدا و ایشان باز می دارند از مسجد الحرام و نباشند دوستانش نیستند دوستانش مگر پرهیزکاران و لیکن بیشترشان نمی دانند ۳۴ و نباشد نمازشان نزد آن خانه مگر صفیری و دست زدنی پس بچشید عذاب را بسبب آنچه بودید که کافر می شدید ۳۵ بدرستی که آنان که کافر شدند انفاق می کنند مالهای خود را تا باز دارند از راه خدا پس بزودی صرف می کنند آنها را پس خواهد بود بر ایشان حسرتی پس غالب می شوید و آنان که کافر شدند بدوزخ محشور می شوند ۳۶ تا جدا سازد خدا ناپاک را از پاک و بگرداند ناپاک را بعضیش بر بعضی پس بر سر هم جمع کند آنها را همه پس بگرداند آن را در دوزخ آن گروه ایشانند زیانکاران ۳۷ بگو مر آنان را که کافر شدند اگر باز می ایستید می آمرزد مر ایشان را آنچه بتحقیق گذشت و اگر برگردند پس بحقیقت گذشت طریقۀ پیشینیان ۳۸ و کارزار کنیدشان تا نباشد فتنه و باشد دین همۀ آن از برای خدا پس اگر بازایستید پس بدرستی که خدا بآنچه می کنند بیناست ۳۹ و اگر اعراض کنید پس بدانید که بدرستی که خدا مولای شماست خوب مولایی است و خوب ناصریست ۴۰

یاد آرید اینکه می بودید کم ...

صفی علیشاه
 
 
۱
۹۳۱
۹۳۲
۹۳۳
۹۳۴
۹۳۵
۱۰۱۶