قٰالَ اُدْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ فِی اَلنّٰارِ کُلَّمٰا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهٰا حَتّٰی إِذَا اِدّٰارَکُوا فِیهٰا جَمِیعاً قٰالَتْ أُخْرٰاهُمْ لِأُولاٰهُمْ رَبَّنٰا هٰؤُلاٰءِ أَضَلُّونٰا فَآتِهِمْ عَذٰاباً ضِعْفاً مِنَ اَلنّٰارِ قٰالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لٰکِنْ لاٰ تَعْلَمُونَ (۳۸) وَ قٰالَتْ أُولاٰهُمْ لِأُخْرٰاهُمْ فَمٰا کٰانَ لَکُمْ عَلَیْنٰا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا اَلْعَذٰابَ بِمٰا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (۳۹) إِنَّ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ اِسْتَکْبَرُوا عَنْهٰا لاٰ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوٰابُ اَلسَّمٰاءِ وَ لاٰ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ حَتّٰی یَلِجَ اَلْجَمَلُ فِی سَمِّ اَلْخِیٰاطِ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلْمُجْرِمِینَ (۴۰) لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهٰادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَوٰاشٍ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلظّٰالِمِینَ (۴۱) وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لاٰ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا أُولٰئِکَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمْ فِیهٰا خٰالِدُونَ (۴۲) وَ نَزَعْنٰا مٰا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ اَلْأَنْهٰارُ وَ قٰالُوا اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هَدٰانٰا لِهٰذٰا وَ مٰا کُنّٰا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاٰ أَنْ هَدٰانَا اَللّٰهُ لَقَدْ جٰاءَتْ رُسُلُ رَبِّنٰا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ اَلْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهٰا بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳) وَ نٰادیٰ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ أَصْحٰابَ اَلنّٰارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنٰا مٰا وَعَدَنٰا رَبُّنٰا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مٰا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قٰالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَی اَلظّٰالِمِینَ (۴۴) اَلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ یَبْغُونَهٰا عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کٰافِرُونَ (۴۵) وَ بَیْنَهُمٰا حِجٰابٌ وَ عَلَی اَلْأَعْرٰافِ رِجٰالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمٰاهُمْ وَ نٰادَوْا أَصْحٰابَ اَلْجَنَّةِ أَنْ سَلاٰمٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهٰا وَ هُمْ یَطْمَعُونَ (۴۶)
گوید خدا داخل شوید در امتانی که بحقیقت گذشتند پیش از شما از پریان و آدمیان در آتش هرگاه داخل شوند امتی لعنت میکند هم کیش خود را تا وقتی که ملحق شوند بیکدیگر در آن همه گویند آخرشان از برای اولشان پروردگار ما اینها گمراه گردند ما را پس بده ایشان را عذابی مضاعف از آتش گوید از برای هر یک دو چندانست و لیکن نمیدانید (۳۸) و گویند اولشان مر آخرشان را پس نیست شما را بر ما هیچ فضلی پس بچشید عذاب را بسبب آنچه بودید که کسب میکردید (۳۹) بدرستی که آنان که تکذیب کردند آیتهای ما را و سرکشی کردند از آن گشوده نشود از برای ایشان درهای آسمان و داخل نمیشوند بهشت را تا وقتی که درآید شتر نر در سوراخ سوزن و همچنین سزا دهیم گناهکاران را (۴۰) مر ایشانراست از دوزخ بستری و از بالاشان پوششها و همچنین سزا میدهیم ظالمان را (۴۱) و آنانی که گرویدند و کردند کارهای شایسته تکلیف نمیفرمائیم نفسی را مگر باندازه طاقتش آن گروه اهل بهشتند ایشان در آن جاودانیانند (۴۲) و بیرون کشیدیم آنچه بود در سینههاشان از کینه میرود از زیر ایشان نهرها و گویند ستایش مر خدایی را که هدایت کرد ما را باین و نبودیم که هدایت یابیم اگر نه آن بود که هدایت کرده بود ما را خدا بتحقیق آمدند فرستادگان پروردگار ما بحق و ندا کرده شدند که اینست آن بهشتی که بمیراث داده شدید آن را بسبب آنچه بودید که میکردید (۴۳) و ندا کردند اهل بهشت اهل دوزخ را که بحقیقت یافتیم آنچه وعده کرد ما را پروردگار ما حق پس آیا یافتید شما آنچه وعده کرد پروردگارتان حق گفتند آری پس ندا کند نداکننده میانشان که لعنت خدا بر ستمکاران (۴۴) آنان که باز میدارند از راه خدا و میخواهند آن را کژ و ایشان بآخرت کافرانند (۴۵) و میان آن دو تا حجابیست و بر اعراف مردانیاند که میشناسند همه را بعلامتشان و ندا کردند اهل بهشت که سلام بر شما داخل نشده بودند آن را و ایشان طمع میداشتند (۴۶)
گوید او داخل شوید اندر امم
کز شما بودند سابق در ستم
از پری و آدمی بودند یار
با شما در دین روید اکنون به نار
« در اقسام ظلم »
شرک را اقسام باشد بی شکی
بت پرستی باشد از آنها یکی
میکنی اظهار توحید از ریا
چشم بهر خلق پوشی از خدا
یا کنی انکار آیات و کتاب
یا خوری مال یتیم از بی حساب
یا برنجانی دل صاحبدلی
یا کنی تصدیق حرف باطلی
یا بری مال فقیران را به زور
یا کنی در حق مظلومان قصور
همچنین شرک است هر خوی بدت
زآن شوی پیوسته دور از مقصدت
هر که باشد خوی زشتش بیشتر
وارد اندر نار گردد پیشتر
چونکه در دوزخ درآیند امتی
مینمایند اخت خود را لعنتی
کاقتداء در دین به ایشان کرده اند
روی بر باطل ز حق آورده اند
این است پیدا گر زند مردی رهت
تا که اندازد به کاری در چهت
گر به عمد است ار به سهو آن بالیقین
لعنتش دائم کنی کز وی شد این
حق تو را بنموده ره بی ابتلاء
تا رسی از وی به اوج اعتلاء
پس کسی کآرد ز اوجت بر حضیض
یا به کاخی تنگ از ارض عریض
یا به ماتم خانه از دار السرور
میکنی نفرین مر او را در حضور
کرد دیو آواره ات از قصر و کاخ
پا برهنه راندت اندر سنگلاخ
میبرم گفتت به گلزار از طریق
شب درآمد، ماندی آنجا بی رفیق
سنگلاخی پر گزند و پر سباع
وز تو از هر سو برد دزدی متاع
مارها گویند دیدی کآخرت
شد خوراک ما تنِ مستکبرت
چون ببینی آن چنان هول و هلاک
ناله ها از دل برآری دردناک
کای خدا، شد بسته راه از چار سو
خود تو اینها گفته بودی مو به مو
کرده بودی زین تمام آگاهمان
دیو سرکش برد لیک از راهمان
حق تو را گوید که رفت از چاره کار
باید اینک بود با دزدان به دار
کرده بودم آگهت از پیش، من
کم شنیدی هر چه گفتم بیش ، من
رو تو با آنها که حِقد انگیختند
انبیاء را خون به ناحق ریختند
یاد آن روز این زمان بر چاره کن
بند اُلفت را ز دشمن پاره کن
تا نگشته ذاتی اخلاق بدت
باقی از دزد است چیزی در یدت
کن برون از خانه دیو رانده را
دار پاس از دزد باقی مانده را
در پناه یار از بیگانه رو
شب عسس غافل رسد در خانه رو
تا بجنبی از پی تدبیر او
دست و پایت رفته در زنجیر او
خصمِ خونی خاصه گر باشد عسس
باالله ار برجا نهد جانی به کس
حق ز شفقت کرد ارسال رسل
خلق را واقف نمود از جزء و کل
کاندر این ره کلب غافل گیر چند
هست و هم دزدان با تیغ و کمند
شحنۀ پر خشم و کین هم در طلب
روزها از خانه بیرون رو ، نه شب
روز یعنی در پناه اولیا
هم به ظل نورِ عقل ره نما
عقلی آن کو راه و چَه داند کم است
مینماید روز اما مظلم است
عقل کامل احمد (ص) است و عترتش (ع)
یا به هر دوری کتاب و سنتش
یا عمل کن بر کتاب حق تمام
یا اطاعت کن ز پیری با مقام
« در صفت پیر و مرشد »
پیری آن کو راه دان باشد به نص
در هدایت خاص از حق بل اخص
شرطها او راست اندر امتیاز
گفته ایم از پیش و هم گوییم باز
عالم و عاقل، خلیق و بردبار
با خلایق، شفق و رفقش بیشمار
بر خدا از هر کسی پیوسته تر
وز متاع و ملک دنیا رسته تر
قانع و خاضع، مجیب و مهربان
جود و ایثارش فزون از مردمان
کُشته باشد نفس دون را در جهاد
با کسی او را به دل نبود عناد
بر ذخیره ننهد از دنیا جوی
روز نو خواهد ز حق رزق نوی
آگه است از راه و منزل با شهود
وز مقام فرق تا جمع وجود
این چنین کس نائب پیغمبر است
والی امت، ولیّ حیدر است
با وجود آن ولیّ در نزد عقل
بس خطاء باشد عمل بر عقل و نقل
ور که پیری این چنین ناری به دست
بر کتاب حق عمل کن هر چه هست
تا نماید حق تو را راه صواب
زآنکه شد همدست پیغمبر کتاب
هست درج اندر کتاب ذوالجلال
هر چه باشد از حرام و از حلال
وز عقاید وز عبادات و عمل
وز شرایع آنچه باشد ماحَصَل
گرچه در تکلیف این بس مشکل است
لیک حق جو راه او بر منزل است
حق طلب را ره نماید سنگ و چوب
تا چه جای وحی علام الغیوب
پس نشد رهبر کتاب ار بهر کس
کافرم گر خوانده قرآن یک نفس
گو بمان اندر هوای نفس خویش
تا که آید پیک مرگ از پشت و پیش
رفته شب از خانه بیرون بی چراغ
گو مباد از دست دزدانت فراغ
شب شدن از خانه بیرون چیست آن
غرّه بر اجماع گشتن یا گمان
یا شدن بر علم و عقل و نقل مست
مهدی موعود را هِشتن ز دست
ور که عارف مسلک و صوفی وشی
خلسه را باید شناسی از غشی
در تو آن حالی که پنداری خوش است
در بیابان همچو از دور آتش است
نی تو را گرمی رسد زآن جستجو
نی توانی پیش پا را دید از او
جانب آتش خیالت برده است
دست بر تن گر نهی افسرده است
یافتی سرّ تصوف از چه باب
زآنکه آن ناید به گفتار و کتاب
در کتابی گر خود آن را دیده ای
تو به لفظی دان که بر چسبیده ای
آن تصوف نیست کآید در کلام
بل بود برقی که برجست از غمام
برق غیر از آفتاب عالم است
این بتابد وآن نمودش یک دم است
گرچه خور تابد ز چشمۀ سوزنی
کی برون از چشم سوزن شد تنی
آن تصوف جمله از خود مردن است
تن فکندن، جان به جانان بردن است
گرچه آن هم نزد صوفی هیچ نیست
زندگی و مردگی پیشش یکی است
سرّ صوفی، بحرهای ژرف بود
وآنچه بشنیدی و خواندی حرف بود
حرفها هم دارد ای جان اختلاف
هست بعضی صدق و بعضی بر گزاف
گوهری در صد شبه بنهفته است
نادر است آن بس که صوفی گفته است
گفته ها را هم تو نشناسی سبب
ور شناسی ممکن است آن نی عجب
گر شناسی از عنایات خداست
این چنین فهمی ز آلایش جداست
با تو گویم از عنایت یک نشان
نیک دریاب آن به جان و دل نشان
شه نویسد یا فرستد گر پیام
تا شوی حاضر تو فردا در سلام
باورم ناید که فردا رایگان
قصه خوانی را نشانی بر دکان
بل ز دنیا جمله یابی انقطاع
صحبت هر کس تو را باشد صُداع
جز که با مردی ز مخصوصان شاه
همنشین گردی که پرسی رسم و راه
یا در آن فکری که چون گویی جواب
گر که پرسد از تو چیزی بر صواب
پس عنایت گر ز حق گر دد نصیب
بر کند دل از دو کونت عن قریب
هم رَوی هم میبرندت ناگزیر
بر کمند و بند حق باشی اسیر
همچو مشتاقی که معشوقش ز پی
میفرستد تا رود نزدیک وی
بین شناسد هیچ او پا را ز سر
میدود گر گویی اش آهسته تر
کی به فکر جامه باشد یا کلاه
تا چه جای آنکه دزدش بسته راه
من بسی این راه را طی کرده ام
ارمغانها زآن دیار آورده ام
تا نپنداری گزاف است این سخن
اندکی کن غور در تفسیر من
تا شناسی اصل این توفیق تو
بی تصور می مکن تصدیق تو
من نگویم دوست باش، الطاف کن
خصمی ار هم، در سخن انصاف کن
« در اختصاص این تفسیر »
گر که عقلت مو شکاف و فاطن است
می نپندارم که گویی ممکن است
گر بود ممکن بیان کن سوره ای
رو ز میدان از چه رو مستوره ای
لاف را هل در نبرد از مرد گو
هست افزون حرف و هیکل، مرد کو
کوهها در حرب دیدی برف بود
وآن شجاعتها به میدان حرف بود
روز میدان نی سواران در جُلند
یکه تازان بر فراز دُلدُلند
گوید آن کو رستم و روئین تن است
روز میدان من و رخش من است
حیدر آمد در نبرد ای بی نماز
با ستور علم نقلی می متاز
کوهها در زیر نعل دُلدُلش
نرم شد و آورد که باغ گلش
حیدرا تا بوده جان ، جانان تویی
فارِس این دشت و این میدان تویی
بر صفی اسرار خود تقریر کن
آنچه گفتی بیش از این تفسیر کن
از زبان من سخن گو باک نیست
جز تو کس در عالم و افلاک نیست
من نیم من، فارغ از خود راییم
جفت چون نی با لب آن نائیم
بند بندم پر شد از آواز تو
تا نوازی همدمم با ساز تو
هر چه گویی، گویم آن را بیخلاف
در بیانم نه رجز باشد نه لاف
منکرانت را که چشم و دید نیست
از خدا در معرفت تأیید نیست
خواهد آمد آن چنان روزی به پیش
که خجل مانند از انکار خویش
چون به دوزخ جای بر آئین کنند
بر رفیق راهزن نفرین کنند
کز شما بر ما چنین خواری رسید
آنچه گفتند از وعید آمد پدید
تا به دوزخ چون به یکدیگر رسند
جمله گویند آن کسان که پیروند
پیشوایان را ز روی اضطرار
کای خدا این مفسدان بد شعار
از ره افکندند ما را بر غلط
پس بر ایشان ده عذابی از سخط
کن دو چندان این جماعت را عذاب
ز آتش دوزخ که کردند اکتساب
حق تعالی گوید ایشان را جواب
که دو چندان جمله را باشد عذاب
پیشوایان را بر اضلال و ضلال
پیروان را بهر تقلید و جدال
تابع و متبوع تا دانند لیک
از عذاب آن رفیق و این شریک
جمع آوردند جمعی بی اصول
عامه را بر قتل فرزند رسول
حاصل ایشان را نشد جز نکبتی
تا ابد ماندند اندر لعنتی
تف به ماه افکند کافر کیش او
تف چو لعنت بند شد بر ریش او
تف نیابد راه سوی مهر و ماه
اوفتد بر ریش او بی اشتباه
اهل حق گویند با اهل سعیر
این تویی یا ما در این زندان اسیر
فخر میکردید کاندر روز چند
آل حق بودند ما را زیر بند
نک چرا بر یکدگر لعنت کنید
باز هم اجماع بر امّت کنید
تا شوید آزاد از زنجیر ما
وز کمند قهر کافر گیر ما
قَالَت أولَیهُم لأخْرَیهُم هلا
مر شما را نیست افزونی به ما
تا به تخفیف عذابی مستحق
خود شما باشید در فعلی ز حق
پس چشید از قدر سهم خود عذاب
زآنچه می کردید در کفر اکتساب
آنکه آیت های ما را بر دروغ
حمل کردند آن گروهی بی فروغ
سرکشی کردند زآن پس فتح باب
نیستشان از آسمان اندر صواب
می نگردد زآن تکبّر در جزاء
مر گشاده سویشان باب سماء
همچنان که مؤمنان را جان و روح
سوی علّیین برند اندر فتوح
روح مؤمن تا به هفتم آسمان
بعد مردن میرود شادی کنان
می گشایندش به هر گردون دری
باشدش هر دم فتوح دیگری
برخلاف روح عاصی کش کنند
راجع از گردون به سجّین پُر گزند
حضر موت است آن به گفتار حدیث
نزد تحقیق ارض اخلاق خبیث
راه ندهندش خلایق بی گمان
می برانندش ز باب آسمان
کاین نه از ارواح علّیینی است
بل منافق سیرت و سجّینی است
داخل جنّت نگردند از محل
بگذرد از چشم سوزن تا جمل
شد محال اعنی که با اخلاق زشت
راه یابند اهل کفر اندر بهشت
هم دهیم اینسان جزای بد نهاد
از جهنم باشد ایشان را مهاد
یعنی از آتش فراشی بر نشان
پوششی هم آتشین از فوقشان
هم ز ما مانند این قوم از یقین
داده خواهد شد جزای ظالمین
پس سه قسمند آنچه آمد در بیان
مشرکان و مجرمان و ظالمان
مشرک است آن کو پرستد غیر حق
کرده رو بر شرّ خلق از خیر حق
مجرم آن کو کرده تکذیب او ز کل
در مقام کبر ز آیات و رسل
ظالم آن کز میل نفس پر ستیز
کرده خوار او روح و عقل بس عزیز
دوزخ تابنده نفس سرکش است
پیرو آن تا ابد در آتش است
وآن کسان کایمان به حق آورده اند
طاعت شایسته از حق کرده اند
آنچه تکلیف است از ما بر عباد
وآن بود بر قدر طاقت نی زیاد
ما نکردیم ایچ تکلیفی به خلق
جز به وسعش همچو لقمه قدر حلق
کس به تکلیف ار عمل کرد آن چنان
آن گروهند اهل جنّت جاودان
هم بریم از سینه هاشان ما برون
آنچه در وی غلّ و غش دارد کمون
غلّ و غش یعنی حسادت یا عناد
تا نباشد در میانشان جز وداد
در حدیث آمد که در باب جنان
شد درختی جویی از زیرش روان
نام آن آب است گر دانی طهور
شرب آن شوید ز دل زنگ شرور
بعد از آن گردند داخل در بهشت
فارغ از آلایش و آثار زشت
بعد از آن در وصف منزلهایشان
حق تعالی گوید از بهر نشان
میرود از زیر آنها جویها
از پی آرایش و فرّ و بها
چون ببینند اهل جنّت جای خود
می بگویند از دل دانای خود
مر خدا را حمد کز فضل فزون
شد بر ا ین توفیق ما را رهنمون
ما نبودیم اینکه خود یابیم راه
گر نه ما را رهنما گشتی اِله
زآنکه بیعون خدا و الطاف او
کس نیابد این مقام از جستجو
آمدند از جانب پروردگار
سوی ما بر حق رسولان کبار
مُهتدی گشتیم ما ز ارشادشان
بر هدایت بود چون بنیادشان
پس نداء کرده شوند ایشان به زود
کاین است آن جنّت که حقتان گفته بود
بودتان میراث ز اعمالی که خود
از شما صادر شد از روی رشد
همچنان کاولاد از مال پدر
میبرد میراث از حکم و خبر
معنی أورِثْتُمُواْ أعطَیتُمُوست
بندة شایسته در اعطای اوست
هم کنند از روی توبیخ آن زمان
اهل دوزخ را نداء اهل جنان
یافتیم آن را که در دار القرار
وعده بر ما کرده بُد پروردگار
از ثواب آخرت بر حق و راست
یافتید آیا شما آنچه سزاست
وعده یعنی آنچه را پروردگار
بر شما فرموده بود از هر قرار
می بگویند آری آنها یک به یک
گشت وارد بهر ما بی ریب و شک
پس مؤذن بدهد آواز از میان
لعنت حق باد بهر ظالمان
خار کاندر راه حق می کاشتند
باز مردم را ز ره میداشتند
می نمودند این طلب را از لجاج
وز ره ناراستی و اعوجاج
بر سرای آخرت کافر بدند
راه مردم را ز طاعت می زدند
گشته وارد اندر اخبار از رضا
کاین مؤذن هست بی شک مرتضی
همچنین از ابن عباس است نقل
این روایت هم بود ثابت به عقل
که به قرآن مر علی را اسمهاست
زآن یکی باشد مؤذن وآن بجاست
مردمان زآن نامها آگه نی اند
غافل از اوصاف و اسماء وی اند
بر تو داده است او ز یک نامش خبر
مابقی را از صفی جو سر به سر
کو بر اسرار ولایت واقف است
بر مسمّی و بر اسماء عارف است
« در بیان الهام غیبی »
این نگفتم من یکی گوینده ای
داد آواز از من ار جوینده ای
شد ز آوازش درونم ممتلی
راز خود گفت از هم آوازی ولی
تا من از سودای عشق اندر تبم
بگذر ار حرفی تراود از لبم
اشتری کف کرد و رست از تفرقه
وز دهان افکند بیرون شقشقه
کس ندانست آن کجا بود و چه گفت
رفت مستی وین شتر برجا بخفت
آنکه در مستی بدرّاند صفی
خفته مسکین نی لب استش ، نی کفی
آن لب دریا بُد این لب دیگر است
گرچه در وی قلزم پهناور است
هست این خُم را بر آن دریا رهی
نک چنین کز وی بود پیدا تهی
چشم بندی باشد این کاندر خُمی
شد محیطی مندرج یا قلزمی
خُم چو شد هنگام طوفان کم شود
از ته اندر جنبش آن قلزم شود
می نیفتد هرگز این دریا ز جوش
جز که لب بر من گزند اعنی خموش
در زمان آن موج و یم بینی کم است
خشک لب افتاده بر جا این خُم است
چون به خُم پیچد گهی آواز او
تا کند مستانه کشف راز او
آنکه لعلش راز دار هر کس است
تا سخن بر لب رسد گوید بس است
روز بی گه شد بر آمد آفتاب
لب ببند از آنچه می گفتی به خواب
خواب بودی میزدی در خواب حرف
آنچه بر فهمش ندارد عامه ظرف
گاه تفسیر از بیان مطلب است
چون شب آید وقت هذیان و تب است
گو میان اهل جنّت و اهل نار
پرده ای باشد که نتوان زآن گذار
هست بر اعراف آن مردان چند
در لغت اعراف شد جای بلند
حاجزی یا چون به ناره و باره ها
نزد شهری بهر حفظ و چاره ها
هست بر بالای آن جای رجال
کز خلایق اعرفند اندر جلال
مرتفع از هر کجا وز هر چه هست
انبیاء را باشد اندر وی نشست
می شناسد آن جماعت در سرشت
هر که باشد اهل دوزخ یا بهشت
بر علامت ها که دارند آن گروه
در شناسایی به سیما و وجوه
گفته صادق (ع)، هست اعراف از نشان
پشته ها مابین دوزخ هم جنان
هر نبی را با خلیفه و امتش
باز دارند اندر آن از حکمتش
چون نکو کاران به جنّت رو کنند
جای اندر روضه و مینو کنند
پس خلیفۀ آن نبی با عاصیان
گوید از روی نکوهش آن زمان
که ببینید آن کسان را در بهشت
با شما بودند یار و هم سرشت
بر مقام خود رسیدند این چنین
مر شما ماندید محروم و غبین
پس گنهکاران کنند آن گه ندا
که تحیّت باد از حق بر شما
در جنان داخل نگردند آن کسان
لیک دارند این طمع از شافعان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خداوند به انسانها میگوید که وارد جهنم شوند، همانند ملتهای پیشین از جن و انس که پیش از شما به آنجا رفتهاند. هرگاه گروهی وارد آتش شوند، گروههای قبلی آنها را لعن میکنند تا اینکه همه در جهنم جمع میشوند. آنها از خدا میخواهند که عذابشان را بیشتر کند، اما خداوند میگوید که عذاب برای هر کس به اندازه عملش خواهد بود. کسانی که به آیات خدا کفر ورزیده و متکبر شدهاند، هرگز در بهشت وارد نخواهند شد. در عوض، مؤمنانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در بهشت جاودانه خواهند ماند و از غل و غش پاک خواهند شد.
در بهشت، مؤمنان خدا را ستایش میکنند که آنها را به این مقام هدایت کرده است. همچنین، اهل بهشت به اهل جهنم اعلام میکنند که وعدههای خدا حقیقت داشت. در روز قیامت مردانی بر اعراف وجود دارند که بین اهل بهشت و جهنم قرار دارند و به شناخت آنها از علامتهایشان میپردازند.
این آیات بر اخلاق نیکو و معاصی تأکید دارند و نشان میدهند که هر انسانی باید به رفتار و اعمال خود توجه کند تا در سرنوشت خود موفق باشد. آنها که به خدا و پیامبرانش کافر شدند، با عذاب ابدی مواجه خواهند بود و مؤمنان با اعمال صالح خود در بهشت جاودانه خواهند شد.
هوش مصنوعی: گفته شده است: «و وارد شوید در جماعتهایی که پیش از شما از جن و انسانها وجود داشتهاند و در آتش هستند. هرگاه یک قوم وارد میشود، قوم دیگر را لعنت میکنند، تا اینکه همه در آنجا جمع شوند. سپس آخرین آنها به اولینها میگویند: "پروردگارا، اینها ما را گمراه کردند، بنابراین به آنها عذابی دوچندان از آتش ده." خداوند میگوید: "برای هر کس عذابی دوچندان وجود دارد، اما شما نمیدانید." و اولینها به آخرینها میگویند: "پس شما بر ما هیچ برتری نداشتید. لذا عذاب را به خاطر اعمالی که انجام دادید بچشید." در حقیقت، کسانی که آیات ما را دروغ میپندارند و از آن رنجیده میشوند، درهای آسمان بر آنها باز نخواهد شد و وارد بهشت نخواهند شد تا زمانی که شتر در سوراخ سوزن وارد شود. و اینگونه ما مجرمین را جزا میدهیم. برای آنان فرشی از جهنم و بر فراز آنها پوششی از عذاب وجود دارد و اینگونه ما ستمکاران را جزا میدهیم. اما کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، ما هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکنیم. آنان اهل بهشت هستند و در آنجا جاودانه خواهند ماند. و ما آنچه را در دلهایشان از کینه وجود داشت، بیرون میآوریم و از زیر آنها جویبارهایی جاری میشود. و آنها میگویند: "سپاس خداوندی را که ما را به این راه هدایت کرد. ما هرگز نمیتوانستیم هدایت شویم اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد. به راستی، فرستادگان پروردگار ما با حق آمدند." و به آنها ندا داده میشود: "این بهشت است که به دلیل اعمال شما به ارث بردید." سپس اهل بهشت به اهل آتش ندا میکنند: "ما آنچه را که پروردگار ما وعده داده بود، حق یافتیم. آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟" میگویند: "بله." پس ندا دهندهای در میان آنها اعلام میکند که لعنت خدا بر ستمکاران است. همان کسانی که مردم را از راه خدا باز میدارند و میخواهند آن را کج جلوه دهند و به آخرت کافرند. و میان این دو، پردهای است و بر بلندیها مردانی هستند که هر یک را به نشانههایشان میشناسند و به اهل بهشت ندا میکنند که: "سلام بر شما." اما آنها وارد آنجا نشدهاند و در آرزوی ورود هستند.»
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید در گروههایی که قبل از شما از جنیان و انسانها وجود داشتهاند وارد شوید و زمانی که در آتش وارد شوند، گروهی از آنها همکیشان خود را لعنت میکنند تا به یکدیگر ملحق شوند. هر یک از آنها میگویند که پروردگارا، اینها ما را گمراه کردند، پس عذابی مضاعف برای آنها مقرر کن. در پاسخ میگویند که عذاب شما به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید و بر ما هیچ برتری ندارید. همچنین کسانی که آیات ما را انکار کردند و از آن سرپیچی کردند، درهای آسمان بر آنها گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند شد، همانطور که شتر نخستی نمیتواند از سوراخ سوزن عبور کند. برای آنها در دوزخ تختهایی قرار داده شده و پوششهایی بالای سرشان خواهد بود. اما کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به اندازه توانشان تحت تکلیف قرار میگیرند و آنان اهل بهشتاند که جاودان در آن خواهند بود. همچنین آنچه در دلهایشان از کینه بود، زدوده میشود و از زیر آنان نهرهایی خواهد گذشت و میگویند سپاس خداوندی را که ما را به اینجا هدایت کرد و اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد، ما نمیتوانستیم هدایت یابیم. فرستادگان پروردگار ما به حقیقت آمدند. به آنها اعلام میشود که این بهشتی است که به خاطر اعمالشان به آن وارث شدهاند. اهل بهشت به اهل دوزخ ندا میکنند که وعدههای پروردگار ما حق بود، آیا شما نیز وعده پروردگارتان را حقیقت یافتید؟ و آنها پاسخ میدهند بله. در این میان، ندا کنندهای میانشان فریاد میزند که لعنت خدا بر ستمکاران. آنها کسانی هستند که مردم را از راه خدا باز میدارند و میخواهند آن را کج کنند و به آخرت کافرند. میان دو گروه حجاب و پردهای وجود دارد و بر بلندیها مردانی هستند که همه را با نشانههایشان شناسایی میکنند و به اهل بهشت سلام میکنند، اما آنها هنوز وارد بهشت نشدهاند و به آن امید داشتند.
هوش مصنوعی: او میگوید شما وارد شوید در میان ملتهایی که پیشتر از شما در ستم بودند.
هوش مصنوعی: در گذشته، یار و همراه شما کسانی بودند که به شباهت به فرشتگان و انسانها در دین شما کمک میکردند. اما اکنون، به جایی رسیدهاید که به آتش و خطر رفتهاید.
هوش مصنوعی: در انواع نابرابری و بیعدالتی
هوش مصنوعی: شرک انواع مختلفی دارد و یکی از این انواع، بتپرستی است.
هوش مصنوعی: تو با نمایش توحید، فقط برای نشان دادن به مردم عمل میکنی و چشمت را بر روی خدا میبندی.
هوش مصنوعی: یا باید در برابر آیات و کتابها انکار کنی، یا اینکه بدون حساب و کتاب به مال یتیمان دستدرازی کنی.
هوش مصنوعی: یا دل شخصی عاطفی را آزردن، یا اینکه به سخن نادرستی باور کنی.
هوش مصنوعی: تو یا باید به زور اموال فقیران را بگیری، یا اینکه در حق مظلومان بیتوجهی کنی و کمکاری نمایی.
هوش مصنوعی: هر گونه خوی بدی که داری، باعث میشود که همیشه از هدفت دور بمانی و این خود نوعی شرک به حساب میآید.
هوش مصنوعی: هر کس که رفتار یا خُلق زشتی داشته باشد، در عذاب و مشکلات بیشتر وارد میشود و زودتر به چالشهای سخت دچار میگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که گروهی به دوزخ وارد شوند، به یکدیگر نگاه کرده و نفرین میکنند که چرا به این سرنوشت دچار شدهاند.
هوش مصنوعی: در دین خود به این افراد اقتدا کردهاند، در حالی که آنها حقیقت را رها کرده و به چیزهایی نادرست روی آوردهاند.
هوش مصنوعی: اگر مردی به راهت بیفتد، پس باید در کار تو دقت کند و ببیند که در چه جهتی قصد داری بروی.
هوش مصنوعی: اگر این کار عمدی باشد یا به طور تصادفی، به طور قطع باید او را همیشه لعن و نفرین کنی؛ زیرا او باعث این وضعیت شده است.
هوش مصنوعی: خداوند راهی آسان و بدون دشواری را برای تو نشان داده است تا بتوانی به اوج کمال و پیشرفت برسی.
هوش مصنوعی: پس کسی که از اوج و بلندی تو سقوط کند و به مکان یا وضعی تنگ و ناراحت در زمین وسیع برسد، نشاندهنده این است که موقعیت و مقام او تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: یا باعث میشوی که در خانهی ماتم به جای شادی، نفرینش کنند در حضور دیگران.
هوش مصنوعی: دیو تو را از قصر و زندگی راحت رانده و پا برهنه در میان سنگها و سختیها گذاشته است.
هوش مصنوعی: من تو را به باغ گل میبرم، اما وقتی از راه شب وارد میشویم، تو آنجا تنها میمانی بدون دوست.
هوش مصنوعی: زندگی همچون راهی دشوار و پرخطر است که در آن خطرات و دشمنان زیادی وجود دارند و تو همیشه در معرض تهدید هستی که چیزی از تو دزدیده شود.
هوش مصنوعی: مارها میگویند دیدی که سرنوشت او چه شد، گوشت و بدن آن فرد مغرور امروزه مای ماست.
هوش مصنوعی: زمانی که اوضاع به شدت نگرانکننده و وحشتناک شود، لذا نالهها و فریادها از دل شما برمیخیزد و حس درد و رنجی عمیق را احساس خواهید کرد.
هوش مصنوعی: ای خدا، از هر طرف راه بسته شده است و خود تو تمام این سخنان را به دقت بیان کرده بودی.
هوش مصنوعی: تو ما را از همه چیز آگاه کردهای، اما شیطان سرکش هنوز بر سر راهمان است.
هوش مصنوعی: حقیقت به تو میگوید که وقتی گزینهای برای حل مشکل وجود ندارد، باید هماکنون با افراد فاسد و دزدان روبرو شوی.
هوش مصنوعی: من پیشتر از احساسات و افکارم به تو خبر داده بودم، اما تو به اندازه کافی به حرفهایم توجه نکردی و کمتر از آنچه که گفتم را شنیدی.
هوش مصنوعی: تو با کسانی که باعث ایجاد کینه و حسادت در میان پیامبران شدند، به ناحق خون آنها را ریختند.
هوش مصنوعی: به یاد روزهای خوب گذشته بیفت و برای بهبود اوضاع تلاش کن و ارتباط خود را با دشمنان قطع کن.
هوش مصنوعی: هرگاه که به صفات ناپسند دچار نشوی، دیگر چیزی از دزدی در وجود تو باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: خارج کن دیو رانده شده را از خانه و از دزد باقیمانده مراقبت کن.
هوش مصنوعی: در سایهٔ حمایت محبوب، به بیگانگان توجه نکن. شب, مراقب باش که غفلت از نگهبان ممکن است به خانهات برسد.
هوش مصنوعی: وقتی بخواهی برای حل مشکلی تلاش کنی، متوجه میشوی که در واقع در دام او گرفتار شدهای.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر دشمنی خونین وجود داشته باشد و در مقام مسئولیت و قدرت قرار گیرد، حتی اگر جان خود را برای کسی فدا کند، باز هم نمیتوان به او اعتماد کرد. در واقع، این بیانگر عدم اطمینان به افراد خطرناک است، حتی اگر خود را فدا کنند.
هوش مصنوعی: خداوند به خاطر رحمتش پیامبران را فرستاد تا انسانها را به درک جزئیات و کلیات هستی آشنا سازند.
هوش مصنوعی: در این راه افرادی بیخبر و غافل به دام افتادهاند و همچنین دزدان با شمشیر و دامهایشان وجود دارند.
هوش مصنوعی: پرندهای خشمگین و کینهتوز در جستوجوی روزها از لانه بیرون میآید، نه در شب.
هوش مصنوعی: روز یعنی اینکه در پناه اولیا و در سایه نور عقل، راه را پیدا کنی و هدایت شوی.
هوش مصنوعی: عقل و درک درست کم هستند، زیرا هرچند روز روشن به نظر میرسد، ولی در واقع تاریکی و عدم شناختی در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: عقل کامل به پیامبر احمد (ص) و خاندان او (ع) تعلق دارد، یا اینکه در هر مکان و زمانی به کتاب و سنت او میتوان رجوع کرد.
هوش مصنوعی: یا آنگونه که باید عمل کن و بر اساس حق عمل کن، یا اینکه از دانش و تجربههای افراد با مقام و سن و سال تبعیت کن.
هوش مصنوعی: در مورد ویژگیها و رفتارهای یک فرد مسن و آگاه صحبت میشود. این فرد معمولاً به عنوان راهنما یا مشاوری قابل اعتماد برای دیگران شناخته میشود و تجربیات زندگیاش به او این امکان را میدهد که در مواقع دشوار به دیگران کمک کند. همچنین، این شخص میتواند به عنوان الگو و منبع الهام برای جوانترها عمل کند.
هوش مصنوعی: پیری که به درستی راه را بشناسد و از هدایت خاص و ویژهای که از سوی حق دریافت کرده بهرهمند باشد، واقعاً ارزشمند است.
هوش مصنوعی: شرطها و نشانههای او را در خصوص تمایز بیان کردهایم و دوباره نیز این موضوع را مطرح خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: شخص فرزانه و باهوش، به خوبی از مردم حمایت میکند و صبر و بردباریاش در برابر آنها بسیار زیاد است.
هوش مصنوعی: به خدا نزدیکتر و پیوستهتر از هر کسی و آزادتر از مادیات و داراییهای دنیایی.
هوش مصنوعی: او آدمی است که حقایق زندگی را قبول کرده و فروتن است، همواره به دیگران پاسخ میدهد و محبتش نسبت به آنها بیشتر از دیگران است.
هوش مصنوعی: کسی که در مبارزه با نفس خود جدی و مصمم است، نباید نسبت به دیگران کینه و عداوتی در دل داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر از دنیا چیزی را در پسزمینه نگهداری نکنیم، روزی نو و روزی تازهای از جانب خداوند خواهیم داشت.
هوش مصنوعی: این گفته حاکی از آن است که شخصی با بینش و آگاهی به درستی از مسیرها و مقاصد زندگی و همچنین از تفاوتهای وجودی آگاهی دارد. او توانسته است به سطحی از درک و مشاهده دست یابد که او را قادر میسازد تا پیچیدگیها و رازهای وجود را دریابد.
هوش مصنوعی: این شخص همانند نماینده پیامبر به حساب میآید و در امور مردم به عنوان رهبر و جانشین علی (ع) عمل میکند.
هوش مصنوعی: با وجود ولیّ و پیشوای الهی، انجام دادن کار بر اساس عقل و نقل، در نظر عقل کاری نادرست و اشتباه است.
هوش مصنوعی: اگر کسی در پیری به چنین حالت و آتشینی رسیده است، باید بر کتاب حق عمل کند و هر چیزی که از حق است را انجام دهد.
هوش مصنوعی: برای راهنمایی درست و درست صراط، حق به تو نشان میدهد؛ زیرا تو یاریدهنده پیامبر و کتاب خدا هستی.
هوش مصنوعی: در کتاب بزرگ الهی، هر چیزی که وجود دارد، از حلال و حرام، به ثبت رسیده است.
هوش مصنوعی: از باورها، عبادات و اعمال و همچنین از قوانین، آنچه که نتیجهگیری میشود، به این معناست که هر چیزی که در این زمینهها وجود دارد، در نهایت میتوان به حقیقتی کلی و قابل فهم رسید.
هوش مصنوعی: هرچند در انجام وظایف مشکلات زیادی وجود دارد، اما کسی که به دنبال حق است، مسیرش به مقصد خواهد رسید.
هوش مصنوعی: حقیقتجو را حتی سنگ و چوب نیز در مسیر خود هدایت میکند، تا چه برسد به وحی الهی که از اسرار غیبی خبر میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی که به کتاب راهنما و مرشد تبدیل شده، خودش تنها برای منافع شخصی به قرآن نگاهی بیندازد، دیگر نمیتوان او را رهبر صدق دانست.
هوش مصنوعی: بگذار که در آرزوی خواستههای خود بمانی تا زمانی که پیامآور مرگ از جلو و عقب به سراغت بیاید.
هوش مصنوعی: شب به خانه آمده و بیخبر از خطرات بیرون، باید مراقب دزدها بود. در این شرایط، درست نیست که احساس آرامش کنی، چون ممکن است از دزدی غافل شوی.
هوش مصنوعی: شب که میشود، بیرون رفتن از خانه به چه معناست؟ آیا این به معنای فخر فروشی یا تکیه بر یک دیدگاه مشترک است یا فقط گمان و حدس و گمان است؟
هوش مصنوعی: این بیت به موضوع شناخت و درک عمیق اشاره دارد. به این معناست که اگر کسی بر علم، عقل و نقل تسلط پیدا کند و به مقام و حالتی عالی برسد، میتواند به حقیقت و مهدی موعود نزدیک شود. در واقع، این تعبیر به ارزش و اهمیت دانش و آگاهی در مسیر رسیدن به حقیقت اشاره میکند و به افرادی که در جستجوی معارف عمیق هستند، الهام میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی عارف یا صوفی است و دوست دارد به حالتی عمیق و ویژه از آرامش و خلسه برسد، باید توانایی تشخیص بین حالت واقعی و حالت ناخودآگاه یا خوابآلود را داشته باشد.
هوش مصنوعی: حالتی که در تو وجود دارد و فکر میکنی خوب است، مانند نوری از دور در بیابان است که در واقع حقیقت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر گرما و انرژی از جستجوی تو به من برسد، نمیتوانی حتی قدم جلو را ببینی و درک کنی.
هوش مصنوعی: اندیشههای تو مانند آتش، مرا به خود مشغول کرده است و اگر به تو دست بزنم، احساس خستگی و رنج میکنم.
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت تصوف پی بردی، بدان که این درک از طریق گفتار و کتاب حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر در کتابی چیزی را دیدهای، به زبانی بدان که آن را در قالب واژههایی بیان کردهای.
هوش مصنوعی: این سخن به این معنی است که، آنچه که به عنوان تصوف مطرح میشود، تنها یک مفهوم زبانی نیست، بلکه به مانند نوری است که از میان ابرها میتابد و واقعیتی عمیقتر و فراتر از کلمات را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: برق چیزی است که به سرعت و ناگهانی میدرخشد و موقتی است، در حالی که آفتاب نوری پایدار و همیشگی دارد. این نورتابشی که به ما نشان میدهد، فقط یک لحظه است.
هوش مصنوعی: اگرچه خورشید از چشمۀ سوزن میتابد، اما هیچ وقت نمیتواند از چشم سوزن بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: تصوف یعنی خود را به طور کامل فراموش کردن و در نهایت خود را به پروردگار سپردن، به طوری که جسم را رها کرده و روح را به معشوق حقیقی بسپاری.
هوش مصنوعی: هرچند برای صوفی زندگی و مرگ تفاوتی ندارند و آنها را یکسان میبیند، اما این وضعیت نیز برای او هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: راز و حقیقت وجود صوفی همانند عمق دریاهاست و آنچه که تو شنیدهای و مطالعه کردهای فقط کلماتی سطحی و ظاهری است.
هوش مصنوعی: ای جان، برخی از حرفها راست هستند و برخی دیگر بیاساس و خالی از حقیقت.
هوش مصنوعی: در دل شبهای تاریک، جواهری پنهان است که بسیار نادر و ارزشمند است، به ویژه چیزهایی که عارفان و صوفیان از آن سخن گفتهاند.
هوش مصنوعی: اگر به درستی سخنان را درک نکنی، ممکن است که دلایل آنها را هم نفهمی، و این امر چندان عجیب نیست.
هوش مصنوعی: اگر بدانید که آشنایی با نعمتهای خداوند حاصل توجه اوست، درک چنین مفهومی از آلودگیها و وابستگیها به دور است.
هوش مصنوعی: با تو سخن میگویم دربارهی لطفی که به من کردی، یک نشانهی نیکو را دریاب که آن را با جان و دل درک کنی.
هوش مصنوعی: پادشاه پیامی ارسال میکند یا فرمانی میدهد تا تو در فردا برای دیدار آماده باشی و با او سلام کنی.
هوش مصنوعی: به نظرم نمیآید که فردا قصهخوانی به صورت رایگان وجود داشته باشد و نشانی از دکان او باشد.
هوش مصنوعی: اگر از دنیا همگان را بشناسی، اما ارتباطت را با هر کسی قطع کنی، به طوری که تو از حرفهای او بیخبر باشی، دچار پریشانی خواهی شد.
هوش مصنوعی: تنها با مردی از نزدیکان شاه هم نشینی کن که از او اصول و آداب زندگی را یاد بگیری.
هوش مصنوعی: اگر در مورد موضوعی فکر کنی و کسی از تو سوالی بپرسد، باید به گونهای پاسخ بدهی که صحیح و منطقی باشد.
هوش مصنوعی: اگر لطف و رحمت از جانب حق بر تو نازل شود، به زودی دل از دو جهان آزاد خواهد شد.
هوش مصنوعی: تو خواهی رفت و ناگریزی که در دام و بند حق گرفتار شوی.
هوش مصنوعی: شبیه به کسی که از دور در انتظار محبوب خود است و او برایش پیامی میفرستد تا به او نزدیکتر شود.
هوش مصنوعی: اگر او را بشناسد، پاهایش را مثل سرش نمیدود و اگر به او بگویی آرامتر برود، به حرفت گوش نمیدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که در خطر و چالش هستیم، کسی به فکر ظواهر یا لباسش نیست، بلکه همه نگرانیها متوجه امنیت و رفاه واقعی است.
هوش مصنوعی: من بارها این مسیر را طی کردهام و هدایای زیادی از آن سرزمین برای شما آوردهام.
هوش مصنوعی: برای اینکه فکر نکنی که این حرف بیهوده است، کمی بیشتر در تفسیر من تأمل کن.
هوش مصنوعی: برای درک این موفقیت خود ابتدا باید اصل آن را بشناسی، و بدون در نظر گرفتن تصورات خود، به اعتبار آن پی ببری.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که با من دوست باش، اما اگر هم دشمنی، لطف خود را از من دریغ نکن و در صحبتهایت انصاف داشته باش.
هوش مصنوعی: این تفسیر به بررسی و تحلیل عمیق موضوعی خاص اختصاص دارد.
هوش مصنوعی: اگر به نظر تو عقل و درک تو بسیار بالا و عمیق است، نمیتوانم تصور کنم که به چنین فکری بیفتی.
هوش مصنوعی: اگر ممکن است، توضیحی درباره این موضوع بده که چرا این مسأله پنهان است.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، فقط حرف و ظاهر مهم نیست؛ بلکه شجاعت و قدرت واقعی مردان در عمل نشان داده میشود.
هوش مصنوعی: در جنگهایی که در کوهها اتفاق میافتاد، برف وجود داشت و آن شجاعتها در میدان نبرد نمایان بود.
هوش مصنوعی: در روز مسابقه سوارکاران، آنان که بر اسبهایشان نشستهاند با شجاعت و قدرت در میدان حاضر شدهاند.
هوش مصنوعی: میگوید آن کسی که مانند رستم قهرمان و دارای بدنی نیرومند است، امروز روز نبرد من و اسب من است.
هوش مصنوعی: حیدر (علی) در میدان جنگ حاضر شد، ای کسی که بدون نماز به مبارزه با واقعیات میپردازی و با علم سطحی خود به میدان میآیی.
هوش مصنوعی: کوهها در زیر نعل اسب او نرم شدند و به خاطر آن، باغ گلش به وجود آمد.
هوش مصنوعی: ای حیدر، از دیرباز جان من تو بودهای، تویی سرفراز این دشت و میدان.
هوش مصنوعی: افکار و رازهای خود را با دیگران در میان بگذار و آنچه را که بیان کردهای، به طور کاملتر توضیح بده.
هوش مصنوعی: فقط تو هستی که میتوانی با من صحبت کنی و هیچ کس دیگری در این دنیا و در آسمانها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من نیمهای از خودم هستم و از وابستگیها آزاد، همچنان که نی در کنار لب نای، به هم میپیوندم.
هوش مصنوعی: هر قسمت از وجودم پر شده از صدای تو، تا اینکه با لحن تو، همراه من نوازش کنی.
هوش مصنوعی: هر چه بگویی، من هم قبول دارم و بیانم نه زورگویی است و نه ادعا و فخر.
هوش مصنوعی: کسانی که نتوانند خدا را ببینند و درک کنند، نمیتوانند به حقیقت معرفت و شناخت او دست یابند.
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که کسی به خاطر نادیده گرفتن حقیقت و واقعیت، شرمنده و سرافکنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که به جهنم بروند، دوستانشان را که در راه بدی قرار دارند، لعنت میکنند.
هوش مصنوعی: از شما بر ما چنین بیاحترامی پیش آمد که آنچه در مورد تهدیدها گفته شد، به واقعیت پیوست.
هوش مصنوعی: وقتی که همه به جهنم برسند، افرادی که در دنیا به هم پیوند خوردهاند، با یکدیگر سخن خواهند گفت.
هوش مصنوعی: رهبران به خاطر شرایط دشوار، از خدا میخواهند که این فاسدان و بداندیشان را کنار بزند.
هوش مصنوعی: از مسیر خود منحرف شدیم و به بیراهه رفتیم، پس با خشم خود، عذابی بر آنها نازل کن.
هوش مصنوعی: عذاب این گروه را از آتش جهنم دو برابر کن، زیرا آنها به طور عمدی و با اراده به دنبال گناه رفتهاند.
هوش مصنوعی: خداوند به آنها پاسخ میدهد که عذابشان دو برابر خواهد بود.
هوش مصنوعی: رهبران جامعه با نادرستی و گمراهی خود، پیروان را به تقلید و درگیری وادار میکنند.
هوش مصنوعی: از همدیگر پیروی میکنند و درک میکنند که چگونه از عذاب رفیق و شریک خود رنج میبرند.
هوش مصنوعی: گروهی بدون در نظر گرفتن اصول و قواعد مشترک، علیه فرزند پیامبر نقشه کشیدند و او را کشتند.
هوش مصنوعی: آنها هیچ دستیابی نداشتند جز اینکه همواره در عذابی ابدی باقی ماندند.
هوش مصنوعی: کافر به ماه ناسزا میگوید و این ناسزا مانند لعنتی است که به ریش او چسبیده است.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند مانع رسیدن به عشق و زیبایی او شود و او به راحتی بر روی ریش خود، بدون هیچ اشتباهی مینشیند.
هوش مصنوعی: افراد حقیقی میگویند که آیا تو در آتش دوزخ هستی یا ما، که در این زندان گرفتاریم.
هوش مصنوعی: شما مغرور بودید که در روزهای گذشته، فرزندان حق ما را به زنجیر کشیدهاید.
هوش مصنوعی: چرا بر یکدیگر نفرین میکنید؟ بهتر است دوباره اتحاد و همبستگی میان مردم را برقرار کنید.
هوش مصنوعی: تا از بند و زنجیر ما رها شوید و از دام خشم و عذاب ما آزاد گردید.
هوش مصنوعی: گفتند اولینها به آخرینها: آیا برای شما افزونگی و برکتی از ما نیست؟
هوش مصنوعی: شما باید برای نجات خود از عذاب ها، به انجام کارهایی بپردازید که موجب رحمت و لطف خداوند شود.
هوش مصنوعی: پس به اندازه سهم خود عذاب را چشید، به خاطر کارهایی که در نادانی و کفر انجام دادهاید.
هوش مصنوعی: کسانی که نشانههای ما را به نادرستی تفسیر کردند، گروهی هستند که نور و روشنایی ندارند.
هوش مصنوعی: بعد از سرکشی و نافرمانی آنها، دیگر درهای رحمت آسمان به رویشان باز نخواهد شد و در راه درست قرار نمیگیرند.
هوش مصنوعی: به خاطر غرور و خودبزرگ بینی خود، به عواقب کارهایش توجهی ندارد و در برابر حقایق، به سوی آسمان و فضایل معنوی چشم نمیدوزد.
هوش مصنوعی: مؤمنان همچون روحی که به سوی آسمانها میرود، در پی موفقیتها و پیروزیها در حرکت هستند.
هوش مصنوعی: روح مؤمن بعد از مرگش به جایی بسیار بالاتر از زمین میرود و در این سفر خوشحال و شاداب است.
هوش مصنوعی: آنها به هر نحوی در را به سوی آسمان باز میکنند و هر لحظه تجربهای جدید به او میدهند.
هوش مصنوعی: به طور کلی، این بیت به مفهوم نارضایتی و مخالفت با شرایط موجود اشاره دارد. به نظر میرسد که فرد دچار عذاب و مشقت شده و از دنیای خود و شرایطش رنج میبرد. او احساس میکند که در برابر مشکلات و سختیها قرار گرفته است و این احساسات برای او بسیار آزاردهنده است. این بیان نشاندهنده درگیری روحی فرد و تلاش او برای فرار از وضعیت کنونیاش میباشد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در زمان مرگ، گفتن حدیث و صحبت کردن از آن، در واقع این مسأله را به شیوهای درست و عمیق بررسی نمیکند، به خصوص وقتی که بخواهیم درباره اخلاقیات بد و ناپسند در دنیا صحبت کنیم.
هوش مصنوعی: اگر مردم اجازه ندهند که او وارد شود، بدون شک او را از در آسمان بیرون میکنند.
هوش مصنوعی: این موضوع از روحانیان و افراد والامقام نیست، بلکه نشانهای از نفاق و روحی پلید و دنیوی است.
هوش مصنوعی: برای ورود به بهشت، باید از تنگناها و مشکلات زیادی عبور کرد؛ این معادلِ این است که حتی بزرگترین چیزها نیز باید به چالشهای کوچک بپردازند تا به مقصد نهایی برسند.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که انسانهای کافر با رفتارهای ناپسند به بهشت راه یابند.
هوش مصنوعی: اگر ما به کسانی که ذاتشان بد است، پاداش بد بدهیم، جزای آنها عذاب جهنم خواهد بود.
هوش مصنوعی: از آتش شعلهها برای پوشاندن استفاده میکنند و این پوشش نیز از جنس آتش است و بر روی آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: از ما هم، مانند این گروه، به ظالمین جزای سختی داده خواهد شد.
هوش مصنوعی: در مجموع، آنچه درباره کافران، گناهکاران و ستمگران مطرح شده، به سه دسته تقسیم میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که به غیر از حقیقت و حق پرستش کند، در واقع به سوی بدیهای مردم روی آورده و از خوبیهای حق فاصله گرفته است.
هوش مصنوعی: مجرمی که ادعای خداوند را انکار میکند، در حالی که در حالت خود بزرگبینی است و به نشانهها و پیامبران او توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: ظالم کسی است که به خاطر خواستههای نفس خود با دیگران به جنگ و ستیز میپردازد و به همین دلیل روح و عقل خود را که بسیار با ارزشاند، بیقدر و خوار میکند.
هوش مصنوعی: دوزخ جایی است که با نفس سرکش و طغیانگر انسان روشن میشود و افرادی که تحت تأثیر این نفس قرار میگیرند، تا همیشه در آتش مجازات خواهند شد.
هوش مصنوعی: آن افرادی که به حقیقت ایمان آوردهاند، اطاعت و فرمانبرداری مناسبی از خداوند انجام دادهاند.
هوش مصنوعی: آنچه که از ما در قبال خداوند انتظار میرود، مطابق با قوه و تواناییمان است و بیش از آن از ما خواسته نمیشود.
هوش مصنوعی: ما هیچ قید و شرطی برای مردم نذاشتیم جز به اندازه توانایی شان، مانند لقمهای که به اندازه دهانشان باشد.
هوش مصنوعی: هر کس به وظیفهاش به درستی عمل کند، از جمله افراد بهشتی خواهد بود که جاودانه در آنجا خواهند ماند.
هوش مصنوعی: بیا از دلهایشان آنچه را که پنهان و ناپاک است خارج کنیم.
هوش مصنوعی: حسد و دشمنی یعنی وجود نداشتن محبت و دوستی میان مردم.
هوش مصنوعی: در روایتی گفته شده است که در بهشت درختی وجود دارد که آبی از زیر آن جاری است.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نام آن آب هستی، باید بدانی که آن آب پاک و طاهر است. با نوشیدن آن، ناپاکیهای دل از بین میرود.
هوش مصنوعی: پس از آن، آنان به بهشت وارد میشوند و از هر ناخالصی و ناپاکی دور خواهند بود.
هوش مصنوعی: پس از آن، خداوند در توصیف مکانهای آنها سخن میگوید تا نشانی از آنها ارائه دهد.
هوش مصنوعی: آبها از زیر آنها جاری میشود، به دنبال زیبایی و زینت و ارزش.
هوش مصنوعی: وقتی اهل بهشت جایگاه خود را مشاهده میکنند، در دل خود احساس میکنند و به شعور و حکمت خود مینگرند.
هوش مصنوعی: خدا را سپاس میگویم به خاطر آنکه بر ما لطف و فضل زیادی نازل کرده و ما را به سوی راه درست هدایت کرده است.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا نبودیم که خودمان راه را پیدا کنیم، اگرنه هدایتکنندهامان، خداوند، پیش ما نبود.
هوش مصنوعی: هیچکس بدون کمک خدا و رحمتهای او نمیتواند به این مقام دست یابد.
هوش مصنوعی: از طرف خداوند، پیامبران بزرگ و معتبر به سوی ما آمدند.
هوش مصنوعی: ما به راهنمایی آنها هدایت یافتیم، زیرا بنیاد و اساس آنها بر هدایت استوار بود.
هوش مصنوعی: پس به سرعت ندای آنان را میزنند که این همان بهشتی است که خداوند وعده داده بود.
هوش مصنوعی: وجود شما نتیجه اعمالی است که به اراده و اختیار خودتان انجام دادهاید و این اعمال بنا به رشد و آگاهی شما شکل گرفتهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که مانند فرزندانی که از اموال پدر خود به ارث میبرند، انسانها نیز به طور طبیعی از احکام و اخبار موجود در جامعه بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: شما آنچه را که به دیگران بخشیدهاید، به خودتان به ارث گذاشتهاید، زیرا این عمل نشاندهنده شایستگی شما در دادن است.
هوش مصنوعی: در آن زمان که اهل دوزخ را به خاطر اعمالشان سرزنش میکنند، صدای اهل بهشت به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: ما شخصی را پیدا کردیم که در جایگاه اصلی و ثابت، وعدهای به ما داده بود و آن فرد خداوند است.
هوش مصنوعی: آیا شما بر اساس اعمال درست و نیکتان، پاداشی که شایستهاش هستید را دریافت کردهاید؟
هوش مصنوعی: وعده به معنای آن چیزی است که خداوند به شما گفته است و شامل هرگونه قرار و توافق میشود.
هوش مصنوعی: میگویند که آنها بدون شک و تردید، بهطور مرتب وارد میشوند تا برای ما به دست بیاورند.
هوش مصنوعی: پس مؤذن ندا میدهد که لعنت خدا بر ظلم و ستمکاران باد.
هوش مصنوعی: در راه حق، خارهایی میکاشتند تا مردم را از مسیر خود منحرف کنند.
هوش مصنوعی: این خواسته را به خاطر stubbornness و به دلیل مسیر نادرست و کج به نمایش میگذاشتند.
هوش مصنوعی: کافران در مسیر آخرت، به مردم راهنمایی نمیکردند و آنان را از انجام کارهای نیک بازمیداشتند.
هوش مصنوعی: خبرها نشان میدهد که این مؤذن بدون شک از جانب رضا (علیهالسلام) است.
هوش مصنوعی: این روایت از ابن عباس نقل شده و دلیلی بر صحت آن به عقل ارائه شده است.
هوش مصنوعی: در قرآن نام علی را به شایستگی ذکر کردهاند؛ چرا که او در مقام مؤذنی در میآید و در جای خود قرار دارد.
هوش مصنوعی: مردم از آن نامها و عناوین آگاهی ندارند و از ویژگیها و صفات او غافلاند.
هوش مصنوعی: او به واسطهی یک نام، اطلاعاتی دربارهی تو یافته است و برای باقی اطلاعات، باید از صفات و ویژگیهایت باخبر شود.
هوش مصنوعی: کسی که به رموز پادشاهی و معنای عمیق آن آگاه است، به نامها و ویژگیها نیز واقف است.
هوش مصنوعی: در مورد الهاماتی که به صورت غیبی به فردی میرسند، صحبت میشود. این الهامات میتوانند به شکلهای مختلفی مانند فکرهای ناگهانی، ایدههای خلاقانه یا نوعی بینش در زندگی ظاهر شوند. این نوع الهام معمولاً به عنوان راهنمایی یا نشانهای از یک منبع بالاتر تلقی میشود و میتواند تاثیر زیادی بر تصمیمگیریها و رفتارهای فرد بگذارد.
هوش مصنوعی: به این معنی است که من خودم این سخن را بیان نکردم، بلکه یک گوینده دیگر صدای مرا به گوش شما رسانده است، اگر شما به دنبال حقیقت هستید.
هوش مصنوعی: از صدای او درونم پر از راز شد و او گفت که از همخوانی با دیگران است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در آتش عشق در تب و تابم، اگر از زبانم حرفی به بیرون بیاید، به جای آنکه به تو بگویم، میگذرم.
هوش مصنوعی: یک شتر با احساس رهایی از جدایی، صدای بلندی از خود خارج کرد و آن را به بیرون پرتاب کرد.
هوش مصنوعی: هیچکس ندانست او کجا بود و چه گفت. او در حال مستی بود و این شتر در همانجا خوابش برد.
هوش مصنوعی: کسی که در حالت مستی به آرامی میخوابد، نه فقط یک فرد بیخیال است، بلکه در دل او درد و رنجی وجود دارد. او نه به ظواهر زندگی اهمیت میدهد و نه به چیزهای سطحی، بلکه گوهر وجودش به چیزهای عمیقتر و واقعیتر مربوط میشود.
هوش مصنوعی: آن طرف دریا لب دیگری وجود دارد، هرچند در این طرف، دریا بسیار وسیع و عمیق است.
هوش مصنوعی: این خُم در کنار دریا قرار دارد، اما متوجه نیست که از آن دریا چیزی در دسترس نیست و خالی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ممکن است آنچه در اطراف ما وجود دارد، همچون پردهای باشد که ما را از دیدن واقعیت اصلی باز میدارد. این نوع عمل میتواند باعث محدود شدن درک ما از چیزها شود.
هوش مصنوعی: وقتی که خمره در زمان طوفان قرار میگیرد، از پایین خود در حرکت میافتد و این باعث میشود که به دریا مشابه شود.
هوش مصنوعی: دریا هیچگاه از تاب و جوش نمیافتد، مگر زمانی که بر من لب بدوزد، که این به معنی سکوت من است.
هوش مصنوعی: در آن زمان که دریا و موج وجود دارد، کمتر میتوانی چیزی خشک و بیحرکت پیداکنی. این ظرف، نشسته و بیحرکت است.
هوش مصنوعی: وقتی صدای او به درون خُم وارد میشود، گاهی اوقات به گونهای میپیچد که روحانگیز و رازآلود به نظر میرسد و مستان را به وجد میآورد.
هوش مصنوعی: کسی که لعل او (سنگ قیمتی) راز هر فردی را حفظ میکند، وقتی صحبت به لبان میرسد، میگوید کافی است.
هوش مصنوعی: روز بیخبر از حادثهای روشن شد و آفتاب درخشید. حالا سکوت کن و از آنچه در خواب به زبان آوردهای چیزی نگو.
هوش مصنوعی: در خواب بودی و دربارهی مسائلی صحبت میکردی که برای اکثریت مردم قابل درک نبود.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات توضیح دادن یک موضوع به اندازهی بیان مستقیم آن ضروری نیست، زیرا وقتی شب فرا میرسد، انسان به حالت خوابآلودگی و گفتار نابهجا میرسد.
هوش مصنوعی: میان اهل بهشت و اهل جهنم پردهای وجود دارد که نمیتوان از آن عبور کرد.
هوش مصنوعی: بر روی صخرهای بلند، چند مرد قرار دارند که در زبان عربی به این مکان "اعراف" گفته میشود.
هوش مصنوعی: شما مانند مانعی هستید که در برابر مشکلات و نگرانیها قرار میگیرد، همانطور که در شهر برای جلوگیری از خطرات و یافتن راهحلها، تدابیری اندیشیده میشود.
هوش مصنوعی: بر فراز آن مکان، مردانی وجود دارند که در جمع مردم به خوبی شناخته شدهاند و در بزرگی و عظمت خود برتر هستند.
هوش مصنوعی: انبیاء در جایگاهی قرار دارند که بالاتر از هر مکان و هر چیزی است و در آنجا قرار دارند.
هوش مصنوعی: آن جمعیت به خوبی میتوانند بفهمند که هر کس از چه طینتی برخوردار است؛ آیا او اهل دوزخ است یا بهشت.
هوش مصنوعی: در نشانهها و علائمی که آن افراد برای شناسایی خود از چهره و ویژگیها استفاده میکنند، دقت و توجه لازم است.
هوش مصنوعی: در آیه قرآن، به وجود مکانی به نام "اعراف" اشاره شده است که بین بهشت و جهنم قرار دارد. در این مکان، افرادی که اعمالشان خوب و بد مختلط بوده، حضور دارند. این افراد در انتظار قضاوت نهایی هستند و در یوم قیامت، به جایگاه نهایی خود در بهشت یا جهنم خواهند رفت.
هوش مصنوعی: هر پیامبری باید به همراه جانشینان و پیروانش در راستای حکمت خود هدایت کند و مهم است که آنها را در این مسیر حمایت و راهنمایی نماید.
هوش مصنوعی: زمانی که نیکوکاران به بهشت وارد میشوند، در آنجا در باغ و باغچهها مستقر میشوند و از نعمتهای آن بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: پس جانشین آن پیامبر به عاصیان خواهد گفت که با سرزنش و انتقاد در آن زمان چه کردند.
هوش مصنوعی: بهشتیان کسانی را در بهشت میبینند که در زندگی دنیوی، دوستان و همنفسهایشان بودهاند.
هوش مصنوعی: این افراد به جایگاه خود دست یافتهاند، اما شما هنوز در حسرت و ناکامی ماندهاید.
هوش مصنوعی: گنهکاران در آن هنگام فریاد میزنند که رحمت و سلامتی از سوی حق بر شما باد.
هوش مصنوعی: در بهشت وارد نخواهند شد آنهایی که شایستگی ندارند، اما از شفاعت دیگران امید دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.