... همیشه تا فلک و آسمان بود گردان

بود ز گردش او گردش شهور و سنین

براستی بگرای و بمردمی ببسیج ...

... بتو شناسند ای شاه جز ترا بنشان

تو از بلندی چرخی و گردش تو هنر

تو از تمامی دهری و جنبش تو امان ...

... یکی در آفرین و مدح سلطان

یمین دولت آمد در دو گردش

امین ملت آمد در دو دوران ...

... امین ملت پیغمبر جهان آرای

چه امر نافذ او خلق را چه گردش چرخ

چه سایۀ علمش ملک را چه فر همای ...

هزار لاله و گردش ز مشک لاله هزار

بهار چین و شکفته در او نهفته بهار

آن چه روی است آن شکفته گردش اندر گلستان

وان چه جراره است خفته سال و مه بر گل ستان

چو میروک را بال گردد هزار

برآرد پر از گردش روزگار

بکاوید کالاش را سر بسر ...

از چرخ فلک گردش یکسان مطلب

وز دور زمانه عدل سلطان مطلب ...

از گردش افلاک و نفاق انجم

سر رشته کار خویشتن کردم گم ...

پل بر زبر محیط قلزم بستن

راه گردش به چرخ و انجم بستن

نیش و دم مار و دم کژدم بستن ...

دارم ز جفای فلک آینه گون

وز گردش این سپهر خس پرور دون

از دیده رخی همچو پیاله همه اشک ...

... غلام اندر آمد به کردار ابر

بگردید گردش چو غران هزبر

ز قتل پدر بد دلش سوخته ...

... بجز گور بی شک ترا شوی نیست

بگفت این و در گردش آورد گرد

از آورد گیتی پر از گرد کرد ...

... برون زد ستور از میاه سپاه

بگردید گردش به کین و غضب

به گفتار خود هیچ نگشاد لب ...

... تو گفتی موی سنجابست بر پیروزه گون دیبا

بسان مرغزار سبز رنگ اندر شده گردش

به یک ساعت ملون کرده روی گنبد خضرا ...

... گرفت راه بدر باز رفتگان دگر

خمی ز گردش دریا براه پیش آمد

گسسته شد ز ره امید مردمان یکسر ...

... بر در بغداد خواهم دیدن اورا تا نه دیر

گرد بر گردش غلامان سرایی صد هزار

دولت سلطان قوی باد و سر تو سبز باد ...

... نظام مملکت آید ز جنبش قلمش

چنانکه دایره خیزد ز گردش پرگار

گر از کفایت گویی چنوکه هست بگو ...

... آن نه کاخست سپهریست پر از شمس و قمر

بدل پنجره بر گردش سیمین جوشن

بدل کنگره بر برجش زرین مغفر ...

... شاه زمانه شاد و قوی باد وتندرست

از گردش زمانه بی اندوه پی زیان

ماهی بپیش روی و جهانی بزیر پای ...

... نه رنگ او تباه کندتربت زمین

نه نقش او فرو سترد گردش زمان

بنوشته زود و تعبیه کرده میاندل ...