گنجور

 
۱۷۶۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۷ - حدیث عهد و پیمان لشکر غازی، که در کام نهنگ اندر روند و دیدهٔ اژدر!

 

... که هم بازو شود با ما به شمشیر

نخست از خون خود خیزد چو لاله

پس از خون عدو شوید پیاله ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۶۵

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۵ - عشق

 

... قند چو می گشت نباشد حلال

گر نگری پاک رخ لاله فام

نیست گل و لاله به دیدن حرام

آنکه ز حق پاکی چشمش عطاست ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۶۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن

 

... از خز بی تار بپوشد قبا

تازه شود لاله چو رخسار دوست

غنچه نوخیز نگنجد به پوست

بر رخ گل غازه کند لاله زار

جلوه کنان دست برآرد چنار ...

... باغ بخندد چو لب دوستان

تا بنهد بر جگر لاله داغ

گل همه از باد فروزد چراغ ...

... با ز چو گل رخت بریزد ز خار

خنده فراموش کند لاله زار

باغ دهد حله رنگین به باد ...

... سرو سرافراشته پست اوفتد

در ورق لاله شکست اوفتد

نافه شکوفه ندهد بوی مشک ...

... نسترن از شاخ درافتد نگون

خشک شود در جگر لاله خون

سرد شود چشمه چو افسردگان ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۶۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۸ - رسیدن خسرو به شیرین در شکارگاه

 

... پرستار آنچه بشنید آمد و گفت

سهی سرو از خوشی چون لاله بشگفت

به خدمت خواند شاپور گزین را ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۶۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - بیتی چند از عتاب نامهٔ خسرو به شیرین

 

... فراموشیم گویی شد فراموش

نه خوش دارد شراب لاله رنگم

نه در گیرد به گوش آواز چنگم ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۶۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق

 

... که ناگه از افق بر زد سپیدی

چو لاله گر چه بودش در جگر داغ

ز باد صبحدم بشگفت چون باغ ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۷۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۲ - رفتن خسرو به سوی قصر شیرین و در بستن شیرین به روی خسرو

 

... صبا با گل پیام عاشقان گفت

روان شد باد جام لاله بر دست

خمار نرگس بیمار بشکست ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۷۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی

 

... آراسته مکتبی چو باغی

هر لاله درو چو شب چراغی

زین سوی نشسته کودکی چند ...

... رونق ز شکر فروش می برد

وان لاله رخان ارغوان ساق

نیز از دل و جانش گشته مشتاق ...

... دل در غم ننگ و نام بودش

چون لاله جبین شگفته می داشت

داغی به جگر نهفته می داشت ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۷۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۲ - در مدح شمس السلاطین علاء الدنیا و الدین

 

... چراغ گل از باد روشن شده

به لاله ز فردوس جام آمده

ز رضوان به گلبن سلام آمده ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۷۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳

 

... که دیبای چینی بینی اندر نورد

هر آن لاله و گل که در گلشنی است

بناگوش و رخسار سیمین تنی است ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۷۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستان‌های هشت بهشت

 

... چون رسید اندران خجسته سواد

گشت بر لاله کرد و بر شمشاد

بوی گلهاش مغز پرور گشت ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۷۸۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

... هجرم نشان فتنه شد فتنه نشان من کجا

آمد بهار مشک دم سنبل دمید و لاله هم

سبزه به صحرا زد قدم سرو روان من کجا ...

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۳۶۲