گنجور

 
۱۷۶۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۰

 

... قامت خم مرکب چوگانی راه فناست

عذر را بر طاق نه چون اسب چوگانی رسید

در کنار مادر افتاد از گریبان لحد ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۰

 

... با تهیدستی توان مغلوب کردن نفس را

اسب سرکش را به دست پر عنان نتوان کشید

ناله ام در دل گره شد رفت تا بلبل زباغ ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۱

 

... گدای کوته اندیشی که در ابرام می پیچد

به دست پر عنان نتوان گرفتن اسب سرکش را

تهیدستی عنان نفس بدفرجام می پیچد ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۰

 

... که از خاموشی اهل طمع ابرام می بارد

تو بیدل می کنی چون اسب توسن از سیاهی رم

وگرنه از سحاب تلخکامی کام می بارد ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶

 

... مقامات محبت را به زهد خشک طی کردن

به صحرای پر آتش اسب چوبین تاختن باشد

نثار تیغ سیراب شهادت نقد جان کردن ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۰

 

... فلک به کام دل اهل فقر می گردد

پیاده هرکه شد این اسب در کتل دارد

کجا به مرتبه صلح کل رسی صایب ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۹

 

... تا بر سخن سوار نباشی ز خود ملاف

آن را که اسب نیست به میدان چرا شود

در غنچه برگ گل بود ایمن ز زخم خار ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱۶

 

... شورش مجنون یکی صدگشت از زخم زبان

می کند مهمیز اسب تند رابد راه تر

لطف گردون بیشتر از قهر می سوزدمرا ...

صائب تبریزی
 
۱۷۶۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲۳

 

... دلهای شب گشایش دلهاست بیشتر

میدان دهد به سرکشی اسب بال و پر

شور جنون به دامن صحراست بیشتر ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸۹

 

... من که گوی همت از خورشید تابان برده ام

در رکاب همتم گو اسب چوگانی مباش

چند صایب بردل گم گشته خون خواهی گریست ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸۹

 

... فتاده است کارم به خونریز طفلی

که گلگون شود اسب نی زیر رانش

رسانده است ناسازگاری به جایی ...

... شکوه جمالش رسیده است جایی

که خواب بهاران کند پاسبانش

به نازک میانی است کارم که دیدن ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳۲

 

... پیش اهل دل ز زهد خشک می گویم سخن

جلوه در میدان آش اسب چوبین می دهم

از زبان یار می گویم به دل پیغامها ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۹۳

 

... از فیل بند چرخ برآییم تا به کی

کج کج بر این بساط چو اسب حرون رویم

بر صفحه جهان رقم نیستی کشیم ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹۴

 

... گوی سبقت هر که از میدان برد مردست مرد

سهل باشد در بیابان اسب تنها تاختن

بر سبک مغزی غبار انفعال افزودن است

اسب چوبین با براق عرش پیما ساختن

داغ دارد جرأت پروانه صایب شیر را ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۹۱

 

چون دو تا شد قدت از پیری گرانجانی مکن

بیش ازین استادگی با اسب چوگانی مکن

پیش دریا قطره را نعل سفر در آتش است

در گهر این قطره را زین بیش زندانی مکن

همچو اوراق خزان اسباب دنیا رفتنی است

خواب را بر چشم خود تلخ از نگهبانی مکن ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۲۴

 

... چون همت آزاده روان بدرقه توست

با اسب نی از آتش سوزنده گذر کن

مقراض ره دور نظرهای بلندست ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۹۲

 

... در مصاف چرخ صایب همت از پیران طلب

تا نباشد اسب چوگانی به این میدان مشو

صائب تبریزی
 
۱۷۷۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰۴

 

... به دست باده گلگون عنان مده زنهار

که نوسواری و این اسب سرکش افتاده

غلط به خامه مو می کنند بی خبران ...

صائب تبریزی
 
۱۷۷۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح حضرت رضا(ع)

 

... هر که اینجا طوق بر گردن گذارد بنده وار

می کند با اسب چوب از آتش دوزخ گذر

هر که را تابوت گردانند گرد این مزار ...

صائب تبریزی
 
۱۷۸۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت رضا(ع)

 

... در چین به باد عطسه دهد مغز مشک ناب

با اسب چوب از آتش دوزخ گذر کند

تابوت هر که طوف کند گرد آن جناب ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۱۱۷