سری را که بالین شود آستانش
بود بخت بیدار خواب گرانش
فتاده است کارم به خونریز طفلی
که گلگون شود اسب نی زیر رانش
رسانده است ناسازگاری به جایی
که نتوان سخن ساختن از زبانش
ز دل پاک سازد بساط جهان را
نسیمی که برخیزد از بوستانش
شکوه جمالش رسیده است جایی
که خواب بهاران کند پاسبانش
به نازک میانی است کارم که دیدن
کند کار آتش به موی میانش
ز می جان کند درتن می پرستان
لب جام تا بوسه زد بردهانش
گرفتم که افتد گذارش به خاکم
که راهست دستی که گیرد عنانش ؟
سپندی که از روی گرم تو سوزد
شود سرمه درکام، آه و فغانش
نمانده است سامان پرواز دل را
رباید مگر بیخودی ازمیانش
حجاب است مهر دهان هنرور
ز جوهر بود تیغ،بند زبانش
چه فارغ ز چرخ است آزاد طبعی
که از همت خود بود آسمانش
میندیش از چین ابروی گردون
که نرم است بسیار پشت کمانش
نشد مهربان ازدعای دل شب
کجا خط به صائب کند مهربانش ؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذبهای میپردازد که از وجود یک معشوق متجلی میشود. او به نازکی و لطافت معشوق اشاره میکند و از تاثیری که این زیبایی بر دل و جان او میگذارد، میگوید. شاعر اشاره میکند که محبت و عشق از دل معشوق سرچشمه میگیرد و میتواند جهان را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، به تضاد میان زیبایی معشوق و سختیهایی که شاعر در زندگی خود متحمل شدهاست، اشاره میکند و از ناامیدی و افسردگی ناشی از دوری از آن محبوب گله میکند. در نهایت، با تصاویری شاعرانه و نظاممند، زیباییهای معشوق و تاثیر آنها بر زندگی شاعر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: سری که روی بالین میرود، سرنوشتش رقم میخورد، همانطور که بخت به خواب سنگین او بیدار میشود.
هوش مصنوعی: وضعیت من به جایی رسیده که به خاطر جوانی و معصومیتی، باید به دست یک کودک بیگناه رنج ببرم؛ همانطور که اسب نی به زیر پای او تشنه است.
هوش مصنوعی: اختلاف و ناسازگاری به حدی رسیده که دیگر هیچگونه سخنی نمیتوان از زبان او بیان کرد.
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی که از گلستان به وزیدن میافتد، میتواند دنیای ما را از آلودگیها پاک کند.
هوش مصنوعی: زیبایی او به حدی رسیده است که حتی بهار هم برای حفظ آن به تماشا میایستد.
هوش مصنوعی: کار من به حالتی نازک و ظریف است که اگر کسی آن را ببیند، آتش عشق در دلش شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به وصف حال افرادی میپردازد که از شراب و لذتهای دنیوی بهره میبرند. شخصی با شوق و ذوق، از جام شراب مینوشد و بوسهای به همراه آن بر لبانش میزند. این تصویر نمادین به نوعی نشاندهندهی شیرینی و لذتهای خاصی است که از زندگی و نوشیدنیهای محبوب به دست میآید.
هوش مصنوعی: من میدانم که روزی به خاک من خواهد آمد؛ اما چه کسی میتواند او را کنترل کند و به او راهنمایی کند؟
هوش مصنوعی: آن شعلهای که از گرمای وجود تو میسوزد، تبدیل به سرمهای میشود که در دهنم مینشیند و آه و نالهام را به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: دیگر هیچ چیزی باقی نمانده که بتواند دل را پرواز دهد، جز اینکه آدمی در بیخبری و بیخودی فراموشی خود را تجربه کند.
هوش مصنوعی: دهان یک هنرمند مانند حجاب یا پوششی است که زیباییهای او را پنهان میکند. هنر و کلام او میتواند مانند شمشیری تیز باشد که اگر زبانش بسته باشد، این قدرت و زیبایی از بین میرود.
هوش مصنوعی: آدمی که روحش آزاد و مستقل است، هیچ توجهی به سختیهای زندگی ندارد و ارتفاعات و موفقیتهای او ناشی از تلاش و اراده خودش است.
هوش مصنوعی: به این ابروهای زیبا و فریبنده که به نظر میرسد نرمی و لطافت دارند، توجه نکن، زیرا در پشت این ظاهر دلربا، سختی و قدرت پنهان است.
هوش مصنوعی: در دل شب، دعاهای مهربانانهام به جایی نرسید و نتوانستند محبوبم را به یاد من بیندازند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگاری که بد طیلسان پرنیانش
بزر از چه منسوج شد پرنیانش
نگاری که نوروز کرد از درختان
چرا باز بسترد باد خزانش
خصومت کند باغ با باد ازیرا
[...]
سخن تانگردد چو موی میانش
محال است آید برون ازدهانش
به مژگان دگر بازگشتن ندارد
نگاهی که افتد به سرو روانش
ز بس لطف، چون رشته از عقد گوهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.