خاکمال دشمن سرکش به تمکین می دهم
در گذار سیل، داد خواب سنگین می دهم
گردم آبی درین بستان چو گلبن می خورم
از برومندی عوض گلهای رنگین می دهم
بوی خود چون گل چرا از بلبلان دارم دریغ؟
من که بی منت سر خود را به گلچین می دهم
هرچه از شبها به بیداری سر آید نعمت است
من نه از تن پروری تغییر بالین می دهم
در بهای بوسه حیرانم چه سازم چون کنم
من که بهر حرف تلخی جان شیرین می دهم
چون طلا گردید دست افشار، می گردد عزیز
اختیار دل به آن دست نگارین می دهم
گرچه خود خون می خورم از تنگدستی چون عقیق
تشنه جانان را به آب خشک تسکین می دهم
پیش اهل دل ز زهد خشک می گویم سخن
جلوه در میدان آش اسب چوبین می دهم
از زبان یار می گویم به دل پیغامها
خاطر خود را به حرف و صوت تسکین می دهم
بس که صائب تشنه خون خودم از بیغمی
سر چو گل با چهره خندان به گلچین می دهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره عشق و وصال است. او با استفاده از تشبیهات زیبا به توصیف وضعیت خود میپردازد. شاعر از مقابله با مشکلات و سختیها سخن میگوید و بر اینکه برای عشق و زیبایی ارزشها و نعمتهای خود را فدای میکند، تأکید دارد. او همچنین به تقدیر از زحمتهای شبانه و خوشیهایی که از عشق میبرد، میپردازد. در نهایت، شاعر احساسات عمیق و دردهای درونی خود را با زبانی شیرین و زیبا بیان میکند و نشان میدهد که باوجود رنجها، جاذبه عشق او را شاداب و سرزنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: من در برابر دشمن سرکش، تسلیم میشوم و در دل طوفان، به آرامی از خواب سنگین و سرسختی که در دل دارم، میگذرم.
هوش مصنوعی: در این بستان زیبا، من مانند یک پرنده آبی رنگ به پرواز در آمدهام و از شادابی و سرسبزیاش لذت میبرم. در عوض گلهای رنگارنگ، من زیبایی و طراوت را با خود به ارمغان میآورم.
هوش مصنوعی: چرا از بلبلان، بوی خود را همچون گل حسرت میکشم؟ من که بدون هیچ توقعی، سر خود را تقدیم گلچین کردهام.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در شبهای بیداری به دست آید، نعمت و خیری است. من برای شادی و آرامش، از خواب و راحتی خود کم نمیگذارم و جای خود را تغییر نمیدهم.
هوش مصنوعی: در مقابل بوسهای که ارزشی ندارد، گیج و سردرگم هستم. نمیدانم چه کار کنم و چگونه بروم، چون برای یک حرف تلخ، جان شیرینم را فدای میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی دست فردی از خاندان افشار به طلا تبدیل شود، دیگر آن دل عزیز را به هر کسی که بخواهد نمیدهم و فقط به آن دست زیبا تقدیم میکنم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خودم در فقر و تنگدستی به سر میبرم و بیمار هستم، اما همچنان سعی میکنم به دیگران آرامش بدهم و نیازهایشان را برطرف کنم. مانند عقیقی که در تشنگی به دنبال آب است، من نیز به خودم توجهی نمیکنم و برای تسکین دل دیگران تلاش میکنم.
هوش مصنوعی: من در جمع افرادی که دارای دل و درک عمیق هستند، از زهد و ریا استفاده نمیکنم و سخن میگویم، بلکه مانند یک نمایش در میدان، جلوهای از وجودم را مانند اسب چوبی میسازم که تنها ظاهری دارد و واقعی نیست.
هوش مصنوعی: من از زبان معشوقهام پیامهای دل را میگویم و احساسات خود را با کلمات و صدا آرام میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر بیتوجهی و دلتنگی، سرم را همچون گل با چهرهای خندان به گلچین تقدیم میکنم، چون بسیار به امید و آرزوهای خودم احتیاج دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.