گنجور

 
۱۵۶۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵۷

 

... گر ندیدی درمیان جرگه آهوی تتار

جام لبریزی است در گردش میان میکشان

مردمک در حلقه آن چشمهای پر خمار ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷۲

 

... در سواد دیده من خواب چون گیرد قرار

از دل آسایش مجوتا آسمان در گردش است

مشت خاشاکی درین سیلاب چون گیرد قرار ...

... می تراود گریه حسرت ز دلهای دو نیم

سبحه از گردش درین محراب چون گیرد قرار

خانه در بسته زندان است بر روشندلان ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷۴

 

... شیشه ساعت بود گردون وغم ریگ روان

یکدم از گردش غم دنیا نمی گیرد قرار

محنت دنیابه نوبت سیر دلها می کند ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷۵

 

... موج در دریای بی لنگر نمی گیرد قرار

چرخ از گردش نیفتد تانریزد خون خلق

هست تا در شیشه می ساغر نمی گیرد قرار ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳۶

 

... نام جم ازجام در دورست تا افلاک هست

ماندگی هرگز ندارد گردش پرگارخیر

صحبت نیکان بود مشاطه بدگوهران ...

... تامی لعل شفق در شیشه افلاک هست

صایب از گردش نیفتد ساغرسرشارخیر

صائب تبریزی
 
۱۵۶۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۶۷

 

... چون شرر از جگر سنگ دمید آخر کار

آب شد گرچه دل شبنم ما از گردش

اینقدر شد که به خورشید رسید آخر کار ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳۹

 

... دیدی چگونه زد به زمین آفتاب را

از گردش زمانه دون اعتبار گیر

ذوقی است جانفشانی یاران به اتفاق ...

صائب تبریزی
 
۱۵۶۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴۷

 

... این دایره ها تابع پرگار قضا یند

صایب مکن از گردش گردون گله بسیار

صائب تبریزی
 
۱۵۶۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۷

 

... اشک گرم و چهره خونین همین باب است و بس

تیره روزان را خبر از گردش سیاره نیست

بشکند چون رنگ بر رخسار مهتاب است و بس ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵۱

 

... زین چرخ دل سیه دم آبی ندید کس

از گردش فلک شب کوتاه زندگی

زان سان بسر رسید که خوابی ندید کس ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۰

 

... ز طبل باز گشت حشر هوشش برنمی گردد

می آشامی که سازد گردش چشم تو مدهوشش

در آن محفل که شمع آن روی حیرت آفرین باشد ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴۳

 

... نمی آید به حال ز تدبیر مسیحا هم

کسی کز گردش چشمی دگرگون گشت احوالش

ندارد زهره گفتار صایب درقیامت هم ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۷

 

... اگر زنند رگش با خبر نمی گردد

کسی که گردش چشم تو کرد بیخبرش

چنین که تنگ به عاشق گرفته هیهات است ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۵

 

... که آسمان وزمین را گرفته لشکر عیش

به گردش آر سبکرطلهای سنگین را

که بادبان نشاط است جام و لنگر عیش ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۱

 

... سیر سراپای خود نکرده نگاهش

آه اسیران نگشته است به گردش

نیست حصاری ز هاله روی چو ماهش ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۱۱

 

... خنده رویان صیقل آیینه یکدیگرند

خوش بود درموسم گل گردش جام نشاط

نوش و نیش عالم امکان به هم آمیخته است ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳۵

 

... وبال گردن مینا نمی شود دستم

ز می به گردش چشم پیاله ام قانع

اگر چه ماه تمامم ز هفت خوان سپهر ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳۷

 

... مرا ز خویش درین آسیا چوباری نیست

شدم به گردش خشکی زآسمان قانع

خوش است لقمه که چشمی نباشد از پی آن ...

صائب تبریزی
 
۱۵۷۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳۹

 

... یکرنگی از دورنگ طمع داشتن خطاست

چون دل کنم ز گردش لیل و نهار جمع

چون تاک هررگم به رهی سیر می کند ...

صائب تبریزی
 
۱۵۸۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۵۱

 

... اگر چه ریخت ز هم تاروپود فانوسم

به گردش است همان درسرم هوای چراغ

اگر ستاره به خورشید می رسد صایب ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۸۱
۱۳۰