مشو به دیدن خشک از سمنبران قانع
مشو ز خوان سلیمان به استخوان قانع
چو غنچه دوخته ام کیسه ها به خرده گل
به برگ سبز شوم چون زباغبان قانع ؟
حلال باد به یعقوب بوی پیراهن
که من ز دور به گردم زکاروان قانع
خطا چگونه شودتیر من،که گردیم
ز صید خویش به خمیازه چون کمان قانع
مرا ز خویش درین آسیا چوباری نیست
شدم به گردش خشکی زآسمان قانع
خوش است لقمه که چشمی نباشد از پی آن
به خوردن دل خود گشته ام ازان قانع
ز بوسه صلح به پیغام خشک نتوان کرد
به نیم جان نشوم زان جهان جان قانع
همان ز رهگذر رزق می کشم سختی
اگر چه من چو همایم به استخوان قانع
به یک دو کف نتوان سیر شد زآب حیات
به یک دو زخم زتیغش شوم چسان قانع؟
ز زخم خار شود امن بلبلی صائب
که شد به رخنه دیوار گلستان قانع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از قناعت و راضی بودن به حداقلها سخن میگوید. او به مخاطب توصیه میکند که از ظاهر و سطحی بودن قضاوت نکند و به آرامش درون و رضایت از آنچه دارد برسد. او به تصویر کشیدن زندگی و نعمتها پرداخته و به کمبودها و سختیهای زندگی اشاره میکند، اما در نهایت بر اهمیت قناعت تأکید کرده و میگوید که تنها با رضایت از آنچه در دست داریم، میتوانیم آرامش حقیقی را بیابیم. شاعر همچنین به زیباییهای زندگی و تجربیات تلخ و شیرین آن اشاره میکند، و به این نتیجه میرسد که اگرچه زندگی سختیهایی دارد، اما باید به قناعت و راضی بودن از شرایط موجود دل خوش کرد.
هوش مصنوعی: به دیدن ظاهر خشک و بیبرکت از سمنبران اکتفا نکن و از غذای سلیمان فقط به استخوان راضی نباش.
هوش مصنوعی: من مانند یک غنچه، کیسههایم را پر از گلهای ریز کردهام. آیا میتوانم به سادگی و با رضایت خاطر مانند باغبانی بشوم که از زیباییهای باغش راضی است؟
هوش مصنوعی: به یعقوب، بوی پیراهنش را خوش میگویم که من از دور به کاروان راضی و قانع هستم.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است تیر من به خطا برود، در حالی که وقتی خواب آلود میشوم، همچون کمان احساس آرامش میکنم و از شکار خود دور میشوم؟
هوش مصنوعی: در دنیای پر از مشکلات و چالشها، احساس میکنم که هیچ چیزی از خودم در این جا ندارم. با وجود سختیها و خشکسالیهایی که در زندگیام تجربه میکنم، به شرایط موجود رضایت دادهام.
هوش مصنوعی: خوردن لقمهای که کسی آن را تماشا نکند و نگران آن نباشی، لذتبخش است. من از همین لقمه قانع شدهام و دل خود را براساس آن راضی نگاه داشتهام.
هوش مصنوعی: از بوسه صلح نمیتوان پیام خشکی را ارسال کرد؛ من از آن دنیا به خاطر جان نیمهجانم راضی نمیشوم.
هوش مصنوعی: از مسیر و راهی که منابع روزی را میآورند، سختیها را تحمل میکنم، هر چند که من مانند پرندهای بزرگ و آزاد از نظر روحی به حد کافی راضی و قانع هستم.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند تنها با یک یا دو جرعه از آب حیات سیراب شود و به همین دلیل نمیتوانم با یک یا دو زخم از تیغش راضی شوم.
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که میبینیم، ممکن است به آرامشی برسیم. برای بلبلی که در مقابل دیوار باغ گل بخواهد، همین که بتواند به یک نقطه اکتفا کند، کافی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم به نکهت خشکی ز بوستان قانع
ز وصل گل به خس و خار آشیان قانع
درون خانه شکارش آماده است
کسی که گشت به خمیازه چون کمان قانع
زبان دراز بود، هرکه همچو تیغ شود
[...]
کسی ز خلق نباشد، چو خسروان قانع
که گشته اند بدنیا، ز ترک آن قانع؟!
زدست طعنه مجنون، چه سان رهد عقل؟!
که شد بسقف گل، از سقف آسمان قانع
خورد بنانخورش عزت قناعت نان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.