چین پیشانی ما شد مه عید آخر کار
آنچه میجست دل غمزده، دید آخر کار
بی نسیم سحری غنچه ما خندان شد
قفل از پرّه خود ساخت کلید آخر کار
ماه عیدی که ز آفاق طلب میکردیم
از غبار دل ما گشت پدید آخر کار
دانهٔ سوختهٔ ما ز عرق ریزی سعی
چون شرر از جگر سنگ دمید آخر کار
آب شد گرچه دل شبنم ما از گردش
اینقدر شد که به خورشید رسید آخر کار
ورق دیده یعقوب همین مضمون است
که شود صبح طرب چشم سفید آخر کار
گرچه از چهره گل شبنم ما دور افتاد
به لب تشنه خورشید رسید آخرکار
کاش در جوش گل از خاک مرا بر میداشت
پر و بالی که به فریاد رسید آخرکار
ثمر تلخی ایام تهیدستی بود
از نبات آنچه چشاندند به بید آخرکار
از وصال رخ او کامروا شد صائب
انتقام خود از ایام کشید آخرکار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی انتظار و تلاش برای رسیدن به آرزوها و شادی در زندگی است. شاعر از حالتی غمگین و ناامیدانه صحبت میکند که در نهایت به امید و خوشبختی منجر میشود. با اشاره به نشانههایی از زیبایی و عشق، مانند گل و خورشید، شاعر نشان میدهد که با وجود دشواریها، شادی و سرزندگی بالاخره به دست میآید. او به تجربهی تلخ سالهای دشوار اشاره میکند و در پایان با امید به وصال معشوق و بهبود زندگی، احساس رضایت و کامیابی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: پیشانی زیبای ما مانند ماه در شب عید است و در پایان، دل غمگین ما آنچه را که طولانی مدت به دنبالش بود، در نهایت مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: در غیاب نسیم صبحگاهی، غنچهی ما شاداب و خندان شد و قفلی که بر آن بود، با پر خود به کلید تبدیل کرده و باز شد.
هوش مصنوعی: در نهایت، چیزی که مدتها در آرزویش بودیم و به دنبالش میگشتیم، از دل غبارآلود ما نمایان شد.
هوش مصنوعی: دانهای که سوخته و به سختی تلاش کرده، مانند شعله از دل سنگی بیرون آمده است. در نهایت، همچنان که عرق و کوشش مداوم را پشت سر گذاشته، نتیجه کار خود را به دست آورده است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل شبنم ما به سهولت از بین رفت، اما این روند به قدری ادامه یافت که در نهایت به نور خورشید رسید.
هوش مصنوعی: چشمهای یعقوب، که داستانش را همه میدانند، به این معناست که در پایان، خوشحالی و شادی به سراغ او میآید و غمها به پایان میرسند. صبحی که با شادی همراه است، در انتظار است و در نهایت، چشمهای او که روزی بارانی و غمگین بودند، دوباره به شادی و روشنایی مینگرند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از چهرهی گل، شبنم دور شده است، در نهایت به لب تشنهاش، نور خورشید رسیده است.
هوش مصنوعی: ای کاش از زمین، گل توجود من را میکاشت و پروانهای برایم درست میکرد که در اوج مشکلات و سختیها به فریاد من برسد.
هوش مصنوعی: میوه تلخ دوران فقر و تنگدستی، ناشی از گیاهی است که در نهایت به بید داده شد.
هوش مصنوعی: صائب از دیدن چهره معشوق به خوشحالی و رضایت میرسد و در اینجا به نوعی انتقامش را از روزگار میگیرد که او را در گذشته رنجانده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد میسر شب وصلت شب عید آخر کار
ماه را دید به رخسار تو دید آخر کار
یاد از پیرهن یوسف مصری می داد
هر نسیمی که ز کوی تو وزید آخر کار
حاصل کار جهان غیر پشیمانی نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.