کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - و قال ایضا ویرتی فیه والده
... خندان سوی مقاصد و اغراض می پرم
رویم بگاه حزم همه دل که لاله ام
چشمم بگاه حزم همه سر که عبهرم ...
... رویین دز امید تجاویف مغفرم
ترک کلاه لاله مرا بس کلاه ترک
ور جمله تن چو بید ز تیغت همسرم ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - وله ایضاً
... زان ملول از وجود خویشتنم
همچو لاله ز سوز دل بدرم
ور ز خارا کنند پیرهنم ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - وقال ایضاً یمدحه
... شک نیست کآب دود چکاندزدیدگان
از لاله زیر دامن کوه آتش ار نماند
دارد بسی حواصل و سنجاب رایگان ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید صدر الّدین عمر الخجندی
... بسعی لطف تو همچون دوات خفت ستان
ز بآس تست دل و چشم لاله و نرگس
مقارن خفقان و ملازم یرقان ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ایضاً له یمدح الصّاحب تاج الدّین شرف الملک علی بن کریم الشرق
... هرآن لطیفه که بد در مشیمۀ امکان
چو لاله خیمه به صحرا زن ار دلی داری
که دل همی بگشایدهوای لاله ستان
به صحن باغ به جز زیر سروبن منشین ...
... گهی زشکل حباب است باد در زندان
عقود شبنم بربرگ لاله پنداری
نگار من لب خود را گرفت بر دندان ...
... اساس گنبدگل زود می شود ویران
لبالب است زخون جگر دل لاله
زبس که بلبل بیچاره می کند افغان ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الّدین صاعد
زهی ز سنبل تر کرده لاله را پرده
بر آسمان زده عکس رخت سرا پرده ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - وقال ایضاً فیه عند قدومه من السفر
... نسب نامه کرده مشجر شکوفه
چو در زیر خود دید از لاله مجمر
فرو کرد دامن بمجمر شکوفه ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - وله ایضا یمحدح
... باد صبا به پشتی گلزار روی تو
اندر نهد سبک بسر لاله زار پای
بلقیس وار پای برهنه ست سرو را ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - و قال ایضاً یمدحه
... زنازکی رخ معنی او چنان روشن
که رنگ آرد ازو لاله های نعمانی
هنوز نیستم ایمن زعورتی مکشوف ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - وقال ایضاً فی الموعظة والنصیحة
... اگر همی به تماشا بدان روی که بباغ
ز گل دورویی بینی ز لاله رعنایی
یکی چو نرگس بگشای چشم عقل و به خویش ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - ایضا له
... از قهر و لطف تست که مشغول میشوند
لاله بکار آتش و نرگس بکارآب
با رای روشن تو چه سودآفتاب را ...
... در عهد دولت تو که بر سنگ می زند
لاله ز بیم معدلتت ساغر شراب
چندین شگفت نیست اگر این خراب را ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - وله ایضا
... هر کجا رنگ و بوی او آمد
لاله و مشک توده بر تو دست
مستی از چشم او بشاید دید ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۷ - ایضا له
ای ز ظلم تو همچو لاله ستان
گشته از خون تو جهانی سرخ ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - وله ایضا
... بر دل دارم من از جفای تو
آن داغ که لاله بر جگر دارد
خورشید گفت از آن بود زرین ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
... دست سرو ارغوان شکوفه کند
یاسمین بار لاله چون آورد
شفق از افتاب طالع شد ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - و له ایضاً
ای که جزیاد مخلوق تو نخورد
لاله چون جام پر شراب کند
ابر سرمایۀ گهرباری ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - ایضا له
... ز شرم تو گل رنگ برچهره آرد
ز خلق تو لاله قدح می ستاند
گل خلق تو چون بخندد بیک دم ...
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۳۶ - ایضاً له
... آنرا که تو بخوان کرم میهمان کنی
از خون لاله هم نشود تیغ کوه لعل
گر تو بلطف یک نظر اندر جهان کنی ...
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - و قال ایضا یمدحه
... کز عیش چون چنارش بادی بچنگ بود
برخاستش چو لاله دل از خرمی ز جای
آن کش چو لاله دست ز غم زیر سنگ بود
خورشید فضل باز ز برج شرف بتافت ...
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - و قال ایضاً یمدح الصّدر رکن الدّین صاعد
... برخیل خانۀ قدرش ترک تاز باد
خصمت چو لاله ز آتش دل سوخته جگر
وز آب چشم خود چو شکر در گداز باد ...