گنجور

 
۱۲۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - در ذکر شکارگاه و شکار کردن سلطان محمود غزنوی گوید

 

... بزرگتر زو گر در جهان شهی بودی

بر اسب کینه او بر کشیده بودی تنگ

بسا کسا که به امید آنکه به یابد ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در مدح سلطان محمدبن سلطان محمود گوید

 

... چو گور تنگ شود بر عدو جهان فراخ

در آن زمان که بر اسبش کشیده باشد تنگ

جهان گشاید و کین توزد و عدو شکرد ...

... جهان نیاردبا او برابری کردن

که ره نبرد با اسب تیزتک خرلنگ

همی درفشد ازو همچنانکه از پدرش ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین گوید

 

... هنوز باش هم آخر چنان شود که سزاست

همی کشند بر اسب مرادش اینک تنگ

ایا بر آنسوی گنگ و بر آنسوی تبت ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در مدح امیر فخر الدوله ابوالمظفر احمدبن محمد والی چغانیان

 

... همچنان خیش زمه ریزه شود ماهی وال

مرغزاری که فسیله گه اسبان تو گشت

شیر کانجا برسد خرد بخاید چنگال ...

... آفتاب از سر من میل نگیرد به زوال

ملکا اسب تو و زر تو و خلعت تو

بنده را نزد اخلا بفزودست جلال ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در مدح امیر ابو یعقوب یوسف سپاهسالار گوید

 

... روز میدان ترا به رنج کشد

اسب وبراسب نیست جای ملام

مرکبی کو چو بیستون نبود ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مدح سلطان محمود غزنوی و تقاضا گوید

 

... جز که امروز دو سالست که بی امر امیر

نیست از نان و جو اسب نشان وخبرم

گفت من بدهم چندانکه بخواهی بستان ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح عضدالدوله امیر یوسف سپاهسالار گوید

 

... کی بود شاها که سایه افکند برکوه شام

اسب تو هنگام جستن نسبتی دارد ز باد

وقت آسایش نهادی دارد از کوه سیام ...

فرخی سیستانی
 
۱۲۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح یمین الدولة و امین الملة محمود بن ناصرالدین

 

... بر آسمان سرخان برشد ای ملک ز شرف

چو اسب خان اجل خواست حاجب از ایوان

بدان کرامت کانجا بجای او کردی ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان محمودغزنوی

 

... دولت او در ولایت کارساز

هیبت او بر رعیت پاسبان

شیر نر درکشور ایران زمین ...

... اندر آن صحرا همی کندند جان

این ز اسب اندر فتاده سرنگون

وان بزیر پای اسب اندرستان

دست آن انداخته در پیش این ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۱

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در حسب و حال و رنجش خاطر سلطان و طلب عفو گوید

 

... آن همی گفت فرخی را دی

اسب داده ست خسرو ایران

نو بهاری شکفته بود مرا ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۲

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - در مدح امیر ابو احمد محمد بن محمود بن ناصر الدین

 

... ز فراوانی که آید شاه باشیران بصید

اسب او خو کردو همدل گشت با شیر ژیان

ازنهیب او نیارد شیر در صحرا گذشت ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۳

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - در تقاضای معاودت سلطان مسعود از اصفهان به غزنین پس از فوت محمود

 

... زو مخیرتر ملک هرگز نبیند صدر و گاه

زو مبارزتر ملک هرگز نبیند اسب و زین

خوشتر آید روز جنگ آواز کوس او را بگوش ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۴

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح خواجه ابوالفتح فرزند وزیرگوید

 

... بپردازی او را ز شغل بدن

سواری بلند اسب را ره کند

سنان تو در الیه کرگدن ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح سلطان محمود بن سبکتگین غزنوی

 

... گفتم چنانکه سیم نفایه میان گاه

گفتا که اسب اوبه گه رزم چون بود

گفتم میان خون اعادی کند شناه ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۱ - در مدح سلطان محمود بن ناصر الدین غزنوی

 

... چه خطر دارد بیرون شدن از بیشه و بر

آنکه بیرون برد از دریا مر اسب و سپاه

شاه برگشت سوی خانه و آن خوک هنوز ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت

 

... من همی گویم اشتر بر بیطار فرست

اسب را بینی برکاه کن و دارنگاه

سال تا سال دین مانده ام و همچو منند ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - در تهنیت مهرگان و مدح عضد الدوله امیر یوسف

 

... از نهیب و ز فزع بازو خای

اسب اورا چه لقب ساخته اند

مملکت گیر و ولایت پیمای

اسب او با کوس آموخته تر

ز اشتر پیر به آواز درای ...

فرخی سیستانی
 
۱۳۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - در توصیف باغ امیر یوسف سپهسالار گوید

 

... شاهان به وقت بخشش ازآن شاه یافته

گه ساز و گه ولایت و گه اسب و گه قبای

در جنگ ودر سفر ز دو سایه جدا مباد ...

فرخی سیستانی
 
۱۴۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۷

 

کوس تو کرده ست بر هر دامن کوهی غریو

اسب تو کرده ست بر هر خامه ریگی صهیل

فرخی سیستانی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۱۷