گنجور

 
۱۰۵۸۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷

 

... گرانی می کشد از تار کاکل سرو ناز تو

نداری طاقت بار دلی نازک نهال من

به این ضعفی که نتوانم نمودن راست قامت را ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۱

 

... دارد فلک مرا خجل از روی خویشتن

دستی ز همرهان نبود زیر بار ما

آورده ایم زور به بازوی خویشتن ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۲

 

... رسد از جنبش مژگان تو آواز به من

مهر را ذره ناچیز نمی گردد بار

چون خریدی مده ای شوخ مرا باز به من ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۶

 

... امروز شرک خویش را در خرقه ستاری مکن

یک بار در جولان ببین آن قامت نازآفرین

ناز خرامش بر زمین ای کبک کهساری مکن ...

... از اول این جور و جفا خود بر سر آوردی مرا

ای چشم کافر ماجرا بیهوده خونباری مکن

شد درکمینگاهت فدا سامان رند و پارسا ...

... گر تر نکردی خنجری سعیی که تا مژگان رسی

ای قطره خون بیش از این بر دل گرانباری مکن

جایی که گردد در جهان کلک حزین عنبر فشان ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۹

 

... خواهی ز سنگ حادثه نخل تو وارهد

در گلشن جهان تهی از برگ و بار شو

آسودگی ست پرده غفلت در این سرا ...

... هرگز نگشته جمع به هم عشق و سرکشی

خواهی که بار عشق کشی بردبار شو

سر سواد نقطه دل کرده ای حزین ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۲

 

... برآ از خرقه ای فقر همایون سرفرازی کن

که دولت زبر بار منت بال هما مانده

پرافشانی کن ای مرغ دل آزاده در گلشن ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۱

 

... حیف از تو که ویرانه ای آباد نکردی

صد بار ز گلزار خزان رفت و گل آمد

وین مرغ اسیر از قفس آزاد نکردی ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

تا شکن از دور روزگار نیابی

بار در آن زلف تابدار نیابی

تا نظر از کاینات بازنگیری ...

... صرصر غم گر به هم زند دو جهان را

در دل آزادگان غبار نیابی

تا نفشانی به خاک جام هوس را ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۸۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۸

 

... هر چشم زدن دیده دریا نسبم را

غمهای تو از گریه سبکبار نمودی

غافل ز تو یک دم دل مشتاق نگردد ...

... قد قام من لبین ظلامات وجودی

بار غم کونین حزین افکند از دوش

در پای خم باده کند هر که سجودی

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۴

 

... می خواست تو را ناله به امداد کجایی

با آنکه نیاوردی یک بار ز ما یاد

ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۱

 

... به وجد آورده ای از ناله شورافکن ای قمری

میان ما اسیران این سبکباری غنیمت دان

که برگردن نداری بار طوق آهن ای قمری

هوای ابر خواهد نغمه تر ناله ای سرکن ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۵

 

... این گران آمده باشد به دل نازک او

می شود بار به خاطر پرکاهی گاهی

دل مسکین چه کند گر نتپد از دهشت ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۳

 

... شمع گر سوزد به شبها روز آرامیش هست

چشم آتش بار ما یکدم غنودی کاشکی

رسته در دل از خرد خار و خس اندیشه ها ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۴

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱ - در توسل به حضرت خاتم الانبیاء (ص)

 

... دور از حمایت تو دور سپهر بشکست

پشت خمیده ام را از بار زندگانی

بالین و بستر من خشتی و بوریایی ست ...

... عریان تن است نخلم از باد مهرگانی

ای سر غبار راهت زان خاک سرمه واری

خونبار دیدهام را بفرست ارمغانی

جایی که نور رویت گلگونه برفروزد ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۵

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - بثّ و شکویٰ

 

... این مغز بوشناسکه یاران عهد راست

پشکش هزار بار به از مشک و از عبیر

زین طبع پاکزاد سزد گر بیاکنند ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۶

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - این قطعه را در داوری میان شعر جمال الدّین عبدالرّزاق اصفهانی و پسرش کمال الدین اسماعیل به میرزاابوطالب شولستانی نوشته

 

... مد قلمش در افق فضل هلال است

صد بار ز سرتاسر دیوانش گذشتم

لیلی ستکه سر تا به قدم غنج و دلال است ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۷

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - در تاریخ فوت فاضل بزرگ، شیخ عبدالله گیلانی(رحمهٔ الله علیه)

 

... از خاک برآور سری ای نخل خمیده

یک بار ببین بی تو چه بر پیر و جوان رفت

نبود خبرتگر ز دل خون شده ما ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۸

حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - قطعه

 

... منت سرو قدت فصل بهار خطت

بار نهد بر زمین ناز کند بر زمان

حزین لاهیجی
 
۱۰۵۹۹

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

ای شاخ امید برگ و بار تو کجاست

فصل تو کدام و نوبهار تو کجاست ...

حزین لاهیجی
 
۱۰۶۰۰

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

... یک دم نزدیم خوش نه در شام و نه بلخ

قدم چو هلال شد ز بار مه و سال

تا چند بریم غره را باز به سلخ

حزین لاهیجی
 
 
۱
۵۲۸
۵۲۹
۵۳۰
۵۳۱
۵۳۲
۶۵۵