خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در یکتاپرستی و ستایش حضرت خاتم الانبیاء
... باغ وحدت یافتی از بن بکن بیخ هوا
با قطار خوک در بیت المقدس پا منه
با سپاه پیل بر درگاه بیت الله میا ...
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است
... خود سپاه پیل در بیت الحرم گو پی منه
خود قطار خوک در بیت المقدس گو میا
کی برند آب درمنه بر لب آب حیات ...
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
... ز گنجشکش لگد باید چشیدن
شتر کز هم جدا گردد قطار ش
ز خاموشی کشد موشی مهار ش ...
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
... چهارش هزار اشتر از بهر بار
پس و پیش لشگر کشیده قطار
هزار نخستین ازو بیسراک ...
عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹
... همان به است که بازانش پر شکسته بوند
ز عالمی که کلنگش بود قطار قطار
همان به است که گل زیر غنچه بنشیند ...
عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
... تو را سر معانی قیل و قال است
مرا گنج معانی در قطار است
که اشترهای مستم بی مهار است ...
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
... بحمدالله که عارف راز دار است
چو اشترهای مستم در قطار است
مرا ملک سلیمان درنگین است ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
... اناالحق گوی کاشترنامه خواندی
همه اندر قطار اشتر تو راندی
اناالحق گوی کاشتر آشکارست
که این معنی چو اشتر بر قطارست
اناالحق گوی و ز دیرت برون آی ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۳ - در برداشتن حجاب و واصل شدن و یکتا گردیدن فرماید
... ولیکن این در آخر بی حجابست
قطار افتاد معنی همچو اشتر
از آن من میفشانم جوهر و در
چو معنی در حقیقت بیشمارست
از آن شعرم قطار اندر قطارست
چو معنی من اینجا فاش آمد ...
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
... که ذاتت آمدست از چرخ بیرون
دمی بنگر قطار اندر قطارست
ز حد بگذشت او بس بیمارست ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
... صحبتی نیکو و خلقی بیشمار
بر لب دجله نشسته بر قطار
در میان جمع درویشان بدند ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
... رو تو از بی عقل و نادان کن کنار
تا چو حیوان می نباشی در قطار
خود حیا اهل معانی را بود ...
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
... زآنکه فضل و علم ایشان شد فشار
رو ببین شان در قطار نحو صرف
خود ندانند علم معنی نیم حرف ...
عطار » پندنامه » بخش ۳۵ - در بیان چار چیز که آدمی را شکست آرد
... دشمن بسیار و وام بی شمار
شغل بی حد و عیال بی قطار
وای مسکین که غرق وام شد ...
عطار » پندنامه » بخش ۶۹ - در نصایح
... نزد اهل عقل سرد آمد چو یخ
چارپا را چون ببینی در قطار
در میان شان نیایی زینهار ...
عطار » اشترنامه » بخش ۱۰ - آغاز كتاب اشترنامه
... بعد از آن آهنگ یک بینی کنی
بر قطار اشتران عاشق شوی
در درون کعبه صادق شوی ...
عطار » تذکرة الأولیاء » ذکر شیخ ابوالفضل حسن
... گرمن سخنی بگفتم از سر مستی
اشتر به قطار ما چرا بربستی
نقلست که در سرخس جوانی بود واله گشته ونماز نمی کرد گفتند چرا نماز نمی کنی گفت آب کجاست دستش بگرفتند و بر سر چاه بردند و دلو بدونمودند سیزده شبانه روز دست در وی زده بود شیخ ابوالفضل گفت او را در خانه باید کرد که دور کرده شرع است ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - مدح نجم الدین لاجین والی همدان
... باره فضلم و لیکن عالم ابلق مرا
در قطار صحبت یک عالم استر می کشد
شاهد طبعم ز بیم چشم مشتی با حفاظ ...
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
... دریاب که وقت آن رسیده است
بر چهره به بین قطار اشکم
از بهر تو کاروان رسیده است ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - وله ایضآ یمدحه
... بهر قبول بخشش بی انتهای تو
بنگر چگونه داشته ام بر قطار دست
آورده ام بدست وبر آورده ام ز دست ...