گنجور

 
۹۴۸۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۴۲

 

چرخ نامرد است اگر مردی ازو یاری مخواه

خویش را در زیر بار یک جهان خواری مخواه

تا توان از تلخ و شیرین جهان پرهیز کرد ...

... گر سراپا چشم گردی غیر بیداری مخواه

زورق از یمن سبکباری به ساحل می رسد

جان اگر خواهی درین دریا گرانباری مخواه

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۲

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹

 

... کشتی ما را به ساحل واگذار

بار غم بر سینه دریا منه

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۳

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۵۲

 

ادب خاموش دارد بار شوق عشقبازان را

کسی هرگز صدا نشنیده از پرواز پروانه ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۴

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۶۹۹

 

دلا در زیر بار آرزو بسیار می مانی

بیفکن بار خود را ورنه از رفتار می مانی

نشد یک گل به شاخ بیکسی دمسازت ای بلبل ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۵

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » قصاید و مقطعات » شمارهٔ ۱: زمزمهٔ کیفیت مقام طریقت گزینی و ترانهٔ حقیقت ایام گوشه نشینی

 

... همچو نرگس نبود رنج مرا درمانی

گر ببارد ز رگ ابر دوا در کشمیر

چون بنفشه ز نگونساری کاشانه تن ...

... مزد این شیوه که آیینه صفت یکرویم

پشتم از بار ستم گشت دو تا در کشمیر

دل بخت سیه از راحت من می ترکید ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۶

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم

 

... هرچند صبر منع کند بیشتر کنید

باران تیر بحر شرف را به خاک برد

سرها برهنه از غم او چون گهر کنید ...

... در پای نخل از مژه آرید جوی خون

وان نخل را به لخت جگر بارور کنید

در کاه ریز ماتم آن آسمان پناه ...

... بسیار درهم است بگریید زار زار

کشت امید تشنه لبان بارشی ندید

در دیده تا نم است بگریید زار زار ...

... دهقان کشتزار شفاعت ز پا فتاد

در زیر بار غم کمر خوشه چین شکست

زین تندباد حادثه کز کربلا وزید ...

... سروی که بود در چمن راستی چو تیر

از بار زخم همچو کمان شد هزار حیف

زخمی که از خدنگ مخالف رسیده بود ...

... بی رحم تر ز سنگ بود چرخ بی مدار

کز غم درین قضیه نگردید اشکبار

بگذر صبا که رونق این بوستان نماند ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۷

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » صید شکوه به بند ترجیع در آوردن- و هر غزل را دام غزال شکایت کردن

 

... سرمایه جوش را ندانست

دل از ته بار ناامیدی

دزدیدن دوش را ندانست ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۱ - ابیاتی از سرآغاز

 

... بلندی ده شیشه لعل کار

هوایی کن ابر یاقوت بار

شب افزای مشعل دوانان مل ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۸۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۹

 

هر چند ناله کردم نشنید پیر گردون

درکار و بار کور است بهر چه کر نباشد

طغرای مشهدی
 
۹۴۹۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۹

 

چو نی باید درین باغ فنا دایم کمربستن

کمر تا می گشایی بایدت بار سفر بستن

طغرای مشهدی
 
۹۴۹۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه

 

... ز روز و شب بود ساز دوتارش

که از یک زخمه دارد نغمه بارش

فلک خرم ز مضراب تر او ...

... ز دریا هفت قانون کرده طیار

که بنوازد ز تردستی به یکبار

چو بر قانون دریا زخمه ریزد ...

... هوا چون ترنگردد از سرودش

که در کف ابر بارانی ست رودش

به صوت و نقش اگر مضراب تازد ...

... ز صوت او شفق ریزد به خوانچه

نی چندین نیستان را به یکبار

نوازد با دم باد طربزار ...

... اگر قانون بود از آبشارش

چو موسیقار باشد جویبارش

درین باغ سراپا ساز وحدت ...

... کند نوروز خارا جای در مشت

خورد برطشت اگر یک بار سنگی

محیرخیز گردد بی درنگی ...

طغرای مشهدی
 
۹۴۹۲

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست

بار اوراق تغافل را چرا شیرازه بست

ای که گویی نیست با معشوق کاری عشق را ...

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۳

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست

هرکه شد ز اهل سلامت مرد این بازار نیست

کاش یک بار افتدش بر گلشن کویت گذر

آنکه گوید سرو را پا هست چون رفتار نیست ...

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۴

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

... پیمانه وار دیده گریان لبالب است

زین چشم اشک بار و دل پاره پاره ام

روی زمین ز لولو و مرجان لبالب است ...

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۵

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

... شکر خیال روی تو گویم که کلبه ام

شب زیر بار منت شمع و چراغ نیست

دایم نظر به پاره دل داشت در کنار ...

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۶

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

... هرچند به خون گشت چو قدسی جگرم یار

یک بار نپرسید که احوال تو چون است

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۷

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

... تا به گردن همچو شاخ ارغوان در خون نشست

ناقه محمل نشین یک بار راهی گم نکرد

عمرها مجنون به این امید در هامون نشست ...

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۸

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳

 

... کز رشک آب چشمم دریا به هم برآید

از بار محنت دل فرسود جسم قدسی

یک مشت استخوان چند با کوه غم برآید

قدسی مشهدی
 
۹۴۹۹

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

... به گلخن ار گذرد بوی عشق باغ شود

اگر به گلشن کوی تو بگذرد یک بار

نسیم باعث ترتیب صد دماغ شود

قدسی مشهدی
 
۹۵۰۰

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵

 

... در خواب سر زلف تو بسیار گرفتم

جز خواب پریشان ثمری بار نیاورد

داغم که چرا جاذبه ناله بلبل ...

... از نرگس جادوگر او تا به مسیحا

صدبار خبر برد که یک بار نیاورد

قدسی نکنی شکوه ز سودای محبت ...

قدسی مشهدی
 
 
۱
۴۷۳
۴۷۴
۴۷۵
۴۷۶
۴۷۷
۶۵۵