... همه رایشان متفق شد برین

که چون خور بر آید ز چرخ برین

به فیروزی گنبد لاجورد ...

... کند روی سرخم بدینگونه زرد

ندانستم این چرخ کین آورد

ستاره به خونم کمین آورد ...

... بسوزان دلش زآتش آه من

همه چرخ را مانی ای سست رأی

همه دهر را مانی ای بی وفای ...

... به صد آرزو سقف آراستم

بچرخ نهم پایه ات خواستم

ز سیماب کچ شستمت زرد چهر ...

... مکن تا نفرسایی از زخم گرگ

مکن تکیه بر چرخ و پیمان او

مشو غره بر ماه و کیوان او ...

... برآرنده کاخ اصطخر را

که فرسودی از پای خود چرخ را

که گر آب و آیین نکردی رها ...

... نه از تخمه ماه و خورشید زاد

چو کیفر کشد چرخ جمشید کیست

بر باد بنیاد کن بید چیست ...

... پسندی رهی کو پسندیده بود

همان بینی از چرخ کو دیده بود

سوم اینکه گفتی دل کوه قاف ...

... که می گفت مرد سخن آفرین

سخن را برآرد ز چرخ برین

دل او مرا مست این کار کرد ...

... نیارد ستاره چو تو روشنی

ندارد چو تو چرخ شیر اوژنی

بدین گیتی اندر تویی کدخدای ...

... پیمبر نشاندش بر این تخت و گاه

خدا داده را چرخ نتوان ستاند

بویژه که پیغمبرش بر نشاند ...

... جهان تنگ شد از کران تا کران

هم از چرخ و گردون بهنگام تاز

بر آن چرخ گردون شدی گردباز

گرفته یلان جان شیرین بدست ...

... کارم از جهل گوهر اندرکان

نور بر چرخ و قطره در عمان

هدیه ام را ز فضل خود بپذیر ...

... ای ستر عرایس معانی

ای چرخ نجوم آسمانی

ای رانده به درگهت مراکب ...

... احسنت بر این اساس زیبا

کش اطلس چرخ فرش دیبا

ماشاء الله تبارک الله ...

کیش زرتشت را سه پایه بود

هر یکی را به چرخ سایه بود

کاخ هستی بود برین سه ستون ...

... دومین منطقه سپهر بروج

کرده بر چرخ ثابتات عروج

گذرد در دو نقطه این تدویر ...

... به ملک روم یعنی در زمین خور نشست آید

چنان بارد بسر هر تازه چرخی راز چرخ آتش

که از پستی بلا خیزد از بالا به پست آید ...

اگر اینست اکنون قدر رفعت آشنایش را

ز چرخ آید به شاگردی مسیحا پاسبانش را

به روی صفحه هردم از نی کلکم شکر ریزد ...

نباشد ذوق راحت کام ارباب معانی را

که سازد چرخ صرف سفله شهد مهربانی را

به نرد مهره غم اسپ مقصد را ز فرزین کن ...

... مطربا ساز کن که کار گذشت

طغرل از جبر چرخ می نالم

به من از جبرش بی شمار گذشت

... پیراهن شب اندر تن صبح

چرخ از کواکب دارد تنقل

می بگذراند پرویزن صبح ...

... هست کیوان غلام هندویت

گرچه در چرخ هفتمین باشد

توسن عمر بنده را ز ازل ...

هر کجا آن شوخ گر صیدی به ابرو می زند

بسملش چون ماه نو بر چرخ پهلو می زند

دی به گلگشت چمن نخلش خرام آورد بار ...