ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - کنگره آسمان در برج دلو
... از سنه هجرت احمد ختمی مآب
پرده نشینان چرخ رقص کنان آمدند
بر سر بازار و کوی بی کله و بی نقاب ...
... در فلک خود هجوم بهر ذهاب و ایاب
چرخ سیه پیرهن دوخت پرندی بتن
ریخت بر او از پرن گوهر و در خوشاب
محفل شورای چرخ ساخته در برج دلو
گشته کواکب در آن گرم سیوال و جواب ...
... ساخته گردونه ای چتر دگرگونه ای
گنبد وارونه ای بسته به چرخ و طناب
گاه چو مرغ از نشیب پره زند بر هوا ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - چکامه آفتاب
... چون خط مستوفیان اندر سیاق ای آفتاب
چرخ چون مرد بدیعی بی مراعات نظیر
هست با من در تضادی بی طباق ای آفتاب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰
... صفیه زوج نبی دخت حی بن اخطب
بدست چرخ یکی تیغ آتشین دیدم
چو ذوالفقار علی روز کشتن مرجب ...
... ز شوق عزت تابنده شد یکی خورشید
به چرخ نصرت رخشنده شد یکی کوکب
بلند اختری از آسمان مجد و کمال ...
... مبین به خردیش ایدر که جذوه ای ز آتش
بیک دقیقه زند بر فراز چرخ لهب
چو کوکبی است که در چشم ما نماید خرد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲
... برنشد پاسی که از دود و بخار و گرد و خون
آبنوسین گشت روی چرخ و صندلگون تراب
قصه بر میر مهین بردند کاذر بایگان ...
... که نه با کشتی از آن شاید گذر نه با شتاب
کن ز رویین دیگ و کشگنجیر توپ و تیر چرخ
جانهاشان را هلاک و خانه هاشانرا خراب ...
... بوسه زد توقیع و بر سر هشت و دردم با شتاب
تیر چرخ و توپ و کشگنجیر و رویین دیگ خواست
هم علمها با طراز و هم کمانها با نشاب ...
... کار قصاب است کندن گوسپندان را اهاب
تنگنای شهر و کشگنجیر توپ و تیر چرخ
الله الله دور از انصاف است و بیرون از صواب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - قصیده
... کمان بی زه تیر زرین کند پرتاب
کمان چرخ همی بین که بی زه و بی شست
بسی گشاد دهد ناوک زرین ز شهاب ...
... ولی دریغ که ایران تهی است از اسباب
بعهد رستم اگر بود چرخ خیاطی
ببخیه دوخته میگشت پهلوی سهراب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱
... نه شد شرف بنده یغمای صدارت
بودم به دبستان خود از کنگره چرخ
مانند عطارد به تماشای صدارت
نادیده قدم چرخ دو تا در بر آنکس
کاندر ز بر مسند یکتای صدارت ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶
... تا رخ قیدار گشت آینه حسن او
چرخ به رخسار مه سکه قیدار زد
شعشه ی حسن او صعصعه را مات کرد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - المطلع الثانی
... بوسه بنعلین او طارم ز نگار زد
بازی خشمش ربود چرخ هوا را بعمد
سینه بناخن درید دیده بمنقار زد ...
... روزن گردون شکافت تامه و خورشید تافت
سر ز گریبان چرخ ثابت و سیار زد
ای که جلالت علم بر سر گردون فراشت ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - المطلع الثالث
... فکرش خورشید را بر رخ زنگار زد
تا پی تقویم چرخ کرد کمانرا بزه
بر دل مریخ تیر تا پر سو فار زد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹
... کنون ز مردن طهماسب سیصد و چل و اند
گذشته سال کمابیش زیر چرخ کبود
بشرق و غرب جهان این حکایت از تاریخ ...
... جهانیان متزلزل جهان پر از بیداد
زمین سیاه ز گر دست و چرخ تیره ز دود
درخت سبز چمن زرد و سرخ گل نیلیست ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱
... خجسته اکنون کز دهر یافتم مقصد
بویژه اینک کز چرخ یافتم مقصود
چکاوه خواند تکبیر و فاخته تسبیح ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴
... مو بر اندامم چون افعی و مار آید
چرخ خواهد که مرا بنده کند حاشا
کز چنین کارم ننگستی و عار آید ...
... تو بنامیزد بیضا و عصا داری
چرخ با شعبده چون دیو و سحار آید
اندر آنجا که کلیم و ید بیضا شد ...
... من خلیلستم اگر دانش نار آید
آتشین آهم اگر چرخ بود ز آهن
آهنین کوهم اگر غصه شرار آید ...
... هر زمان از من صد گونه ثمار آید
فربهی داشتم و چرخ نزارم کرد
که نژادم ز بزرگان نزار آید
پدرانم همه با چرخ بکین بودند
هم از آن قوم مرا اصل و تبار آید ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵
... بر تن رنجور من شماتت دشمن
چرخ پسندیده ای امیر تو مپسند
بر تو فراوان درود باید خواندن ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸
... مکن درنگ بنه سر کجا که فرماید
رواق بیستن چرخ لاجوردی را
گهی بمشک سیه گه بزر بینداید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱
... چو زاهدان سوی محراب و عابدان سوی معبد
قضای چرخ عنانم گرفت و گشتم از این غم
رهین بستر اندوه چون سلیم مسهد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳
... کاری که آفتاب بنصف النهار کرد
عزمت کشید چرخ حرونرا بزیر زین
چون اشتر رمیده ببینی مهار کرد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴
... بشاهزاده انوشیروان بن بهمن
ضیاء دولت خورشید مجد و چرخ هنر
اساس طغیان چیدند و تاختند گروه ...
... بجز سپهبد دانا علیمراد که جانش
نوان شد از قدراند از چرخ و شصت قدر
بسی نپاید کو نیز جان کند برخی ...
... برود جیحون اندر زند ز قهر آتش
بچرخ گردون یکسر زند ز خشم اخگر
چو عامه این سخنان را بگوش بشنیدند ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰
... ماندم شگفت و خیره از این کار بوالعجب
کامد پدید از اثر چرخ کژمدار
یاران و همرهان و رفیقان راه نیز ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳
... از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
ورنه شمس و قمرست اینملک چرخ سریر
از چه رو گرد زمین گردد چون شمس و قمر ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷
... تخت را والا مکین و بخت را یکتا قرین
چرخ را فرخ ادیب و عقل را آموزگار
جویبار ناصرالدین شاه را خرم درخت ...