گنجور

 
ادیب الممالک

برادران بجهان اعتمادکی شاید

که می بکاهد شادی و غم بیفزاید

زمین عمارت خاکست پی نهاده بر آب

بنای خاک چو بر آب شد کجا پاید

بقا ز نام طلب نی ز عمر تا نشوی

نظیر آنکه بگز ماهتاب پیماید

بر این ودیعه که بخشدت آسمان کبود

مبند دل که شبی این ودیعه برباید

بیا و در پی آسایش عزیزان کوش

که در زمانه کسی جاودان نیاساید

شب تو حامل مرگ است و لاجرم یکروز

زنی که حامله شد بچه را همی زاید

درون خاک بخسبد چو زر در آخر کار

شهی که افسر زرین بر آسمان ساید

بشد برادر ما ایدریغ در دل خاک

بسوگواری وی خون گریستن باید

روان فرخ آن محترم چو سر تا پا

ز نور بود به بنگاه نور بگراید

درود باید بروی نثارکردن از آنک

درود ما چو رود نور او فرود آید

امیدوار چنانم ز کردگار بزرگ

که زنگ غم ز دل این گروه بزداید

ز خاک و سنگ اساسی نهاده در گیتی

که سنگ و خاک مر او را بصدق بستاید

بنان معتقدش خاره را کند بلور

دهان منکر او سنگ خاره میخاید

بخوان بنکته توحید سر الاالله

که رمزهای نهانرا صریح بنماید

الف به شکل عمود است و لام الف پرگار

دو لام سطح وزها گونیا پدید آید

که چون خدای ببندد دری ز حکمت خویش

بروی بنده دو صد در ز فضل بگشاید

تو همچو سروی و حق باغبان چه خواهی کرد

که اره گیرد و شاخ ترابپیراید

تو خشت خام و خدا اوستاد خانه طراز

مکن درنگ بنه سر کجا که فرماید

رواق بیستن چرخ لاجوردی را

گهی بمشک سیه گه بزر بینداید

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

خوش آید او را چون من بناخوشی باشم

مرا که خوشی او بود ناخوشی شاید

مرا چو گریان بیند بخندد از شادی

مرا چو کاسته بیند کرشمه بفزاید

مسعود سعد سلمان

دلم ز اندوه بی حد همی نیاساید

تنم ز رنج فراوان همی بفرساید

بخار حسرت چون بر شود ز دل به سرم

ز دیدگانم باران غم فرود آید

ز بس غمان که بدیدم چنان شدم که مرا

[...]

سنایی

زهی سزای محامد محمد بن خطیب

که خطبه‌ها همی از نام تو بیاراید

چنان ثنای تو در طبعها سرشت که مرغ

ز شاخسار همی بی‌ثبات نسراید

ز دور نه فلک و چار طبع و هفت اختر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

بهار باز جهان را همی بیاراید

جمال چهرهٔ بستان همی بیفزاید

بسان جلوه گران گوش و گردن گیتی

بگونه گونه جواهر همی بیاراید

سحاب روی شکوفه همی بیفروزد

[...]

انوری

خدای کار چو بر بنده‌ای فرو بندد

به هرچه دست زند رنج دل بیفزاید

وگر به طبع شود زود نزد همچو خودی

ز بهر چیزی خوار و نژند باز آید

چو اعتقاد کند کز کسش نباید چیز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه