گنجور

 
۸۸۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - ستایش شاهزاده خسرو ملک

 

... سزا باشد ار وقت ناوردگاه

بود چرخ میدان خسرو ملک

نیارد فلک هیچ جولان نمود ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - ستایش یکی از فرمانروایان

 

... ز لطف طبع تو مانند آب گردد سنگ

به رأی و قدر تنت را ز چرخ باشد عار

به جود و علم دلت را ز بحر باشد ننگ

ولی به دولت تو بر شود به چرخ بلند

عدو ز هیبت تو در شود به کام نهنگ ...

... خدایگانا اگر برکشند حلم تو را

سپهر و چرخ بسنده نباشدش پاسنگ

کنون که کردی شاها سوی هزار درخت ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - ناله از گرفتاری

 

... ورم دل نبودی ازینگونه تنگ

چه کردم من ای چرخ کز بهر من

کشی اسب کین را همی تنگ تنگ ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - شکایت از حاسدان

 

تاکیم از چرخ رسد آذرنگ

تا کیم از گونه چون باد رنگ ...

... آذر برزین بود و رود گنگ

پشتم بشکست ز آسیب چرخ

زانکه بکبر اندر بینم پلنگ ...

... برکش بر اسب قضا تنگ تنگ

خرد مکن طبع نه چرخیست خرد

تنک مکن دل نه جهانیست تنگ ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - مدح سیف الدوله محمود و تهنیت فتح اگره

 

... وی به حرب اندر شایسته تر از پور پشنگ

چرخ گردنده با پایه او رنگ تو پست

باد پوینده بر مرکب رهوار تو لنگ ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - ثقة الملک طاهربن علی را ستوده است

 

... چو مهر مملکت از صدر او فروخته روی

چو چرخ مفخرت از قدر او فراخته یال

ز بهر ساوش زاید ز خاک زر عیار ...

... به نام ایزد بر ملک مشتریست به فال

تو آن کریم خصالی که چشم چرخ بلند

درین زمانه نبیند چو تو کریم خصال ...

... همه شب از غم عورات و انده اطفال

چه تنگ روزی مردم که چرخ هر ساعت

در افکند به ترازوی روزیم مثقال ...

... به فضل تست پس از فضل ایزد متعال

بکند چرخت مسعود سعد ریش مکن

چو نال گشتی از رنج و ناله بیش منال ...

... به مهر و کینه تو ناصح نواز و حاسد مال

چو مهر تابان تاب و چو چرخ گردان گرد

چو ابر باران بار و چو سرو بالان بال ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - توصیف اسب و مدح سلطان مسعود

 

... تو توانی رکاب شاه کشید

چو شود تنگ دور چرخ مجال

شهریار جهان ملک مسعود ...

... چون بنالید زیر زخم دوال

کژدم چرخ را بریزد دم

شیر گردون بیفکند چنگال ...

... دور دارد خدای چشم کمال

ایزدت رهنمای و چرخ معین

دولتت یار و چرخ نیک سگال

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - هم در ثنای آن شهریار

 

... کز روزگار بروی شوریده گشت حال

تا کرده چرخ موکب دولت ز من تهی

نالم همی ز انده چون مرکب از دوال ...

... من خود ز وام ها که درو غرقه گشته تن

با دهر در نبردم و با چرخ در جدال

شاها اگر بخواهد رای بلند تو ...

... زین بر هوا شعاع و از آن بر زمین ضلال

دیدار تو چهر مهر منیر از نجوم چرخ

ایام تو چو فصل بهار از فصول سال

مسعود سعد سلمان
 
۸۸۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - تهنیت جلوس ملک ارسلان

 

... که بحر کوه وقارست و کوه بحر نوال

ز هفت چرخ فلک او بیافت هفت اقلیم

که یافت ز تایید ایزد متعال ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - ستایش رئیس ابوالفتح بی عدیل و شکایت از گرفتاری

 

... بر سوک مهر جامه فرو زد مگر به نیل

از ساکنی چرخ و سیاهی شب مرا

طبع از شگفت خیره و چشم از نظر کلیل ...

... آنم که دست دهر نیابد مرا ضعیف

آنم که چشم چرخ نبیند مرا ذلیل

هرگز به چشم خفت در من مکن نگاه ...

... باشم تو را به جان و دل و دیدگان خلیل

تا چرخ را مدار بود خاک را قرار

تا کلک را صریر بود تیغ را صلیل ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - مدح یکی از خواجگان عصر

 

... در هجا ابر تند بارانم

چرخ هر چند جور کرد به من

در زیادت نکرد نقصانم ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - ابراز خلوص نسبت به یکی از اکابر

 

... خورشید روی گردم هر گه که پیش تو

چون چرخ پشت خویش به خدمت دو تا کنم

از خواندن مدیح توام چشم روشنست ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - مدح سلطان و اظهار شکران

 

... از خون بسد اطراف شود خاک صدف رنگ

وز گرد شبه جرم شود چرخ سرب فام

چون خاک و هوا را بشود رتبت و صفوت

چون چرخ و زمین را بجهد راحت و آرام

از قلع سر رمح کند دل را وعده ...

... بر لفظ سخنگوی زند لکنت تمتام

چون چرخ بود هیکل شبدیز تو جوال

چون صبح بود چهره شمشیر تو بسام ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۴ - به سلیمان اینانج بیک فرستاده است

 

... ولیکن همی کرد نتوان گذر

ز احکام این چرخ آیینه فام

پریشان ازو کم گراید به جمع ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۵ - شکوه از گرفتاری، ناله از بدهکاری

 

... به خدای ار من از تو آزارم

که من از چرخ سرنگون همه سال

بسته اختر نگونسارم ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸ - مدح سیف الدوله محمود

 

چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم

ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۰ - نکوهش گمان و ستایش منصور بن سعید

 

... بدها که ز من همی رسد بر من

بر گردش چرخ و بر زمان بندم

ممکن نشود که بوستان گردد ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - ستایشگری

 

... دهر پیش تو دست کرده بکش

پشت پیش تو چرخ کرده به خم

بی بنانت سخا بود مهمل ...

مسعود سعد سلمان
 
۸۹۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۴ - مدیح علاء الدوله مسعود

 

... دولت سپید روی شده چون سپیده دم

ای روستم گشاد کشیدی کمان چرخ

گرچه کمان خود نکشیدست روستم ...

... چون خشک رود گردد با بخشش تو یم

از روی چرخ بوسد ناهید و مشتری

هر جا که همت تو گذارد بر او قدم ...

... زد دست جاودانی بر عمر تو رقم

بزمیست این که هست سراسر سعود چرخ

پره زده به گرد بساط تو چون حشم ...

... ور درد دل برین تن من خیره شد چه غم

کافتاده بود ازین پیش این چرخ شیر زخم

با جان و مال و جاهم چون گرگ در غنم ...

... وز تو جواب بنده بلا و نعم شود

زان پس که داد چرخ جوابش بلا و لم

تا از ظلم به حمله غنیمت برد ضیا ...

مسعود سعد سلمان
 
۹۰۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵ - هنرنمایی در مدیح سلطان مسعود

 

... ای ز عدل ملک عادل در سایه عدل

گله چرخ ستمکار مکن گو نکنم

ای به بخشش نظری یافته از مجلس شاه ...

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۴۳
۴۴
۴۵
۴۶
۴۷
۴۹۲