گنجور

 
۸۸۴۱

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

... کز سبک مغزی ز پای افکند دور آسمانم

شیشۀ صبرم شکست از سنگ عبرت چرخ گردون

خم به دست آرم یکی در سایه خم ده امانم ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۲

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

... همای دولت و عنقای قاف تجریدم

که چرخ در قفس تنگ کرده مسجونم

توان قیاس گرفت آتش درون مرا ...

... دل بلاکش من یوسف است نفروشم

اگر دهد به بها چرخ گنج قارونم

عنان من به سوی بارگاه شاه کشید ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۳

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

... دور چشمان شما سر بسلامت بادا

دور چرخ ار نشود رام چه خواهد بودن

خط و زلف تو بزنجیر کشیدند مرا ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۴

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه

 

... قحط الرجال بین که جوانان بی پدر

نازد به چرخ پیر سر از اوج اعتبار

آن را که در شمار نیارد کسش به قدر ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۵

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۱ - تضمین

 

... گلشن قدس و لب ماء معین جایم بود

پایۀ چرخ برین پست ترین جایم بود

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۶

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

... آید هنوز از در و دیوار کربلا

بر چرخ می رود ز فراز سنان هنوز

صوت تلاوت سر سردار کربلا ...

... سایس منم به عالم و عالم مرا مسوس

سلطان چرخ را که مدار جهان بر او ست

من داده ام جلوس بر این تخت آبنوس ...

... این خاک دان غم همه دریای خون شدی

ای چرخ کج مدار کمانت شکسته باد

ز این تیرها که بر تن او ره نمون شدی ...

... شرمت نشد که باز ز مشرق برون شدی

ای چرخ سفله داد از این دور واژگون

عرش خدای ذوالمنن و پای شمر دون ...

... ای دست داد حق ز گریبان برآر دست

آه از دمی که از ستم چرخ کج مدار

آتش گرفت خیمه و بر باد شد دیار ...

... معذوری ای ز تیر جفا خسته خوش بخواب

ای چرخ سفله تیر تو را صید کم نبود

گیرم عزیز فاطمه صید حرم نبود ...

... در موقفی که عرض صواب و خطا کنند

کاری نکرده چرخ که از وی توان گذشت

خاموش نیرا که زبان سوخت خامه را ...

... الله چه سان روا ست که لب تشنه جان دهد

چرخ دنی نگر که پی قتل یک تنی

هرچ آیدش به دست به تیر و کمان دهد ...

... هاتف ندای ارجعی از لامکان دهد

ای چرخ سفله باش که بهر لقای دوست

تاج و نگین به دشمن دین رایگان دهد ...

... پیکان تیر حرمله پستان شیر شد

از دور خویش سیر نشد تا نه چرخ پیر

از خون حنجر شه لب تشنه سیر شد ...

... زنجیر کین و گردن سجاد ای عجب

روباه چرخ بین که چه سان شیرگیر شد

تغییری ای سپهر که بس واژگونه ای ...

... پس چشمه سار دیده پر از خون ناب کرد

با چرخ کج مدار به زاری خطاب کرد

که ای چرخ سفله داد از این سرگرانیا

کردی عزیز فاطمه خوار و ندانیا ...

... از پا فکندی اکبر و می نامدت دریغ

ای چرخ پیر از آن قد و آن نوجوانیا

سودی به حلق خسرو دین تیغ هیچ شرم ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۷

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۱ - ایضا

 

... بیاد روی تو هر لحظه چون هزار بنالم

چو از کنار توام دور داشت چرخ جفا جو

شوم بیاد کنارت بهر کنار بنالم ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۸

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۲ - ایضا

 

... را به ستن دست اهتمام کرد

چرخ دنی نگر که به کام سگان دون

لب تشنه آهوان حرم را به دام کرد ...

نیر تبریزی
 
۸۸۴۹

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا

 

... وین را ز غنج هزل مدارا اوج اعتبار

بخت جوان ز چرخ طلب کن که عقل پیر

ماند در ایندیار به تقویم سال پار ...

... عیسی چرا بدار یهودان شدی دچار

چرخ از مسیر مسکن اجرام نوربخش

خاک از سکون مکان دود دیو و مور و مار ...

... بازد زاهتز از هیوطش هما قرار

نسر کنام چرخ بدزدد بخویش بال

چون کبک کر ز جلوه شاهین جانشکار ...

نیر تبریزی
 
۸۸۵۰

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۸ - وله ایضا رحمه الله

 

... عهد خود با تو شکستم یا علی

پایه از چرخ بلندم برتر است

بر درت تا خاک پستم یا علی ...

نیر تبریزی
 
۸۸۵۱

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در منقبت اسدالله الغالب علی ابن ابیطالب سلام الله علیه

 

... کوته بود بقامت طبع بلند من

دوزند اگر ز اطلس چرخ برین قبا

با این علو پایه کمند بلاغتم

باشد بر اوج قلعه مدح تو نارسا

ارجو که وقت جمع مدیحت رود بچرخ

این حشو زایدی که ترا گفته ام ثنا ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۲

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید غدیر و ستایش علی بن ابیطالب سلام الله علیه

 

... باری چو احمد زد قدم بر آن قتب ز امر قدم

افروخت هر چوبش علم بر چرخ اعظم ز اصطفا

رضوان زچوبش در جنان پیوند طوبی زو بجان ...

... از تو سعادت در فرق وز تو اجابت در دعا

هم دار وهم دیار تو هم چرخ هم سیار تو

مستور تو ستار تو در جزو جزو ماسوای ...

... تو جوهر و عالم عرض هستی طفیل و تو غرض

بر خلق مهرت مفترض بر چرخ کاخت ملتجا

ذاتی که می پاید تویی نوری که می باید تویی ...

... غور تو بحری آنچنان زخار ژرف و بیکران

کش نگذرد چرخ از میان یک عمر اگر سازد شنا

مر کوز بر تیغت ظفر مکنوز در رمحت خطر ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۳

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب (ع)

 

... این نیست عروسی کش گیرند بکابینا

ایشاه ملایک جان وی خسرو چرخ ارکان

کز دور تو شد دوران مشحون زمیامینا ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۴

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - وله

 

... خورشید برافروخته درکاخ تو شمع است

کش چرخ برافراخت ز پیروزه لگن را

میرا منم آن بنده دیرین تو جیحون ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۵

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - و له

 

... هم بنای هستی خضر از لب لعلت بر آب

مه بچرخ از پرتو رخسار تو قایم مقام

گل ببا غ از جانب اندام تو نایب مناب ...

... تا نگیرد در جلالت سبقت از شاهین ذباب

چرخ را با آستانت نسبت تل و دمن

بخت را با پاسبانت الفت دعدو رباب

جیحون یزدی
 
۸۸۵۶

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح عصمت کبری صدیقه صغری حضرت معصومه سلام الله علیها

 

این بارگه که چرخ بر رفعتش گم است

فخر البقاع بقعه معصومه قم است

فخر البقاع نیست که فخرالبقا بود

این بارگه که چرخ بر رفعتش گم است

با خاک درگهش خضر اندرگه نماز ...

... وز تربت توام همه چشم تنعم است

عطف عنان بموطنم آنگونه کن که چرخ

بنیند زمه سمند مرا نعل بر سم است ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۷

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - وله

 

... راد شهزاده آراسته سیف الدوله

که شود چرخ غلامت بگزیند اگرت

وارث تخت شهی آنکه سپهرش گوید ...

... جانب کوه وری چند بکین تازی اسب

که دمد نام خدا چرخ بدفع خطرت

سینه اسب تو پرشد مگر ازکشتی نوح ...

... که برازنده تر از تست بهیجا که بود

توسن از چرخ و سپر ازمه و مغفر زخورت

تویی آن سرو سهی قامت فرخنده لقا ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۸

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در تهنیت عید قربان

 

... جز بدامان اطبا نرسد چنگ ممات

چرخ مجرور بخاک محن ارخواهد کس

سازدش لطف تو مرفوع علی رغم نحات ...

جیحون یزدی
 
۸۸۵۹

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - وله

 

... تا که با هجرت قضایم همعنان افکنده است

چرخ خرگاه و زمین اورنگ و عریانی لباس

خوب بختم وضع فری جاودان افکنده است ...

... چون مهندس کرد قصد بزم جاهش از ازل

این اساس چرخ را در امتحان افکنده است

ورنه معمار قدر بنیاد قصر رفعتش ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۰

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - درتهنیت عید قربان

 

... خطی اردر گذر سیل کشد سطوت او

نگذرد آن خط اگر بگذرد از چرخ امواج

ای مهین تر خلف آدم و حوا که برزم ...

جیحون یزدی
 
 
۱
۴۴۱
۴۴۲
۴۴۳
۴۴۴
۴۴۵
۴۹۲