... پیش وی خود سخن که یارد گفت

همچو لاله است گفت و گوی پلید

از دهانش دل سیاه پدید ...

... حصن عمر ترا و تو خندان

آخر از لاله چند آموزی

دل سیاهی و چهره افروزی ...

... جانب گلشن مرو کان یک دو روزی بیش نیست

پر ز اشک لاله گون دایم کنار من نگر

ای که می گویی ندادم دل به خوبان هیچ گه ...

... یادباد آنگه که فارغ بودم از باغ و بهار

درکنار از اشک گلگون لاله زاری داشتم

کور بادا دیده بختم خوش آن روزی که من ...

... بستان فضل یافته از طبع من نما

نظم منست چون گل و لاله عزیر و من

نزدیک خلق خوارم چون خار و چون گیا ...

... چو کوشش گاه کاوسست زینت همه صحرا

کنار سبزه از لاله شده پر زهره ازهر

دهان لاله از ژاله شده پر لؤلؤ لالا

ز دریا سوی هامون رفت ابرو از نثار او ...

... که نشناسند نامردان بحق اندازه عذرا

همیشه تا شود در دشت پیدا لاله نعمان

همیشه تا بود بر چرخ تابان زهره زهرا ...

... ز صنع توست پر از عیب های جوشن آب

براغ چهره لاله ز تو شده پر خون

بباغ دیده نرگس ز تو شده بیخواب ...

... از اهتمام روی تو و سعی موی تو

سازد مشک و لاله تست مرا غمگسار باد

بوسم بمهر خاک سر کوی تو چنانک ...

... کسوت خاک خز و دیبا شد

لاله چون جام لعل گشت بوصف

آب در جوی همچو صهبا شد ...

... که بردشان مه دو هفته سجود

رویشان در کشی چو لاله و گل

مویشان در خوشی چو عنبر و عود ...

... که صبح بردمد و گل جمال بنماید

گرفته لاله بکف جام لعل و مانده بپای

مگر ببزم خودش گل شراب فرماید ...

... لب و خود و رخ و خط وی و جز او که را دیدی

خط از سنبل رخ از لاله خد از سوسن لب از شکر

بری پیدا دلی پنهان رخی زیبا قدی نازان ...

... مرگ در چشمه های او مضمر

لاله روید بحر بگاه ازو

ورچه دارد نهاد نیلوفر ...

... عرض فتنه را شده جوهر

دل سیاهان بخشم چون لاله

شوخ چشمان بحرب چون عبهر ...

... ز بهر رزم تو غنچه بباغ چون پیکان

ز بهر بزم تو لاله براغ چون ساغر

علو قدر عدوی تویی خطر چو هبا ...

... خدایگانا اقلیم ماوراء النهر

چو لاله کردی از تیغ همچو نیلوفر

تبارک الله ازان رزمگاه هایل تو ...

... از آه بستگان همه اطراف ناله گاه

وز خون کشتگان همه اکناف لاله زار

ای بر سپهر مهر تو از خرمی نجوم ...

... یار رب آنساعت چه ساعت بود کندر دار حرب

تیغ چون نیلوفر تو کرد صحرا لاله زار

از غریو کوسها و از نهیب حملها ...

... صحن بستان ز سبزه همچو بهشت

روی لاله ز سبزه همچو نگار

آب در جوی چون عقار بصف

لاله بر گرد جوی جام عقار

حلق بلبل بر غم ناله زیر ...

... هوا گردد از رمح تو ناله گاه

زمین گردد از تیغ تو لاله زار

بآیات تیغ و علامات رمح ...

... از بانک صید گشته همه کوه ناله گاه

وز خون کشته گشته همه دشت لاله زار

شیران شرزه را شده از بیم تیر او ...