گنجور

 
۸۴۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳

 

... که از دامش رهایی مصلحت نیست

همای قاف قربی ای برادر

هما را جز همایی مصلحت نیست ...

مولانا
 
۸۴۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹

 

مبر رنج ای برادر خواجه سختست

به وقت داد و بخشش شوربختست ...

مولانا
 
۸۴۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱

 

... آب ما را گر بریزد ور سبو را بشکند

ای برادر دم مزن کاین دم سقا مست آمدست

می فریبم مست خود را او تبسم می کند ...

مولانا
 
۸۴۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶

 

... گر نهی پرگار بر تن تا بدانی حد ما

حد ما خود ای برادر لایق پرگار نیست

خاک پاشی می کنی تو ای صنم در راه ما ...

مولانا
 
۸۴۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸

 

... شهر پرآشوب بین و جمله بازار مست

گر بگویم ای برادر خیره مانی زین عجب

عرش و کرسی آسمان ها این همه کردار مست ...

مولانا
 
۸۴۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲

 

... در دل و کشتی نوح افکن در این طوفان تو خویش

دل مترسان ای برادر گرچه منزل هایلست

هر که را خواهی شناسی همنشینش را نگر ...

مولانا
 
۸۴۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳

 

از دل به دل برادر گویند روزنیست

روزن مگیر گیر که سوراخ سوزنیست ...

مولانا
 
۸۴۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵

 

... اما گلی که دید که پهلویش خار نیست

ما خار این گلیم برادر گواه باش

این جنس خار بودن فخرست عار نیست

مولانا
 
۸۴۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵

 

... جهان معانی به فرسنگ نیست

هم آب و هم آتش برادر بدند

ببین اصل هر دو به جز سنگ نیست ...

مولانا
 
۸۵۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳

 

... تو را خرپشته ام رقصان نماید

میا بی دف به گور من برادر

که در بزم خدا غمگین نشاید ...

مولانا
 
۸۵۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۶

 

... هر درخت تلخ و شیرین آنچ می ارزد شود

ای برادر از رهی این یک سخن را گوش دار

هر نباتی این نیرزد آنک چون سر زد شود ...

مولانا
 
۸۵۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۵

 

انجیرفروش را چه بهتر

انجیرفروشی ای برادر

سرمست زییم مست میریم ...

مولانا
 
۸۵۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۶

 

انجیرفروش را چه بهتر

انجیرفروشی ای برادر

ماییم معاشران دولت ...

... ما گاو و شتر کنیم قربان

از بهر قدوم هر برادر

چه گاو که می سزد به قربان ...

مولانا
 
۸۵۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۹

 

... پاره خواهم کرد من جامه ز تو

ای برادر پاره ای زین گرمتر

سرکه آشامی و گویی شهد کو ...

مولانا
 
۸۵۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۵

 

انجیرفروش را چه بهتر

انجیرفروشی ای برادر

یا ساقی عشقنا تذکر ...

مولانا
 
۸۵۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۴

 

... دعوت حق نشنوی آنگه دعاها می کنی

شرم بادت ای برادر زین دعای بی نماز

سر به سر راضی نه ای که سر بری از تیغ حق ...

مولانا
 
۸۵۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۸

 

... چون گلش عنبر فشاند باد باش

حاصل اینست ای برادر چون فلک

در جهان کهنه نوبنیاد باش ...

مولانا
 
۸۵۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۴

 

... ابله چو اندرافتد گوید که بی گناهم

بس نیست ای برادر آن ابلهی گناهش

ابله کننده عشقست عشقی گزین تو باری ...

مولانا
 
۸۵۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۹

 

... گشت گروگان گشت گروگان ماه و سما را زلف سیاهش

سلسله جنبان سلسله جنبان گشت برادر این دل مجنون

چون بنشورد چون بنشورد آن مجنون کش شد سر ماهش ...

مولانا
 
۸۶۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۵

 

... که دادم من جهانی را به یک جام

برادر کوی قلاشان کدام است

اگر در بسته باشد رفتم از بام ...

مولانا
 
 
۱
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۹۵