انجیرفروش را چه بهتر
انجیرفروشی ای برادر
سرمست زییم مست میریم
هم مست دوان دوان به محشر
گر خاک شویم وگر بریزیم
ساقی با ماست بنده پرور
خاکش خوش باد کوست عاشق
خاکش ز شراب جان مخمر
آن خاک شکوفه کرد یعنی
مستیم از این سر و از آن سر
مهتر چو خراب گشت و خوش شد
خاکست خرابتر ز مهتر
خاکی گشتی چو مست گشتی
ملاح تو برکشید لنگر
خود لنگر ما گسست کلی
هر لوح جدا ز لوح دیگر
از بند و ز غرقه بازرستند
هر تخته کشتی است رهبر
چون خوش نبود چنین خرابی
بگشای دو چشم عقل و بنگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به موضوع انجیرفروشی و حالتی مست و سرمستی اشاره دارد. شاعر از لذتهای زندگی و عشق به ساقی و شراب صحبت میکند و میگوید که در این حال، حتی اگر به خاک تبدیل شویم، این خاک مقدس است و باعث شکوفایی میشود. او به تفاوت میان افراد و دردهایی که ممکن است متحمل شوند، اشاره میکند و به اهمیت هوشیاری و بینایی عقل برای درک واقعیتها تأکید میکند. در نهایت، شاعر دعوت میکند تا به زیباییهای زندگی توجه کنیم و از خوشیها بهرهبرداری کنیم.
هوش مصنوعی: برادر، چه خوب است که فروشنده انجیر به کار خود مشغول باشد و به فعالیتش ادامه دهد.
هوش مصنوعی: در حالتی خوشحالی و شادابی زندگی میکنیم و به سمت محشر با اشتیاق و شتاب در حرکتیم.
هوش مصنوعی: اگر خاک شویم یا حتی متلاشی شویم، باز هم میدانیم که ساقی همراه ماست و به ما توجه دارد.
هوش مصنوعی: خاک این کوه خوش باشد و کسی که عاشق آن است از شراب جان، بیگناه و سرمست شود.
هوش مصنوعی: آن زمین گل و شکوفه زده است، یعنی ما از این جهت و آن جهت عاشق و شوریده حال هستیم.
هوش مصنوعی: زمانی که بزرگتر و رهبر دچار شکست و نابودی شود، خاکستری که از آن به جا میماند، نشاندهنده خرابی عمیقتری است نسبت به خود رهبر.
هوش مصنوعی: وقتی در این دنیا غرق در شوق و هیجان هستی، مانند یک کاروانراهی که در حال جستوجو و ماجراجویی است، ناخدای قایق تو را از این ماجراها به سوی آرامش میبرد و لنگر را در جای امن قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ما خودمان به نوعی موجب جدایی هر چیز از چیز دیگر هستیم و این جدایی باعث میشود که هر قطعه به تنهایی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر تختهای از کشتی که نجات پیدا کند، از زنجیر و غرقابی که در آن افتاده بود، رهبر و راهنمایی برای دیگران میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که چنین ویرانی خوشایند نیست، چشمانت را باز کن و با عقل و فکر نگاه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای گشته جهان و خوانده دفتر
بندیش ز کار خویش بهتر
این چرخ بلند را همی بین
پر خاک و هوا و آب و آذر
یک گوهر تر و نام او بحر
[...]
آن لعبت سرو قد مه منظر
آن آفت چین و فتنه بربر
صورت نه به نوک خامه مانی
لعبت نه به نوک رنده آذر
زلفینش به بوی عنبر سارا
[...]
ای ذات تو ناشده مصور
اثبات تو کرده عقل باور
اسم تو ز حد و رسم بیزار
ذات تو ز جنس و نوع برتر
محمول نهای چنانکه اعراض
[...]
خمخانه خر سرای خر پیر
نه راه بری نه بار برگیر
زین لاشه لنگ و لوک پیری
از دم تا گوش مکر و تزویر
تا خر کره بودی آن میره
[...]
ای حجره دل بتو منور
وی عالم جان ز تو معطر
ای شخص تو عصمت مجسم
وی ذات تو رحمت مصور
بی یاد تو ذکرها مزور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.