گنجور

 
مولانا

انجیرفروش را چه بهتر

انجیرفروشی ای برادر

سرمست زییم مست میریم

هم مست دوان دوان به محشر

گر خاک شویم وگر بریزیم

ساقی با ماست بنده پرور

خاکش خوش باد کوست عاشق

خاکش ز شراب جان مخمر

آن خاک شکوفه کرد یعنی

مستیم از این سر و از آن سر

مهتر چو خراب گشت و خوش شد

خاکست خرابتر ز مهتر

خاکی گشتی چو مست گشتی

ملاح تو برکشید لنگر

خود لنگر ما گسست کلی

هر لوح جدا ز لوح دیگر

از بند و ز غرقه بازرستند

هر تخته کشتی است رهبر

چون خوش نبود چنین خرابی

بگشای دو چشم عقل و بنگر

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۰۵۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصرخسرو

ای گشته جهان و خوانده دفتر

بندیش ز کار خویش بهتر

این چرخ بلند را همی بین

پر خاک و هوا و آب و آذر

یک گوهر تر و نام او بحر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصرخسرو
مسعود سعد سلمان

آن لعبت سرو قد مه منظر

آن آفت چین و فتنه بربر

صورت نه به نوک خامه مانی

لعبت نه به نوک رنده آذر

زلفینش به بوی عنبر سارا

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

ای ذات تو ناشده مصور

اثبات تو کرده عقل باور

اسم تو ز حد و رسم بیزار

ذات تو ز جنس و نوع برتر

محمول نه‌ای چنانکه اعراض

[...]

سوزنی سمرقندی

خمخانه خر سرای خر پیر

نه راه بری نه بار برگیر

زین لاشه لنگ و لوک پیری

از دم تا گوش مکر و تزویر

تا خر کره بودی آن میره

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای حجره دل بتو منور

وی عالم جان ز تو معطر

ای شخص تو عصمت مجسم

وی ذات تو رحمت مصور

بی یاد تو ذکرها مزور

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۶ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه