آن مایی همچو ما دلشاد باش
در گلستان همچو سرو آزاد باش
چون ز شاگردان عشقی ای ظریف
در گشاد دل چو عشق استاد باش
گر غمی آید گلوی او بگیر
داد از او بستان امیرداد باش
جان تو مستست در بزم احد
تن میان خلق گو آحاد باش
گاه با شیرین چو خسرو خوش بخند
گه ز هجرش کوه کن فرهاد باش
گه نشاط انگیز همچون گلشنش
گه چو بلبل نال و خوش فریاد باش
پیش سروش چون خرامد خاک باش
چون گلش عنبر فشاند باد باش
حاصل اینست ای برادر چون فلک
در جهان کهنه نوبنیاد باش
در میان خارها چون خارپشت
سر درون و شادمان و راد باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاد باش ای شاه عالم شاد باش
با بتان دلبر نوشاد باش
شاه مسعودی و تا باشد جهان
در سعادت خرم و آباد باش
مقتدای پادشاهانی به ملک
[...]
سرو را ساکن به تخت آباد باش
همچنین باقی بمانی شاد باش
دست تنگ دشمنان درخاک باد
پای مرد دوستان چون باد باش
چون به طالع با کرم همشیره ای
[...]
گفت تا هستی بدو دلشاد باش
وز همه گویندهٔ آزاد باش
هر کجا باشی به یادش شاد باش
از غم دنیای دون آزاد باش
گر تو هم پیغمبری استاد باش
کسب کن گو از ره ارشاد باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.