گنجور

 
۷۶۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - ایضا در مدح یوسف خان

 

... بر در اوست چوب دربانی

دامن چرخ پرگهر ز کفش

چون صدف از سحاب نیسانی ...

سلیم تهرانی
 
۷۶۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - در تقاضا

 

... همچو گل افتد ازو هر پاره ای بر یک طرف

کهنه کفشم را که شد سوراخ در سرپنجه اش

کرده سر بیرون ازو انگشت پایم چون کشف ...

سلیم تهرانی
 
۷۶۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

... کشد زحمت چو آید در تکاپو

درین ره سنگ دارد کفش آهو

ز پیچ و تاب گردد رشته کوتاه ...

... نهد هرگه قدم بر سبزه ی او

ز پای خود برآرد کفش آهو

به صحرایش گل و لاله هم آغوش ...

سلیم تهرانی
 
۷۶۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

... غزالان را سم از شوخی شکسته

ندارد تاب جستن کفش جسته

گلستان را همه شب پاسبان است ...

... به محتاجان صریرش در تکلم

کفش دریا و ابر فیض خامه ست

برات بخشش او گنج نامه ست ...

سلیم تهرانی
 
۷۶۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷

 

... نخل مومم سردی بازار می سازد مرا

تنگ می سازد بیابان را به رهرو کفش تنگ

تنگدستی از جهان بیزار می سازد مرا ...

صائب تبریزی
 
۷۶۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱

 

... از خلق تنگ بر تو جهان تنگ گشته است

بیرون ز پای خویش کن این کفش تنگ را

حلوای آشتی است چو شد زهر عادتی ...

صائب تبریزی
 
۷۶۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۲

 

... تنگدستان را ز قید جسم بیرون آمدن

راهرو را کفش تنگ از پای بیرون کردن است

پیش چرخ آهنین دل عرض درد خویشتن ...

صائب تبریزی
 
۷۶۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۸

 

... هر که ترک تن نکرد از زندگانی برنخورد

راحتی گر هست کفش تنگ را در کندن است

نور عشق از رهگذار داغ می افتد به دل ...

صائب تبریزی
 
۷۶۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۰

 

خنده رویی میهمان را گل به جیب افشاندن است

تنگ خلقی کفش پیش پای مهمان ماندن است

از صراط المستقیم شرع پوشیدن نظر ...

صائب تبریزی
 
۷۷۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱

 

... پیر کنعان طرفها از چشم چون دستار بست

موم گردد سنگ خارا در کفش چون کوهکن

روی گرم کارفرما هر که را بر کار بست ...

صائب تبریزی
 
۷۷۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۶

 

... جان آگاه از تن خاکی کدورت می کشد

پای خواب آلود را زحمت ز کفش تنگ نیست

هر مخالف در نیابد نغمه عشاق را ...

صائب تبریزی
 
۷۷۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۸

 

... روزی که عشق سلسله جنبان زلف شد

زنجیر جای کفش مرا پیش پا گذاشت

صایب گلی نچید ز شکر لبان هند ...

صائب تبریزی
 
۷۷۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵

 

... چو موجهای شلاین به هر کنار مپیچ

چه گوهری ز کفش رفته است می داند

به چوب تاک مگویید همچو مار مپیچ ...

صائب تبریزی
 
۷۷۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۹

 

... با جگر خوردن قناعت کن که این دون همتان

کفش پیش پای مهمان پیشتر از خوان نهند

شد سخن در روزگار ما چنان کاسد که خلق ...

صائب تبریزی
 
۷۷۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۳

 

... موی آتش دیده شدتا آن گل رو را کشید

خامه مو در کفش سر رشته زنار شد

نقش پردازی که زلف کافر او را کشید ...

صائب تبریزی
 
۷۷۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴۲

 

... چه فیضها صدف از پرتو خموشی یافت

گهر شود به کفش آب هرکه ته دارد

چگونه بدر نگردد هلال غبغب او ...

صائب تبریزی
 
۷۷۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۲

 

... ز ریزش دل من اندکی خبر دار

کسی که دامن گل از کفش رهاگردید

چو ماه عید به انگشت می نمایندم ...

صائب تبریزی
 
۷۷۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸۹

 

... در دامن تو تربیت ناز می کند

از خون دل همیشه نگارین بود کفش

مشاطه ای که زلف ترا باز می کند ...

صائب تبریزی
 
۷۷۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸۳

 

... دل در حجاب جسم چه نشو ونما کند

در کفش تنگ آبله پامال می شود

این ریشه ای که در تو دوانده است آرزو ...

صائب تبریزی
 
۷۸۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲۱

 

... هر که راباشد ز کویش سرمه واری در نظر

تا برآمد از حجاب کفش پای سیر من

دارم از هر خار این وادی بهاری درنظر ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۵۶