عاشق کجا به شکوه دهن باز میکند
این کبک خنده بر رخ شهباز میکند
تمکین ترا به جاست ز سنگیندلان که حسن
در دامن تو تربیت ناز میکند
از خون دل همیشه نگارین بود کفش
مشاطهای که زلف ترا باز میکند
خود را چو داغ لاله کند جمع شام هجر
چون صبح وصل روشنی آغاز میکند
مرغی که زیرک است درین بوستانسرا
گل را خیال چنگل شهباز میکند
در گوشمال عمر سر آمد مگر قضا
ما را برای بزم دگر ساز میکند
خون میچکد چو زخم نمایان ز خندهاش
کبکی که بیملاحظه پرواز میکند
نتوان به برگ نکهت گل را نهفته داشت
این نه صدف چه با گهر راز میکند
بلبل به راز غنچه سربسته میرسد
این نامه را نسیم عبث باز میکند
هر سرمهای که هست درین خاکدان سپهر
در کار طوطیان سخنساز میکند
صائب دلم به سیر چمن میکشد مگر
از بلبلان مرا یکی آواز میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهباز دولت تو که پرواز میکند
خود صبر کن که چشم کنون باز میکند
از نسبت عذار تو گل ناز میکند
سنبل به بال زلف تو پرواز میکند
از بس که مرغ من ز قضا طبل خورده است
گل را خیال چنگل شهباز میکند
در بوستان چو برگ خزان دیده بیرخت
[...]
اول ،در عدم، دهنت باز میکند
تاکاف و نون تهیهٔ آواز میکند
آهنگ صور خیز تو در هر نفس زدن
ساز هزار عالم ناساز میکند
هرگاه میدهی به زبان رخصت سخن
[...]
لعلش که کار بوسه به انداز میکند
دل را کباب شعلهٔ آواز میکند
[در] چشم عاشقان حقیقت شعار چرخ
خاکستر است آینهپرداز میکند
از بس که ناز بر سر هم جمع کرده است
[...]
ساقی ز جام کشف از این راز میکند
کابواب خیر پیر مغان باز میکند
منصوروار میکشدش بر فراز دار
آن را که میر عشق سرافراز میکند
مردود هر در است و بود خار هر نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.