پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را
دایم ستاره سوخته باشد پلنگ را
شد بیشتر ز قامت خم دل سیاهیم
صیقل برد ز آینه هر چند زنگ را
بر زر مگیر تنگ که از خرده شرار
دایم به آهن است سر و کار سنگ را
از تیغ آبدار نترسند پردلان
از چار موجه نیست محابا نهنگ را
از خلق تنگ بر تو جهان تنگ گشته است
بیرون ز پای خویش کن این کفش تنگ را
حلوای آشتی است چو شد زهر عادتی
رغبت به صلح نیست بدآموز جنگ را
شد سحر ساحران ز عصای کلیم محو
در راستان اثر نبود ریو و رنگ را
دوزد ز یک خدنگ به هم، شست صاف تو
چون دانه های سبحه قطار کلنگ را!
تا هست در چمن اثر از رنگ و بوی گل
صائب مده ز دست می لاله رنگ را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تنگناها و مشکلات زندگی اشاره میکند و بهطور خاص بر این نکته تأکید دارد که انسانها باید از محدودیتهای خود فراتر روند و به دنبال آزادی و آرامش باشند. مولف با استفاده از شکلهای نمادین مانند "دل سیاه" و "خلق تنگ" ابراز میکند که تلاش و کوشش برای تغییر شرایط ضروری است. او به جنگ و آشتی نیز اشاره دارد و میگوید که عادتهای زهرآگین نباید مانع از داشتن تمایل به صلح شوند. در نهایت، به زیباییهای زندگی اشاره میشود و به اهمیت حفظ آنها و نه از دست دادنشان تأکید میشود.
هوش مصنوعی: دل تنگها همیشه در حالت ناراحتی و تیرگی هستند، همچنان که پلنگی که ستارهاش سوخته، همواره در حال درد و رنج است.
هوش مصنوعی: دل سیاه من بیشتر از قامت خود خم شده است. هر چند که آینه را صیقل دادهام، ولی رد زنگار هنوز از آن پاک نشده است.
هوش مصنوعی: زر را به سختی نگیر، زیرا از جرقههای کوچک همیشه با آهن در ارتباط است و سنگ به همین دلیل زیر فشار است.
هوش مصنوعی: دلیران از تیغ تیز و برنده نمیترسند، زیرا که از خطرات بزرگ و جدی نمیهراسند، مانند نهنگ که از امواج پرخطر ناآرام دریا ترسی به دل راه نمیدهد.
هوش مصنوعی: به خاطر رفتارهای محدودکننده و سختگیرانهای که از جانب دیگران میگینی، احساس میکنی که دنیا به تو فشار میآورد. برای رهایی از این احساس، باید از قید و بندهای نامناسبی که بر خودت گذاشتهای، دست برداری و آزادتر عمل کنی.
هوش مصنوعی: اگر چه آشتی و مصالحه شیرین و خوشمزه است، اما وقتی که عادت به دشمنی و جنگ در وجود انسان شکل بگیرد، دیگر تمایلی به صلح و سازش نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سحر ساحران که با عصای پیامبر موسى ایجاد شده بود، در دل راستگویان ناپدید شد و هیچ اثری از ریا و تزویر باقی نماند.
هوش مصنوعی: با دقت و زیبایی تمام، دستانت را به هم بزن و مانند دانههای تسبیح، هماهنگ و مرتب کار کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در گلزار نشانهای از زیبایی و عطر گل وجود دارد، از شراب لاله رنگ (میلایه) خودت را محروم نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
او را سزد اگر کند آونگ ونگ را
چون سهم او گداخت بفرسنگ سنگ را
چون آب و آتش است گه صلح و جنگ را
چون باد و خاک روز شتاب و درنگ را
کلک تو در مصاف کفایت اسیر کرد
شمشیر آب داده و تیر خدنگ را
کس چون تو پرورش ندهد دین و داد را
[...]
در عشق اعتبار منه صلح و جنگ را
زیرا نشانه ی دگرست این خدنگ را
تا از خودی خود نبرندت برون تمام
از دامن تو باز نگیرند چنگ را
هر گه که گشته باشی در ذات دوست محو
[...]
ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را
نقش تو تازه کرد بساط فرنگ را
از ناله خیزی دل سخت تو در تبم
در عطسه شرر مفگن مغز سنگ را
از عمر نوح، عرض برد انتظار و تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.