گنجور

 
۷۶۱

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۲ - در بیان مرد دین و شرح پیر فرماید

 

... بفکرت باید اندر خود نظر کرد

پس آنگه بیخود اندر خود سفر کرد

چو آن چیزی که تو جویای آنی ...

... ولی تنها ندانی کار کردن

بباید این سفر ناچار کردن

بخود گر برنشینی گم کنی راه ...

عطار
 
۷۶۲

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۸ - در بیان اربعین ثانی

 

پس آنگه ساز و ترتیب سفر کن

بکلی خویش را از خود بدر کن ...

عطار
 
۷۶۳

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله

 

... چو از نه پرده نیلی گذر کرد

ورای پرده غیبی سفر کرد

به هر پرده که میشد راز میجست ...

عطار
 
۷۶۴

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

... مقام عالم بالا ندیده

سفر کردی ندیدستی ره خود

بکلی مینگشتی آگه خود

سفر کردی سوی منزل رسیدی

دمی وصلت ز نور خود ندیدی

سفر کردی تو با اینسان در اینجا

ندیدی هیچ همراهان در اینجا

سفر کردی ز دریا سوی عنصر

سفر ناکرده گوهر کی شود در

سفر را گرچنین قدری نبودی

مه نو بر فلک بدری نبودی

نخستین قطره باران سفر کرد

وز آن پس قعر دریا پرگهر کرد

توی کرده سفر در عین دریا

چرا میمانی اندر قعر دریا ...

عطار
 
۷۶۵

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

... که در اینجا نماید عشق نقاش

حقیقت عشق اینجا گه سفر کرد

چو باز آمد همه زیر و زبر کرد ...

عطار
 
۷۶۶

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

... نگه میدار چار ارکان معنی

تو اندر صورتی در خود سفر کن

بمنزل در رس و درحق نظر کن ...

عطار
 
۷۶۷

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

... تو باشی لیک این بسیار راز است

سفر کن گرچه ره دور و دراز است

چه گوید هرچه گوید خوب باشد ...

عطار
 
۷۶۸

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید

 

... که تا بینی عیان سر دمادم

بدارالملک روحانی سفر کن

ز شش جهات و هفت اخگر گذر کن ...

عطار
 
۷۶۹

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید

 

... درون جان و دل عین خدا هست

چو مردان جهان در خود سفر کن

چو مشتاقان یکی در خود نظر کن ...

عطار
 
۷۷۰

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید

 

... که جسم و جان و عقل غمگساری

سفر کردی ز دریا سوی عنصر

سفر ناکرده قطره کی شود در

سفر کردی بمنزل در رسیدی

حقیقت روی جان اینجا بدیدی

سفر کردی ز دریا در صدف باز

شدی جوهر کنون از عزت و ناز

سفر کردی تو در انجام این تن

بتوست این جمله آفاق روشن

سفر کردی ز کل فارغ شدی تو

در اینجا در صدف بالغ شدی تو ...

... که دایم در صدف گوهر نبودی

سفر کردی و دیدی روی دلدار

حجاب این صدف از پیش بردار ...

عطار
 
۷۷۱

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید

 

... که وقتی در ره چین بود مردی

که در دریا سفر بسیار کردی

قضای حق بد آن پیر پر اسرار ...

... چو او دیگر جهان دون نزاید

قضا را با پدر عزم سفر کرد

که همچون باب بود او صاحب درد ...

... نظر کردند و دریا را بدیدند

پدرگرچه سفر کرده بسی بود

پسر در صورت و معنی کسی بود ...

... کنون شاید که صاحب رازگردی

سفر کن ای پسر مشتاب از من

نمود جزو کل دریاب از من ...

... در این بحر حقیقت رازها دان

سفرکن جان بابا تا توانی

نظر میدار ایام جوانی

سفر کن جان بابا سوی دریا

ولی اینجای باش از عشق شیدا

سفر کن با پدر چندی دگر تو

که همچون من شوی جان پدر تو

که جوهر اندر این دریاست بی مر

بدست افتد بسی اندر سفر در

ولی در خانه می چیزی نیابی ...

عطار
 
۷۷۲

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید

 

... در آن کشتی که بودش صاحب درد

سفر کرده بسی دانسته اسرار

گرفته سالها او انس دلدار ...

... همی در عین اعیان بود با یار

که کرده بد سفرها نیز بسیار

علوم علم جان حاصل بکرده ...

... بیانی گوی با من سخت روشن

بسی کردم سفر زان سوی دریا

ز بهر دیدنت ای جان جانها

بسی کردم سفر در چین و ماچین

ز بهر رویت ای خورشید ره بین ...

عطار
 
۷۷۳

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۵ - در جواب گفتن پسر پیر دانا را و اسرار گفتن فرماید

 

... شده مخفی بر خلق جهان من

سفر کرده منم در ابتدایش

عیان دیدم جمال انتهایش

ز بود خود سفر در خویش کردم

نمود عشق را در پیش کردم ...

... کنون افتاد کارم را ضرورت

از این پس در سفر چالاک خواهم

ز جمله من نمود پاک خواهم ...

عطار
 
۷۷۴

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت

 

... از آن سر آمدی ای آدم جان

سفر کردی درون عالم جان

از آن سر آمدی در عین اینخاک ...

عطار
 
۷۷۵

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۸ - در نصیحت کردن سالک دردمند و در مراقبت احوال خود کردن فرماید

 

... که ناگاهی شوی از خواب بیدار

چو یارانت سفر کردند و رفتند

نه همچون تو خوش و فارغ بخفتند ...

عطار
 
۷۷۶

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

... مراد جاودان حاصل کنی کل

تویی سالک کنون با من سفر کن

ز بود من کنون در من سفر کن

تویی سالک بمن بین سربیچون ...

عطار
 
۷۷۷

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۱ - تمثیل در بیان آنکه استعداد و قابلیت ضایع نماند هر کجا باشد و طلب هدایت نماید هر کجا بیابد

 

... تا ترا واقف کنم از سر او

ز آنکه من عزم سفر دارم ز جان

با تو گویم راز و اسرار جهان ...

عطار
 
۷۷۸

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا

 

... خود بکنج خانه یاری رسی

گر روی این ره سفر باید سفر

تا تو بینی در جهان هر خیر و شر ...

عطار
 
۷۷۹

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

... کار در وقت گرو آید پدید

تا سفر در خود نیاری پیش تو

کی به کنه خود رسی از خویش تو ...

... قدسیان را فرع خود یابی مدام

لیک تا در خود سفر نبود ترا

در حقیقت این نظر نبود ترا

عطار
 
۷۸۰

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

... من بسم پیر تو در صوفیگری

روز و شب در خود کنم دایم سفر

پای بر جایم ولیکن در گذر ...

عطار
 
 
۱
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۱
۱۸۰