... چوشد از سر خود از دوست آگاه

حقیقت این چنین است ای برادر

که از شرع محمد زود برخور ...

... همه ذرات خود پیروز گردان

چو شب آمد بدیدار ای برادر

بخلوتگاه حق بی خواب و بی خور ...

... همچو کوران درجهان فرسوده ای

ای برادر جشم دیدت برگشا

غیر حق تو خود نبینی هیچ جا ...

... هردو فرزندان تو ایمان من

پس علی یار و برادر از یقین

زو همه گشته عیان اسرار دین ...

... هست در وی سر اسرار خدا

ای برادر گیر از من سیب را

پس حسین آن سیب بستد از امام ...

... طالب دنیا چو سگ باشد رواست

ای برادر حیله شرعی میار

دست از این جیفه دنیا بدار ...

... دشمنان باشند و دارندت کمین

ای برادر اهل دنیا را مبین

ز آنکه ایشانند گمراهان دین ...

... هر دو را با یکدگر بیعت بداد

پس برادر کردشان و عهد داد

پس بذوالنورین گفت ای یار ما ...

... عاقبت خود را بخلابی کشید

ای برادر خط بقلابی بکش

پیش قلابان فکن این غل و غش ...

... سهل باشد گر تو باشی این چنین

ای برادر خویش را صافی بساز

تا شود درهای رحمت بر تو باز ...

... غیر حق را جمله ویران کرده ام

ای برادر راه حق چون شاه رو

زآنکه او در راه حق بد پیش رو ...

... زآنکه میراثی بود بغض اش نخست

از منافق ای برادر دور باش

تانگردی از رفاقت مبتلاش ...

... کار او جز گمرهی و لاف نیست

ای برادر چند جویی زر و مال

هست این مالت بدنیا خود وبال ...

... جام عرفان اوز دست شه کشید

ای برادر راست گویم من بتو

غیر راه مرتضی نبود نکو ...

... تا بماند نام تو خود یادگار

ای برادر حال عالم نیک نیست

در درون او به جز یک دیک نیست

... بعد از آن ز آن پخته ناید هیچکار

این سخن را ای برادر یاددار

خویشتن را پیش درویشان بپز ...

... زآنکه در معنی شدستم پایدار

ای برادر گر رسی بر قبر من

آتش شوقم به بینی موج زن ...

... لیک باشد خود مزارم چون سراب

ای برادر من نیم بدخواه تو

در معانی می شوم همراه تو ...

... تو رسی در او بخاک وی مزار

ای برادر بشنو از من پند نیک

چند باشی زیر پا تو همچو ریگ ...

... از هزاران کس یکی قابل شود

ای برادر صد هزار افسوس و حیف

که تودر عالم زنی خود لاف و سیف ...

... مصطفی و مرتضایش پیشواست

ای برادر غیر این ره نیست راه

ور روی راه دگر افتی بچاه ...

... هرکه این معنی نداند اوزن است

ای برادر سر حق را گوشدار

حب او را در دل پر جوش دار

ای برادر کن نهان حبش ز خلق

تا نبرندت بخنجر جمله حلق ...

ای برادر در شریعت راه رو

نیک بین و نیک دان و نیک شو

ای برادر دیدی احوال جهان

از بدو نیک جهان ماند نشان

ای برادر تو نشان نیک خوان

تا بیابی ازمعانی تو نشان ...

... تا بخواند مرتضایت پیش خویش

ای برادر از بدی پرهیز کن

تیغ بر فرق لعینان تیز کن ...

... بلکه در خاطر نیاری غیبتی

ای برادر فکر کار خویش کن

در معنی را نثار خویش کن ...

... توبه کن از غیبت و عیب کسان

ای برادر تو زغیبت در گذر

تا نبینی در دو عالم صد ضرر ...

... رو بسوی شاه خود چون جوی او

ای برادر راه نادانی مرو

خویشتن را پیش دانا کن گرو

ای برادر علم معنی دانش است

زآن ترا در کوی تقوی خواهش است

ای برادر رو بعلم دین بکوش

جام عرفان از علوم دین بنوش ...

... کی ازین باده بجام آمد ترا

ای برادر در علوم دین بکوش

جام عرفان از علوم دین بنوش ...

... او شده در صورت و معنی تباه

ای برادر تا شوی از اهل دید

تو گریزان شو از این قوم پلید ...

... با محبان باش و اهل درد شو

ای برادر تا شوی تو مرد دین

ذره پیدا کنی تودرد دین ...

ای برادر از ریا پرهیز کن

خامه را بهر نوشتن تیز کن ...

... او زخواب غفلتش بیدار شد

ای برادر همره عقل آمدیم

در همه علم جهان نقل آمدیم ...

... این زمان در پیش شیطان مانده است

ای برادر حال دنیا دار بین

چون درون نار گشته زار بین

ای برادر از جهان بیزار باش

دایما با ذکر حق درکارباش ...