گنجور

 
۷۰۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۹ - فی ذکرالعوام و اهل السوق والجهال

 

... عامه را گوش کر و دیده تباه

صحبت عامه اسب و خر باشد

هر دوان ضد یکدگر باشد

خر تگ از اسب خود نگیرد تیز

لیک اسب از خران بگیرد تیز

صحبت عامه هرکه هشیارست ...

سنایی
 
۷۰۶

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح اتسز خوارزمشاه

 

... این بیشه وین مغیلان وین آب شور تو

اسباب کسب جنت و طوبی و کوثرست

وین ز مهریر های سحرگاه نو شوار ...

... کایزد معین لشکر و سالار لشکرست

بر پشت اسب روز ملاقات حیدری

وندر کف تو تیغ تو صمصام حیدرست ...

... وز عصمت تو بر سر اسلام مغفرست

گردی که خیزد از سم اسب سپاه تو

بر فرق من بجای گرانمایه افسرست ...

... آنجا که خاک پای تو باشد مرا لبست

و آنجا که سم اسب تو باشد مرا سرست

کامم ز مدح تست پر از شکر و حسود ...

وطواط
 
۷۰۷

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح سید مجدالدین گوید

 

... جز نشر مکرمات تو اندر بنان نداشت

اسب مدایح تو مرا در مجال نظم

جز با کمال فخر شریک عنان نداشت ...

وطواط
 
۷۰۸

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح اتسز گوید

 

... از گشت روزگار به نقصان نمی رسد

آنم که چون بر اسب فصاحت شوم سوار

در گرد من فصاحت سبحان نمی رسد ...

وطواط
 
۷۰۹

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - هم در مدح اتسز و تهنیت ورود او به سرای کمال الدین گوید

 

... در لفظ تو شده عقد هنر را واسطه

نعل اسب تو شده گوش فلک را گوشوار

اختر اقبال تو دارد طلوع بی غروب ...

وطواط
 
۷۱۰

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در مدح مجد‌الدین علی بن جعفر

 

... دشمن پیاده گشته ز است نشاط و لهو

تا تو بر اسب مجد معالی شدی سوار

مردم زخدمت تو بنام و بنان رسند ...

وطواط
 
۷۱۱

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - د رمدح اتسز

 

... با ما بکوی مهر و وفا روزگار کن

بی تو ز اسب شادی و رامش پیاده ایم

ما را بر اسب شادی و رامش سوار کن

ای بی قرار کرده دل من چو ذلف خویش ...

وطواط
 
۷۱۲

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح ملک اتسز

 

... در کسب معالی دلیر بوده

بر اسب معانی سوار گشته

گردون که زمین را در و قرارست ...

وطواط
 
۷۱۳

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح اتسز

 

... ز تو حرمت ارض بطحا گرفته

زمینی که اسب ترا بوده میدان

ز تو رفعت سقف خضرا گرفته ...

وطواط
 
۷۱۴

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح ملک اتسز

 

... حلم تو زمین را قوام داده

اسباب معالی و محمدت را

طبع و دل تو نظام داده ...

... وز چرخ وز انجم موافقت را

اقبال تو اسب و مقام داده

بر اسم تو ورسم ملکت ایزد ...

وطواط
 
۷۱۵

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - در مدح ملک اتسز

 

... چو بوسیدی کف او جرم گردون زیر پی سودی

چو بگزیدی در او اسب دولت زیر ران کردی

ایا شاهی که چشم فتنه در خوابست از آن روزی

که تو در صحن عالم عدل خود را پاسبان کردی

اگر از بحر درخ خیزد و گر از کان گهر زاید ...

وطواط
 
۷۱۶

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۹ - در مدح اتسز

 

... خدایگانا چونانکه کهربا که را

ز پشت اسب عدو را بنیزه بربایی

اگر نه عاشق فتحست خنجر تو چرا ...

وطواط
 
۷۱۷

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز

 

... همه لذات در کنار مرا

بر چنین اسب در نیاید نیز

خیل احداث روزگار مرا ...

... عالم از دشمنانش خالی باد

این نه اسبست چرخ گردانست

مرکب خاص شاه گیهانست ...

وطواط
 
۷۱۸

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید

 

... آخر غلام توست ادب کن غلام را

در دولت تو اسب معالی بتاختم

وز نعمت تو نرد امانی بباختم ...

وطواط
 
۷۱۹

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - در وصف قصر خوارزمشاه اتسز

 

... چو شاه و چو فرزین ملک با وزیرش

خدم چون رخ و اسب و پیل و پیاده

وطواط
 
۷۲۰

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱ - در مدح ملک اتسز

 

ای همت تو تاخته بر گردون اسب

هر مدح که گویند تو را باشد حسب ...

وطواط
 
 
۱
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۱۱۷