جانا ، طریق مهر و وفا اختیار کن
با ما بکوی مهر و وفا روزگار کن
بی تو ز اسب شادی و رامش پیاده ایم
ما را بر اسب شادی و رامش سوار کن
ای بی قرار کرده دل من چو ذلف خویش
آخر شبی به زاویهٔ ما قرار کن
با روی چون شکفته گلی در بهار حسن
از روی خویش خانهٔ ما چون بهار کن
از جزع ما بگریه گهرها نثار گیر
وز لعل خود بخنده شکرها نثار کن
ما را بحق عشق تو دیرینه خدمتیست
بر ما بحق خدمت دیرینه کار کن
از اشک دیده چهرهٔ ما پرنگار گشت
از نقش چهره دیدهٔ ما پرنگار کن
دامست طرهٔ تو و دانه است خال تو
زان دام و دانه جان و دل ما شکار کن
خواهی که افتخار کند از تو روزگار
از روزگار نصرة دین افتخار کن
پیوسته قصد خدمت این شهریار دار
همواره میل حضرت این شهریار کن
گر قدر بایدت بر او اختلاط جوی
ور جاه بایدت در او اختیار کن
ای شیر چرخ ، جان حسودش شکار گیر
وی تیغ صبح ، سینهٔ خصمش فگار کن
خوارزمشاه ، ای بهنر نازش ملوک
بنیاد ملک خود بهنر استوار کن
در راه دین مواقف مشهور خویش را
صدر لطایف ورق اعتبار کن
ای آفریده ایزدت از بهر کارزار
با دشمنان خطهٔ دین کار زار کن
تو آسمان عدل و سخایی و تا بحشر
بر قطب مکرمات و معالی مدار کن
ابر یمین خویش بر اهل هدی فشان
وز فیض جود خود همه را با یسار کن
آن را که حاسد تو بود تاج دار ساز
و آن را که ناصح تو بود تاجدار کن
بر جمع شرک صاعقهٔ بی شمار بار
بر اهل فضل مکرمت بی شمار کن
پشت زمین ز خنجر خود پر شیار دار
روی فلک ز موکب خود پر غبار کن
در هر دیار کز نفر فتنه آیتیست
برخیزد و قصد آن نفر و آن دیار کن
نیلوفری حسام بر آهیچ از نیام
وز خون اهل شرک جهان لاله زار کن
از آب و باد و آتش تیغ و سنان و تیر
بر خاک معرکه همه را خاکسار کن
از ضربت عنا دلشان پر نهیب درا
وز شربت فنا سرشان پر خمار کن
در رزمگه ز تیغ بر افروز آتشی
وز وی دل مخالف هر پر شرار کن
چون داد کردگار ترا هر چه خواستی
پیوسته شکر موهبت کردگار کن
تا هست عدل بر تن خود عدل جفت دار
تا هست علم بر در خود علم یار کن
تا روز حشر مرکب اقبال خویش را
از رشتهٔ دو رنگ زمانه غیار کن
در باغ تا که خار بود همنشین گل
در باغ مملکت گل بدخواه خار کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به محبت و وفاداری است و از معشوق میخواهد که با مهربانی و عشق در زندگی شریک شود. شاعر ابراز میکند که بدون او از شادی و نشاط دور است و میخواهد دوباره بر این اسب شادی سوار شود. او معشوق را به زیبا بودن و بخشش تشبیه میکند و از او میخواهد که با لبخندش زندگی را رونق بخشد. در ادامه، شاعر از خدمات و عشق دیرینهاش به معشوق یاد کرده و بر اهمیت آن تأکید میکند. او خواهان عدالت و سخاوت از سوی معشوق است و از او میخواهد که به دعا و خدمت به جامعه نیز توجه کند. نهایتاً، این شعر یک درخواست از معشوق برای برقراری عدالت و محبت در جهان است و به پیروزی بر دشمنان دین اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، راه محبت و وفاداری را بپیمای، و با ما در مسیر عشق و وفا، زندگی را سپری کن.
هوش مصنوعی: بدون تو، ما از شادی و لذت دور شدهایم و در این وضعیت ناتوانیم. خواهش میکنم ما را به شادی و خوشحالی برسان.
هوش مصنوعی: ای آنکه دلم را بیقرار کردهای، مثل موهای خودت که جستوجوگر است، خواهش میکنم در آخر شب به گوشهٔ دل من آرامش بده.
هوش مصنوعی: با چهرهای زیبا و دلنشین مانند گلهای شکفته در بهار، از زیباییهای خود، دل و زندگی ما را شاداب و سرزنده کن.
هوش مصنوعی: از ترس و نگرانی ما، اشکها مثل گوهر بر زمین بریزد و با لبخند، شکر را از لعل خود نثار کن.
هوش مصنوعی: ما برای عشق تو سالهاست که خدمت کردهایم، حالا انتظار داریم تو هم برای ما کاری انجام دهی.
هوش مصنوعی: چهرهٔ ما به خاطر اشکهای ریخته شده زینت یافته است، اکنون با نقش و نگارهایی که بر چهرهٔ ما ایجاد شده، این زیبایی را بیشتر کن.
هوش مصنوعی: دام تو در حلقهٔ موهایت قرار دارد و لکهٔ سیاه تو مانند دانهای است که من در آن گرفتار شدهام. پس از این دام و دانه، جان و دل من را صید کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که دنیا به تو افتخار کند، باید در خدمت دین و اصول آن باشی.
هوش مصنوعی: همیشه در نظر داشته باش که به این پادشاه خدمت کنی و همواره به او تمایل و ارادت داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال ارزش و موقعیت هستی، با او رابطه برقرار کن و اگر به دنبال احترام و مقام هستی، خودت باید او را انتخاب کنی.
هوش مصنوعی: ای شیر آسمان، جان حسودش را شکار کن و با تیغ صبح، سینهٔ دشمنش را پاره کن.
هوش مصنوعی: ای خوارزمشاه، تو که از ملوک بهتری، برای استوار کردن بنیاد مملکت خود اقدام کن.
هوش مصنوعی: در مسیر دین، به جایگاههای شناخته شده خودت اهمیت بده و لطافتهای این مقام را با ارزش و مورد توجه قرار بده.
هوش مصنوعی: ای موجودی که خداوند تو را برای نبرد علیه دشمنان دین خلق کرده است، به مبارزه و جهاد بپرداز.
هوش مصنوعی: تو آسمان خوبی و سخاوت هستی، و تا روز قیامت بر محور کرامتها و فضائل هدایت کن.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، رحمت و نعمتهای فراوانت را بر هدایتجویان نازل کن و از بخشش بیپایانت، همه را بهرهمند ساز.
هوش مصنوعی: به کسی که از تو حسادت میکند احترام بگذار و او را مورد توجه قرار بده، همچنین به کسی که خیرخواه توست و نصیحتت میکند، ارزش بده و او را پاس بدار.
هوش مصنوعی: بر افرادی که در دنیا به شرک و کفر گرایش دارند، بلا و عذاب بیشماری نازل کن و بر اهل فضل و علم، کرامت و عزتهای بسیار ارزانی دار.
هوش مصنوعی: زمین را به گونهای بزن که خنجر تو بر آن اثر بگذارد و همچنین آسمان را با تشکیلات خود پر از غبار کن.
هوش مصنوعی: در هر جایی که فردی باعث آزار و فتنهای میشود، بر خود لازم است که اقدام کرده و به او و آن مکان رسیدگی کنی.
هوش مصنوعی: حسام که با نیلوفر آبی مانند است، بر ضد هیچیک از دشمنان از غلاف خارج نمیشود. و از خون پیروان شرک، دشت سرخ گل لاله بیفروز.
هوش مصنوعی: از عناصر طبیعی مانند آب، باد و آتش استفاده کن و همچنین از سلاحهایی چون تیغ و نیزه و تیر تا در میدان نبرد همه را به خاک و در واقع در موقعیت ضعف قرار دهی.
هوش مصنوعی: از برخورد عنا (فرشتگان) دلهایشان پر از هیجان و نور است و با نوشیدن زهر فنا، سرشان پر از سرخوشی و بیخود شده است.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، با شمشیرت آتشی را برافراز و دل دشمنان را پر از نگرانی و ترس کن.
هوش مصنوعی: هرگاه خداوند آنچه را که خواستهای به تو عطا کرد، همیشه شکر و سپاس او را بهجا آور.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر سرتا پا عدالت و انصاف وجود دارد، باید در زندگیات نیز با عدل و انصاف رفتار کنی. و تا زمانی که علم و دانش در وجودت هست، باید دوستانی آگاه و عالم را انتخاب کنی.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، فرصتهای خوب و شایستگیهای خود را از تأثیرات و تغییرات دنیای متغیر دور نگهدار.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در باغ، خار وجود دارد، گل نمیتواند در کنار آن زندگی کند. در کشور هم، اگر دشمنان و بدخواهان وجود داشته باشند، باید با آنها مقابله کرد تا محیطی سالم و آرام برقرار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تیغ شاه موسم کارست کار کن
وز خون کنار خاک چو دریا کنار کن
چون نام شهریار کن ایام شهریار
یک سر زمانه بر اثر شهریار کن
از بهر عون و نصرت دین حیدرست شاه
[...]
چون باد، خیز و آتش پیگار برافروز
چون ابر، و روز ظفر بی غبار کن
وقت بهار نو صفت نو بهار کن
خانه ز گل چو بتکده قندهار کن
پی بانگار خوش طرب اندر بهار نه
می با نگار خوش طرب اندر بهار کن
مرغ هزار بانگ برآرد به شاخ گل
[...]
وصلست و هجر، آنچه بهست اختیار کن
دانی که وقت می گذرد عزم کار کن
اول چو چرخ گرد زمین و زمان برآی
وآنگه چو قطب گرد خود آخر مدار کن
گیتی شکارگاه سعادت نهاده اند
[...]
ساقی دمید صبح، علاج خمار کن
خورشید را ز پرده شب آشکار کن
رنگ شکسته می شکند شیشه در جگر
از می خزان چهره ما را بهار کن
فیض صبوح پا به رکاب است، زینهار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.