ای زتیغ بی قرار تو ممالک را قرار
صفحهٔ دولت ز آثار حمیدت پر نگار
اختران کی بود جز بر هوای تو مسیر؟
و آسمان را کی بود جز بر مراد تو مدار؟
نه در ایوان سخاوت مثل تو بوده جواد
نه بمیدان شهامت شبه تو بوده سوار
تو بر اولاد زمان همچو زمانی چیره دست
تو بر ابنای جهان همچون جهانی کامگار
رایت عالی تو ، هر جا که شد افراشته
یمن باشد بر یمین و یسر باشد بر یسار
در زمین سابعست از جنبش جیشت فزع
بر سپر تاسعست از آتش تیغت شرار
در لفظ تو شده عقد هنر را واسطه
نعل اسب تو شده گوش فلک را گوشوار
اختر اقبال تو دارد طلوع بی غروب
بادهٔ افضال تو دارد نشاط بی خمار
هم بگاه امر و نهی و هم بوقت حل و عقد
روزگارت پس روست و آسمانت پیشکار
جفت نعمایی و در نعما ترا کس نیست جفت
یار احسانی و در احسان ترا کس نیست یار
ای زده دست گهربار تو هنگام وغا
آتش اندر جان بدخواهان ز تیغ آبدار
هر زمینی را ، که اقدام شریفت بسپرد
باشد از روی شرف بر آسمانش افتخار
شد سرای فرخ عالی کمال دیدن حق
در خوشی از فر اقدام تو چون دارالقرار
او بدرگاه تو در ، اخلاص افزاید همی
لاجرم افزود اقبال تو او را کار و بار
خسروا ، هر یک ز اولاد و ز اخوان تو هست
آفتاب افتخار و آسمان اقتدار
شیر مردانی ، که همچو شیر شادروان بود
پیش ایشان وقت طعن و ضرب شیر مرغزار
دوستان را سورشان در بزم دارد شادمان
دشمنان را شورشان در رزم دارد سوگوار
آسمانی بود قطب الدین ، که در عالم ازو
گشت بی حد کوکب مجد و معالی آشکار
بی عدد اعقاب ، لیکن سر بسر با عدل و علم
از چنین طاهر درخت این چنین آید ثمار
تاز گشت روزگار اندر جهان باشد همی
گاه سور و گاه ماتم ، کار اهل روزگار
سور بادا ناصح ملک ترا همواره شغل
باد ماتم حاسد جاه ترا پیوسته کار
بخشش تویی نهایت ، کوشش تویی ملال
دولت تویی کرانه ، نعمت تو بی شمار
وین تبار تو که روی صد هزاران لشکرند
تا ابد در خدمتت بادند ، ای پشت تبار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.